دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

آزادی و عدالت در خاورمیانه


آزادی و عدالت در خاورمیانه

تاریخ در نزد مسلمانان همچون سایر ملت ها مهم است اما مسلمانان به آن با نگرانی و دیدی خاص می نگرند رسالت محمد ص پیامبر خدا, ایجاد جامعه و دولتی اسلامی و تدوین و تبیین شرع مقدس اسلام بود

تاریخ در نزد مسلمانان همچون سایر ملت ها مهم است اما مسلمانان به آن با نگرانی و دیدی خاص می نگرند. رسالت محمد(ص) پیامبر خدا، ایجاد جامعه و دولتی اسلامی و تدوین و تبیین شرع مقدس اسلام بود. همه اینها حوادثی در تاریخ هستند كه از حافظه تاریخی یا تاریخ مكتوب و روایت شده شناخته می شوند. حوادثی كه از اعصار اولیه تاكنون مورد بحث مورخین بوده است. در خاورمیانه اسلامی انسان ممكن است مباحثی آتشین و حتی عداوت هایی تلخ درباره حوادثی بیابد كه قرن ها یا گاهی هزاران سال پیش رخ داده اند، اینكه مثلاً چه چیزی اتفاق افتاده و اهمیت و ارتباط امروزین آن چیست. به همان میزان كه مسلمانان- به ویژه مسلمانان خاورمیانه- از تجربیات جدیدی كه برداشت آنان و جهان را دگرگون كرده در رنج و تعب بوده اند و زبانی را هم كه آنها به واسطه آن به بحث و جدل می پردازند، از آن شكل گرفته است. این آگاهی تاریخی ابعادی جدید در دوره های جدید یافته است. در سال ۱۷۹۸ انقلاب فرانسه به شكل یك نیروی مهاجم كوچك تحت فرماندهی ژنرال جوانی به نام ناپلئون بناپارت به مصر راه یافت. این نیرو پس از حمله به مصر و غلبه بر آن به مدت چندین سال بدون هیچ دشواری بر آن سرزمین حكمرانی كرد. ژنرال بناپارت سرمستانه اعلام كرد كه او «به نام جمهوری فرانسه كه براساس اصول آزادی و برابری شكل گرفته» به آن سرزمین گام نهاده است. البته این عبارت نه تنها در فرانسه انتشار یافت كه به عربی نیز ترجمه شد.

بناپارت مترجمین عرب را نیز به همراه خویش آورد، نكته ای حاشیه ای كه به نظر می آید توسط بازدیدكنندگان بعدی منطقه نادیده گرفته شده است. اشاره به برابری مسئله دشواری نبود. مصریان نیز همچون بقیه مسلمانان خیلی خوب آن را درك می كردند برابری در میان معتقدین به اسلام در مقایسه ای چشمگیر با نظام كاستی هند در شرق و آریستوكراسی مسیحی برخوردار از امتیاز در غرب اصل اساسی اسلام از زمان تاسیس در قرن هفتم بوده است. اسلام بر برابری اصرار و پافشاری كرده و میزان بالایی از موفقیت در اجرای آن را به كف آورده است. واقعیات زندگی آشكارا تبعیض هایی را موجب شد - تبعیض هایی عمدتاً اجتماعی و اقتصادی و گاهی قومی و نژادی- اما این تبعیض ها و بی عدالتی ها به دنیای عرب راه نیافت. سه استثنا برای اجرای برابری اسلامی در شرع مقدس بیان شده است: دون پایگی بردگان، زنان و بی دینان. اما این استثنائات خیلی چشمگیر نبودند.

برای مدتی مدید در ایالات متحده- در عمل اگر نه در اصول- تنها پروتستان های سفیدپوست مرد «آزاد و برابر» زاده می شدند. این گواهی است بر اینكه نشان می دهد در قرن ۱۹ یا حتی اوایل قرن ۲۰ یك مرد فقیر دارای خاستگاه فقیرانه در خاورمیانه اسلامی نسبت به هر كشور دیگری در دنیای مسیحی مثل فرانسه پیش از انقلاب و ایالات متحده امكان بهتری برای رسیدن به جایگاه بالاتر داشت. برابری، اصلی قابل فهم بود اما درباره كلمات دیگری مثل آزادی كه ناپلئون به كار برد چطور؟ این عبارت در میان مصریان باعث سردرگمی شد. كاربرد عربی برابری در آن دوره و حتی مدتی پس از آن كلمه آزادی - hurriyya- به هیچ وجه عبارتی سیاسی نبود بلكه عبارتی حقوقی بود. فرد اگر برده نباشد آزاد است. «آزاد شدن» یعنی رهایی از بردگی و در دنیای اسلام برخلاف دنیای غرب «بندگی» و «آزادی» تا زمان اخیر به مثابه تشبیهی برای حكومت بد و خوب استفاده نمی شد. این سردرگمی ادامه یافت تا اینكه یك دانشمند بسیار معروف مصری پاسخ را دریافت.

