دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
رقابت روایت ایرانی با رقبای خارجی

«زیر هشت» مجموعه جالب توجهی است نه به این دلیل که ادامهای است بر مجموعهها یا فیلمهایی که به آدمها و وضعیتهای تعریف شده در فضای زندان میپردازند [نمونه موفقاش همین مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان» که با دوبله فارسی وارد چرخه پخش خانگی شده] این ادامهدار بودن، حسن نیست دلیلی بر «تکرار» است و مخاطبان هم اگر جذب عنصری در روایت اثری تصویری شوند، مسلماً علاوه بر تکرار، کشف را هم باید در خود داشته باشد. در این مجموعه، روابط داخل زندان، تنها بهانهای است برای رسیدن به فضای بیرونی و ادامهدار کردن قصه در التهاب آن؛ بنابراین نمیتوان مثلاً استناد کرد به فیلمها یا مجموعههایی که «روایت» خود را کاملاً در جغرافیای زندان محصور کردهاند و در نتیجه، بر بنیان ایدههایی مثل چالشهای شکل گرفته میان زندانیان یا ساماندهی به نقشههای فرار، بنا شدهاند.
«عطا» نقطه مرکزی این مجموعه [با بازی امیر جعفری]، با ۴۰ روز مرخصی برای بیماری مادر، پا را از حصار بیرون مینهد تا خرده حسابهای قدیمی را تسویه کند. فیلمنامه، از همان آغاز یادآور «نوآر»های فرانسوی است [ونه حتی «نوآر»های امریکایی که چندان مشتاق پیوند زدن عواطف مخاطب با وضعیت اجتماعی شخصیتها نیستند و اغلب هم، با تلفیق ملودرام و نوآر، به نتایج موفقیتآمیزی نمیرسند] که با پرسشهای ساده زندگی مدرن همچون چرایی، چگونگی و چیستی، برخوردی فلسفی دارند و یک جورهایی ملودرام محلول در «نوآر» را به سمت فلسفه هل میدهند! مشکل عطا، واقعاً این نیست که سرقت برلیانها کار او نبوده. به نظر میرسد با این مسئله هم که هشت سال دیگر هم به زندانش اضافه شود، چندان مشکلی ندارد [مگر بیرون زندان چه دارد؟ مادرش مرده؛ یک دستش با قطع انگشتهایش معیوب شده؛ با شوهر خواهرش مشکل دارد و اهل محل هم که به چشم یک به ته خط رسیده به او نگاه میکنند] گیر کار، «نامردی» ست.
یک نفر نامردی کرده و عطا فکر میکند که دختر قصه [با بازی پانتهآبهرام] این کار را کرده. وقتی هم به زبان و به رفتار میپرسد «چرا؟» به آن وجه فلسفی و جهاننگرانهای نظر دارد که آدمهای نوآرهای فرانسوی، به آن نظر دارند. خب، سعید نعمت الله هم به عنوان فیلمنامهنویس، این فضا را خیلی خوب «بومی»کرده. قبلاً در «رستگاران» هم این کار کرده بود [مجموعهای که کارگردانش، مثل همین کار، سیروس مقدم است] حسن کار نعمتالله این است که آدمهای متناش، ملاطی نیستند که باید فضای میان سکانسهای پرالتهاب را پر کند، این شخصیتها، نه تنها با «وضعیت» در دادوستدی دائمیاند که با هر دیالوگ، روایت را چند گام به پیش میبرند [کاری که این روزها به ندرت میتوان در یک مجموعه یا فیلمی ایرانی دید] «زیرهشت» فیلمنامه واقعاً خوبی دارد [و این جمله، حتی شامل سکانسهایی میشود که برای طویل کردن زمان مجموعه و مباحثی از قبیل نان شب دستاندرکاران آن و الخ، وارد متن شدهاند.
