پنجشنبه, ۳۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 20 March, 2025
دردسر های خندیدن

حتی اگر چارلز رایت، نظریهپرداز ارتباطات، سرگرمی را یکی از مهمترین کارکردهای رسانه معرفی نمیکرد باز هم انتظار بزرگ مخاطبان از رسانه به ویژه تلویزیون تامین سرگرمی و ایجاد تفنن بود. شرایط اقتصادی اجتماعی در جامعه ما به عنوان یک نیاز فرامتنی به این انتظار بیشتر دامن میزند و لذا طنز در اینجا از موقعیت پیچیدهتری برخوردار است. طی دو دهه اخیر انواع الگوهای طنزسازی در تلویزیون تجربه شد و هر کدام برای مدتی شاید توانست رضایت مخاطب را به خود جلب کند. خط سیر این الگو از طنزهای جنگگونه و اپیزودیک مثل ساعتخوش و جنگ هفته شروع شد تا به تولید سریالهای طنز و مجموعه طنزهای شبانه و به اصطلاح نودشبی رسید. اکنون با تولد مجموعه طنز «خندهبازار» شاهد یک نوع بازگشت به طنزپردازیهای دهه ۷۰ هستیم که البته با ساختاری مدرنتر به نمایش درمیآید. خندهبازار را البته میتوان شوخی تلویزیون با خودش نیز محسوب کرد. آیکونهای مختلف این برنامه مثل ۹۰درصد، هشت، صندلی داغ و... هر کدام بخشی از برنامههای سیما را دستمایه طنزپردازی خود قرار داده است. اگر نقد را یکی از ویژگیهای ذاتی طنز بدانیم این برنامه در واقع یک نوع نقد از درون را تجربه میکند که از این حیث البته قابل تقدیر است. اما آنچه که برای این مجموعه طنز، ظاهرا دردسرساز و جنجالی شده تقلید رفتار و گفتار چهرههای آشنا در عرصههای ورزشی و هنری است و اینکه هنوز این شکل از طنزپردازی در کشور ما فاقد فرهنگ نقدپذیری برون رسانهیی است. البته این رویکرد کمیک در ذات خود تهی از عناصر نقادی است و صرفا از طریق شبیهسازی و بازنمایی کاریکاتوری چهرههای آشنا قصد دارد لبخندی بر لب مخاطب بنشاند.
اینکه باید مرز بین طنازی و تمسخر متمایز شود و کمدی به لودگی تقلیل نیابد جای خود، اما فارغ از اعتراضات برخی افرادی که نسبت به شوخی با آنها صورت گرفته جای این سوال باقی است که طنز با شخصیتهای حقیقی چه مولفههایی دارد و مرز آن تا کجاست؟ برخی این مرز را با ظرفیت و سعهصدر افراد تعیین میکنند و برخی دیگر هیچگونه خط قرمزی برای این مرز قایل نیستند و عدهیی دیگر هم این الگو را صرفا یک نوع ژانر از انواع کمدی میدانند. ضمن اینکه حدود و ثغور کمدی متناسب با فرهنگ و تمدن هر کشوری دچار قبض و بسط شده و در این زمینه نمیتوان معیاری کلی و جهانی تعیین کرد. شهرام شکیبا از طنزپردازان برجسته کشور در اینباره معتقد است که نقص بدنی و خدادادی نباید معیار طنزپردازی قرار بگیرد چرا که طنز برجسته کردن زشتیهای اکتسابی و رفتاری است برای اصلاح و بهبود آن، نه عیب و اشکالی که خارج از اراده آدمی است.
این معنا از طنز مصداق آن جمله معروف است که با هم بخندیم به هم نخندیم. اما آنچه در پس این هیاهو و جار و جنجالها قابل تامل است، وجود یک تضاد و پارادوکس فرهنگی رفتاری در ما است که در دنیای واقعی و زندگی روزمره مهمترین ابزار و مدل شوخیهایمان تقلید و ادای دیگران را درآوردن است اما وقتی همین کار صورتی رسانهیی به خود میگیرد خیلی پاستوریزه واکنش نشان میدهیم! یا مثلا جک گفتن درباره اقوام مختلف بومی در رسانه مذمت میشود اما در عرف جامعه مثل نقل و نبات بین افراد رد و بدل میشود! واقعیت این است که تکلیفمان درباره این مساله مثل بسیاری دیگر از مسائل زندگی معلوم نیست. یک نوع دوگانگی و محافظهکاری فرهنگی در ارتباط با طنز و کمدی و شوخی در جامعه ما وجود دارد که مصادیق، نشانهها و آثار آن را در ساخت طنزهای تلویزیونی میتوان سراغ گرفت. روانشناسی این پارادوکس رفتاری را تا جایی میتوان بسط داد که بسیاری از ما در ظاهر و به واسطه یک نوع اخلاقگرایی تشخصطلبانه شاید به این نوع از طنزپردازی انتقاد کنیم اما در لحظه و در درون خود از این موقعیت لذت ببریم. باز هم اگر بخواهیم تحلیلی روانشناختی از این سوژه داشته باشیم باید اعتراف کرد که آنچه جذابیت این مدل طنز را افزون میکند شبیهسازی و تقلید ظریف و قدرتمند از شخصیتهای مشهور است نه صرفا ادای آنها را درآوردن. مثلا گوران آنقدر خوب از علی دایی و عادل فردوسیپور و مهران مدیری تقلید میکند که خود این تقلید فارغ از محتوای آن شیرین و دلنشین است.
اصلا متن نگارنده در همین یادداشت نیز واجد یک پارادوکس متنی است به این معنی که این تضاد را همین جا هم میتوان نشانهشناسی کرد که نگارنده خود چیزی را مورد نقد قرار میدهد که خود از تماشای آن لذت میبرد و این همان موقعیت پیچیده و مبهم طنزپردازی در تلویزیون است که به سادگی قابل تبیین نیست.
با این حال مجموعه خندهبازار توانسته یک تنوع ذایقهیی در طنز تلویزیونی را فراهم کند و هم اینکه بار دیگر حساسیتهای طنزپردازی در تلویزیون را به چالش کشیده است. اکنون فرصت خوبی است تا صاحبنظران طنز و اهل قلم و نظر به آسیبشناسی نمایش طنز در تلویزیون بپردازند تا دستکم مرزهای مبهم طنزپردازی روشنتر شود. هرچند معتقدم ساخت چنین برنامههایی فارغ از نقاط ضعف و حاشیههایش میتواند ظرفیت نقدپذیری را در جامعه ما افزایش داده و مرزهای آن را ارتقا بخشد.
همه کسانی که با آنها در خندهبازار شوخی شد، عصبانی نشده و اعتراض نکردند. فریدون جیرانی و عادل فردوسیپور نمونههایی از این افرادند که حتی از شوخی با خود استقبال هم کردند. طنز ابزاری نمادین و ظریف برای بازنمایی ضمیر ناخودآگاه جامعه است که خود را در سطح هوشیاری تجربه میکند و یک نوع مکانیسم روانی برای تخلیه روحی و شادی و آرامش است. با تحمل بیشتر، فرصت شاد بودن را از دست ندهیم.
سیدرضا صائمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست