یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

تراژدی شهر شلوغ جغد ها یا آدم ها


تراژدی شهر شلوغ جغد ها یا آدم ها

گفته شده در دهه ۸۰ در ایالات متحده عده ای از کارخانه داران چوب که تحت حمایت صاحب منصبان قدرت به دنبال سود خود بوده و به جنگلها به چشم کالا می نگریستند در مواجهه با کارگران خودو اقناع ایشان در برابر اقدامات طرفداران محیط زیست از این شعار استفاده می کردند

گفته شده در دهه ۸۰ در ایالات متحده عده ای از کارخانه داران چوب _که تحت حمایت صاحب منصبان قدرت به دنبال سود خود بوده و به جنگلها به چشم کالا می نگریستند _ در مواجهه با کارگران خودو اقناع ایشان در برابر اقدامات طرفداران محیط زیست از این شعار استفاده می کردند . جغدها یا آدم ها ؟زیرا با بریدن درختان ، جغدها بی خانمان می شدند و بابرجا ماندن درختان ، انسانها بیکار و گرسنه می ماندند . می گویند این افراد با تحریک کارگران جویای کار و صد البته محتاج نان به آنان می فهماندند که اگر جنگل باشد شما گرسنه خواهید بود و اگر می خواهید گرسنه نمانید باید درخت را دشمن فرض کرده و آن را با تمام توان از جای برکنید .

دراین باره اخباری می شنویم :

دریاچه ارومیه به عنوان بزرگتری دریاچه کشور در معرض نابودی است و چیزی نیست جز یک بیابان نمک و علت عمده آن چیزی نیست جز برداشت های بی رویه و ساخت دهکده های توریستی در اطراف این دریاچه بدون هرگونه کار کارشناسی . و تفاهم نامه های تنظیمی مسئولین برای نجات این دریاچه نیز سرابی است برای دلخوش کردن محیط دوستان و عموم مردم .

دریاچه پریشان نیز _که به عنوان یک تالاب بین المللی به ثبت جهانی رسیده است _ به علت عدم مدیریت منابع آب و همچنین عدم پیگیری های حقوقی لازم از سوی مردم و دستگاههای ذی ربط _که عمده علل آن حفر چاههای غیرمجاز بوده _ در معرض نابودی کامل قراردارد . چندی پیش عکس های هولناکی از اجساد تعدادکثیری لاک پشت و پرندگان بی گناه _ که بر اساس تصمیمات غلط مسئولین زنده زنده در نیزار های کنار این دریاچه سوختند _ در رسانه ها و سایت های اینترنتی منتشر گردید .

تالاب های آلاگل، اولماگل و آجی گل - تالاب انزلی - انتهای جنوبی هامون پوزاک - هامون صابری و هامون هیرمند -- نی ریز و کمی جان - شادگان، خورالعمی و خور موسی - شورگل، یادگارلو و درگه سنگی مدتهاست که درلیست مونترو قرار گرفته اند . مطلعین می گویند : ایران در کنار یونان در صدر این لیست قرارداشته و بزودی عنوان نخست را از آن خود خواهد کرد . تالاب های صوفی کوم – میان کاله – استیل – امیر کلایه – بختگان –بوجاق و بختگان نیز وضعیتی بهتراز سایرتالاب ها ندارند و هراز چند یکبار به دلایلی از جمله برداشت های بی رویه توسط کشاورزان و همچنین مجاورت با صنایع و مدیریت غلط منابع آب در وضع بحرانی قرارمی گیرند .

در کنار این وقایع هرساله اخباری از ساختن جاده های گوناگون در دل جنگلهایی مانند جنگل ابر شاهرود، مازندران و حوالی کوه دماوند (تنها میراث طبیعی ملی کشور) شنیده می شود .اخیرا نیز جریان گذر جاده یا پلی در میانکاله در صدر رسانه ها قرار دارد و صد البته درکنار آن توجیه های مسئولین که دراین خصوص کار کارشناسی شده و این اقدامات تخریب محیط زیست را در میان نخواهد داشت .

دشت شقایق هاکه در دامنه جنوبی کوه دماوند گسترده شده ، درفصول بهار و تابستان درسایه حضور مردم ودر فقدان نهادهای نظارتی ، در معرض نابودی قرارداشته و به تلی از زباله های بازمانده توسط مردم تبدیل شده و شقایق های وحشی آن که مظهر زیبایی و عظمت این دشت می باشند به علت چیدن بی رویه توسط برخی ناآگاهان در حال نابودی قراردارند .

ساخت و سازهای غیر مجاز درکنار رودخانه ، دریاچه ها و سواحل و قول مسئولان در پاکسازی سواحل نیز خود داستانی دیگر دارد که هرچند یکبار سر از مطبوعات و رسانه ها درآورده و بعد از مدت کوتاهی به بوته فراموشی سپرده می شود .

اوضاع نابسامان منابع ملی ، میراث فرهنگی ما نیز وضعیت بهتری ندارند . عدم حراست صحیح از این میراث مهم و انجام برخی اقدامات غیر کارشناسی در پیرامون این منابع ارزنده که ازجمله آن می توان به ساخت سد سیوند و ماجرای امکان نابودی آرامگاه کوروش اشاره کرد که سالها محل بحث و مجادله مسئولین و طرفداران محیط و میراث فرنگی کشور بوده و همچنان ادامه دارد . شاید هفته یا ماهی نباشد که خبری از به یغما بردن میراث فرهنگی کشور و نمایش آن در موزه های اروپایی _ جایی که صد البته قدر آنرا بهتر می دانند _ شنیده نشود .

اخبار مربوط به شکار بی رویه حیوانات در مناطق حفاظت شده که منجربه انقراض و نابودی بسیار از گونه های اصیل و نادر من جمله یوزهای ایرانی گردیده و عدم پشتیبانی مسئولان از محیط بانان بی یاور . این آخری نیز مرگ ببر سیبری که میان هزاران حدس و گمان و میز گرد به بوته فراموشی سپرده شد و هیچ کس از مسئولین امر نه بازخواست شدند و نه مجازات .

این اواخر نیز سوخته شدن هزاران هکتار جنگل در نواحی زاگرس _که بعضا شائبه عمدی بودن و اختلافات قبیله ای در خصوص آن شنیده می شد_ و کمترین اقدامات حقوقی در دستگیری مسبب یا مسببین آن صورت نگرفت و اگرهم گرفت ما بی خبریم و همچنین ماجرای آتش سوزی ماههای گذشته در جنگلهای گرگان و مازندران که تا همین چند روز گذشته در حال سوختن بودند و شاید به مدد بارش های اخیر خداوند کمکی به اطفاء آنان نموده باشد و این در حالی بود که از مدتها قبل مسئولین به دروغ خبر از اطفاء حریق میدادند ! این جنگلها در حالی در حریق ساخته یا ناساخته می سوخته و به سوی نابودی می رفتند که در سایر مناطق کشور دهها هواپیماو بالگرد جنگی و پیشرفته کشور در حال اجرای مانورهای متعدد نظامی بودند و جنگلهای بی دفاع ما درانتظار چند بالگرد !

براستی کدام مهمتر است ؟ انسانها یا طبیعتی که ما را در خود اسکان داده است ؟ ظاهرا وقایع فوق نه به کسی مربوط است و نه کسی باید برای آن دل بسوزاند . براستی چه کسی برای صدها و چه بسا هزاران لاک پشت و پرنده ای که زنده زنده در آتش نیزار های دریاچه پریشان سوختند ، گریست؟ چه کسی برای بچه یوزی که مادرش را جلوی چشمانش کشتند ، می گرید ؟ و چه کسی برای ببر سیبری دل می سوزاند که قرار بود در زیستگاهی مناسب جایگزینی برای ببر منقرض شده مازندران باشد ؟ چه کسی می تواند جایگزینی مناسب بری جنگلهای سرسبز شمال پیشنهاد کند ؟ و چرا انقراض نسل ماهیان خاویاری برای هیچکس اهمیتی ندارد ؟

مسئولینی که وقت وبی وقت در سفرهای استانی خود بدون توجه به شرایط زیست محیطی و بدون ادنی کارشناسی و تحقیق و مشورت با متخصصین محیط زیست به بهانه های مختلف ، اقدام به افتتاح کارخانه ، معدن ، جاده و ساخت سد می نمایند و با این اقدام هر چند شادی موقتی مردم منطقه را فراهم و عوام فریبی می نمایند آیا به نتیجه کارخود اندیشیده اند ؟ براستی به کدامین مجوز به خود اجازه چنین تخریبات عمده ای را در سطح ملی داده ایم ؟ اگر ما احسن الخالقین هستیم برای این نیست که همه جا را به نابودی بکشانیم . برای این به ما احسن الخالقین گفته اند که بار امانت الهی را بر دوش بکشیم و نه اینکه آنرا نابودکنیم .

متاسفانه همه تضمین های حقوقی و قانونی در کشور دست آویز نوعی مماشات و سیاسی بازی شده است . رئیس جمهور قوانین مجلس را اجرا نمی کند و مجلس فقط تهدید می کند . قوه قضائیه در اعلام اسامی مجرمین اقتصادی و برخورد با مجرمین صاحب نام و احضار آنها به دادگاهها به بهانه اقتضائات سیاسی تسامح نموده و سکوت اختیار می کنند . استیضاح وزیران ، سئوال از مدیران و صاحب منصبان و مسئولین و محاکمه و مواخذه شده یک بازی سیاسی . هر که را بخواهند محاکمه کرده و و هر که را نخواهند سکوت می کنند . هواپیمایی سقوط می کند وزیر مربوطه به جای تسلیت و تسکین آلام داغدیدگان و پیگیری علت حادثه می گوید این سری حوادث طبیعی است .... مرگی صورت می پذیرد وزارت بهداشت آنرا محتمل می داند..... .خیابانی فرو می ریزد و شهرداری آن را اتفاق تلقی می کند.....

براستی در کدام حادثه یا واقعه که در طول این چند سال اخیر اتفاق افتاده سراغی داریم که مسئولین عمده و مسببین آن واقعه یا حادثه تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات شده و یا ازمناصب خود به واقع کنار گذاشته شده باشند؟ اگر هم شده که بنده کمتر سراغ دارم چند کارگر و کارمند دون پایه آن تحت تعقیب و مجازات شده اند و مسئولین و مسببین اصلی در جای خود مانده ، بلکه ارتقاء درجه هم یافته اند ! پیگیری کنیدو نتیجه بگیرید.

وقتی همه اینها را می دانیم و می خوانیم به جرات تایید می کنیم این جمله استاد را که به واقع شهر زیادی شلوغ شده است .

محمدرضا سماواتی پور

وکیل دادگستری

روزنامه ملت ما

۳/۱۱/۸۹