چنین سکانسهایی البته زیادیاند و کمک چندانی به قرص و محکم شدن متن نمیکنند اما از آنجایی که فیلمنامهنویس باید رضایت سازندگان را هم جلب کند، وارد نه این متن که ۹۹/۹۹ درصد مجموعههای تلویزیونی میشود و آدمهایی مثل نعمتالله، به دلیل اشرافشان به حیطه ای که در آن تخصص دارند، این «سکانسهای زیادی» را شکیل و تا حد ممکن غیرآزارنده مینویسند] مخصوصاً دیالوگهایش، گاه غافلگیرکننده و اغلب ضربهزنندهاند و در خاطر ماندنی. «واقعنمایی» متن هم [یادمان باشد وقتی یک نویسنده میخواهد سراغ زندان و آدمهای زندان و ارتباطشان با دنیای زیرزمینی بیرون زندان برود و نه برای سینما که برای تلویزیون بنویسد که به دلیل طیف وسیع مخاطبانش، ملاحظات بیشتری در نشان دادن خط قرمزهای اجتماعی دارد و این برای تلویزیوننویسی هم در چارچوب شبکهای مثل شبکه یک باشد که ملاحظاتش بیش از باقی شبکههاست، واقعنمایی متن واقعاً دشوار میشود] نه تنها جالب توجه که گاه شگفتآور است مثلاً آن اشاره کوتاه به شیشه ادکلن داخل جعبه کنتور که پسر خانواده، وقتی دیروقت برمیگردد خانه، میرود سراغش، یا سکانس پیش از خروج «عطا» از زندان، که با ورود یک زندانی تازه به سلول و ظرف سه چهار دقیقه باید «فضا» ساخته شود.
طبیعتاً در بعضی از سکانسها هم از امکانات روایی عناصر حاضر در صحنه، استفاده تام و تمامی نشده؛ مثلاً سکانس رفتن «شاهد» به محل کارش در «شهربازی» و عبورش از تونل وحشت، که میتوانست با تنظیم بهتر زمان روایت، با حضور «عطا» همراه باشد و بهتر در بیاید [شاید هم نویسنده آن را توی آب نمک خوابانده برای سکانس پایانی، ما که نمیدانیم!] از متن که بگذریم باید برویم سراغ کارگردانی سیروس مقدم که به نظر میرسد از «پلیس جوان» (۱۳۸۰) به این سو، سال به سال، وابستگیاش به فیلمنامه کمتر و استقلالاش به عنوان یک کارگردان بیشتر شده. مقدم به عنوان کارگردانی که چم و خم هماهنگی کمابیش خلاقانه با فیلمنامهای درجه یک را بلد است فقط مشکلاش در افراطهای فرمالیستی در جاگیری دوربین و البته «اینسرت»های چشم است! او گاه از یاد میبرد که دوربین فقط ثبتکننده وقایع نیست که یکی از شخصیتهاست و «نظرگاه»اش باید «منطقی» و رفتارش، تابع روایت باشد.
به نظر میرسد که او هنوز نتوانسته مسئلهای مثل «نقطه دید» یا «نظرگاه» را برای خودش حل کند مسئلهای که در این مجموعه فقط منحصر به فیلمبرداری نمیشود. در سکانس رفتن رئیس زندان به «آگاهی»، برای شفاعت «عطا»، ما اول راهروی «آگاهی» را نیمه تاریک میبینیم و بعد، نور کامل میشود. این نظرگاه کیست؟ نظرگاه رئیس زندان است که با ورود از فضای آفتابی بیرون به فضای داخلی، موقتاً دچار عدم انطباق ساز و کار چشمهایش با «نور مصنوعی» شده؟ اگر این طور است پس چرا دوربین انتهای راهرو است و شخصیت از عمق صحنه به سمت آن میآید؟ همچنین افراط مقدم در بهکارگیری «اینسرت»های چشم [که ارثیه بهجا مانده از «درایر» و «برگمان» است] در این مجموعه، دیگر آزارنده شده.
در «رستگاران» این اینسرتهای بجا و بیجا، تعدادشان آنقدر زیاد نبود که اعصاب مخاطب را تحریک کند اما در «زیر هشت» تقریباً هر پنج دقیقه، ما شاهد یک اینسرت چشم هستیم!
در مورد کلاس بازیهای این مجموعه هم باید گفت که بالاست همچون دیگر آثار مقدم و در بازی بعضی که غافلگیرکننده هم هست یعنی آتیلا پسیانی و امیر جعفری. امیر جعفری در این کار نشان میدهد که به عنوان یک بازیگر تلویزیونیـسینمایی تواناییهایش در نقشهای جدی، به همان اندازه بالاست که در صحنه تئاتر. او واقعاً بازیگر خوبی است.
یزدان سلحشور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست