جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

از دست زنم کلافه شده ام!


از دست زنم کلافه شده ام!

مردی به مسجد رفت و به استاد قرآن آموزی گفت:
آقا به داد من برسید!
عالم گفت: خداوند متعال به داد همه ما رسیده و ان شاءالله الرحمن بعد از این هم خواهد رسید. مشکل شما چیست؟
مرد اظهار داشت: …

مردی به مسجد رفت و به استاد قرآن آموزی گفت:

آقا به داد من برسید!

عالم گفت: خداوند متعال به داد همه ما رسیده و ان شاءالله الرحمن بعد از این هم خواهد رسید. مشکل شما چیست؟

مرد اظهار داشت: از دست زنم کلافه شده ام!

عالم لبخند ملیحی زد و گفت: مگر چه شده است؟

مرد نالید که: اخلاق او با من نمی سازد، رفتارهایش مورد پسند من نیست و خلاصه گوش به حرف من نمی دهد و...

عالم گفت: همانطوری که قیافه های انسانها متفاوت است اخلاق و رفتارهای آنها نیز با هم فرق دارد، شما در مدیریت خود تجدیدنظر کنید! تغافل و تعامل بیشتر داشته باشید و خیلی از او ایراد نگیرید، ان شاءالله درست می شود.

مرد گفت: منظورتان این است که خودم هم در عرصه برخورد با او ایراداتی دارم؟!

عالم گفت: خودتان اگر در عرصه گفتار و رفتار خویش دقیق و منصفانه نظر کنید خواهید دید که می توانید بهتر از این عمل کنید.

مرد گفت: ولی من تصمیم دارم که از او جدا شوم!

عالم اظهار داشت: تأمل و اندیشه کنید و بخاطر مسائل کوچک و حتی نارضایتی های قابل اغماض، او را از دست ندهید زیرا چه بسا خداوند متعال در او خیر زیادی برای شما قرار داده باشد.

مرد گفت: چگونه؟

عالم افزود: خداوند سبحان در این باره فرموده است:... فان کرهتموهن فعسی ان یکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا

یعنی: و اگر از آنها (زنانتان به دلایلی) کراهت داشتید، (فورا تصمیم به جدایی نگیرید)

زیرا چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی در آن قرار دهد.(۱)

مرد گفت: عجب!

عالم ادامه داد: آری، چند سال پیش، مردی نزد من آمد و همین سخن شما را گفت من هم نظرم را به او گفتم و رفت.

سال گذشته آن مرد دوباره به نزد من آمد در حالیکه بسیار افسوس می خورد و می گفت: حاج آقا! ای کاش چندین سال پیش به حرف شما گوش کرده بودم.

گفتم: مگر چه شده است؟

گفت: من پس از جدایی از همسر اولم، تاکنون با ۹ زن که در سنین مختلف و از اقوام گوناگون بوده اند، ازدواج کرده ام اما پس از اینهمه ازدواج و جدایی، متوجه شدم که همسر اولم، از همه اینها بهتر بود و به او مراجعه کرده و اکنون با هم زندگی خوشی داریم!! سپس در ادامه عالم خطاب به مردی که می گفت به دادم برسید، گفت:

شما که نمی خواهید سرنوشت آن مرد را داشته باشید؟

مرد گفت: نه حاج آقا! خدا پدرتان را بیامرزد که مرا راهنمایی کردید، واقعیت این است که من هم بهانه گیر و گاهی هم عصبانی و... هستم.

عالم گفت: اول خودت را اصلاح کن و سپس با مهر و محبت و استدلال به همسر و زندگی ات سر و سامانی بده! این کار شدنی است برادر! وگرنه ممکن است تصمیم عجولانه همسران زندگی خودشان و فرزندانشان را به آتش بکشد. خداوند متعال همه ما را از چنین کاری نهی فرموده است: یا ایهاالذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس... ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن انسانها و... نگهدارید!(۲)

مرد خوشحال و پر امید به سوی خانه برگشت و عالم زیر لب نجوا کرد:

امت اسلام از یک پیکرند با گذشت و عاشق همدیگرند

جان هر یک، جان شیرین همه است فارغ از کید و فریب و همهمه است

امر ما، امر گذشت و خوشدلی است هر که غیر از این کند، از ما بری است...(۳)

۱) نساء ۱۹

۲) تحریم ۶

۳) مثنوی نجوای خدا با انسان ص ۷۰

عباسعلی کامرانیان