«شیخ رفاعه رفیع الطهطاوی» استاد دانشگاه سنتی الازهر در اوایل قرن ۱۹ بود. حاكم مصر تصمیم گرفته بود كه اكنون وقت آن است كه برای رسیدن به غرب و همپایی با آن تلاش كند و لذا در سال ۱۸۲۶ اولین گروه اعزامی ۴۴ نفره دانشجویان را به پاریس فرستاد. شیخ طهطاوی با دانشجویان همراه شد و تا سال ۱۸۳۱ در پاریس باقی ماند. او در واقع مسئول امور مذهبی برای مراقبت از نیازها و تالمات روحی دانشجویان و نظارت بر آنان بود كه مبادا به كار خلاف كشیده شوند- كاری كه در پاریس آن زمان معنا نداشت. طی اقامتش در پاریس او ظاهراً پیش از هم اقران خویش آموخت و كتاب جالبی را كه نشان از تاثیر فرانسه پیش از انقلاب بر او بود به رشته تحریر درآورد. این كتاب در سال ۱۸۳۴ در قاهره به عربی و در سال ۱۸۳۹ به تركی ترجمه و منتشر شد. این كتاب برای دهه ها تنها كتاب برای توصیف كشور مدرن اروپایی بود كه برای خوانندگان مسلمان در خاورمیانه در دسترس بود.

شیخ طهطاوی فصلی را به حكومت در فرانسه اختصاص داد كه در آن به توضیح چگونگی مباحثه فرانسویان در مورد «آزادی» پرداخت. او در ابتدا دچار سرگشتگی كلی درباره اینكه وضعیت برده نبودن چه ارتباطی با سیاست دارد، شده بود. بعدها فهمید و به توضیح آن پرداخت. شیخ می گوید: وقتی فرانسویان صحبت از آزادی می كنند همان چیزی را اراده می كنند كه ما آن را عدالت می نامیم. دقیقاً درست بود. دقیقاً آنچه كه فرانسویان و به طور كلی غربیان از حكومت خوب و حكومت بد به عنوان آزادی و بردگی تصور می كردند در نزد مسلمانان عدالت و بی عدالتی تلقی می شد. این برداشت های مقایسه ای كمك كرد كه او پرتوی بر مشاجرات سیاسی بتاباند كه با اكتشاف ۱۷۹۸ فرانسویان در دنیای مسلمان آغاز شد و اینكه تاكنون نیز در اشكال مختلفی ادامه یافته است.

●عدالت برای همگان

همان گونه كه به درستی شیخ طهطاوی گفت تصور سنتی اسلامی از حكومت خوب در قالب «عدالت» بیان می شود. این عبارت در چندین كلمه مختلف در زبان عربی و سایر زبان ها بیان می شود. متداول ترین آن «عدل» است كه بر طبق «قانون» به معنای عدالت است(با «قانونی» كه قانون الهی یا همان «شریعت» نامیده می شود كه از سوی پروردگار بر پیامبر و جامعه مسلمانان نازل و آشكار گردید.)

اما عبارت متضاد عدالت چیست؟ رژیمی كه معیارهای عدالت را رعایت نكند كدام است؟ اگر حاكمی به عنوان حاكم «عادل» نامیده می شود، همان گونه كه در سیستم حكومتی و ایده های اسلام سنتی تعریف می شود، باید دو پیش شرط را دارا باشد؛ یكی اینكه قدرت را به طور قانونی به دست آورده باشد دیگر اینكه به طور قانونی هم آن را اعمال كند. به عبارت دیگر او نباید رباخوار و خودكامه باشد. البته ممكن است كه یكی از این دو ویژگی را داشته باشد هر چند طبیعی هم هست كه هر دو ویژگی را در یك زمان دارا باشد. برداشت اسلامی از عدالت به خوبی مستند بوده و به عصر پیامبر اسلام می رسد. زندگی پیامبر - به طوری كه در زندگینامه اش مطرح و در سنت و وحی الهی بازتاب می یابد- به دو مرحله تقسیم می شود.

در مرحله اول او هنوز در شهر خود «مكه» است و با نظام حاكم به مخالفت می پردازد. وی همچنین یك مذهب یا دكترین جدیدی آورده كه آن الیگارشی بت پرست و مشركی را كه بر مكه حكومت می كند به چالش می كشد. آیات قرآن و همچنین متون مربوط به سنت و زندگی پیامبر ریشه در دوران حضورش در مكه دارد، كه پیام ناسازگاری و مخالفت - شورش- را با خود دارد و ممكن است فرد نام آن را «انقلاب علیه نظم موجود» بنامد. سپس آن مهاجرت معروف یا «هجرت» از مكه به مدینه پیش می آید، جایی كه محمد(ص) نه قربانی حكومت و اقتدار كه خود حاكم می شود. محمد طی دوران حیاتش رئیس دولت بود و همان كاری را انجام می داد كه روسای دولت انجام می دهند. او رسماً دین خود را اعلام كرده و قوانین را به اجرا می گذاشت، مالیات وضع می كرد، جنگ می كرد و صلح به پا می داشت؛ در یك كلمه حكومت می كرد. سنت سیاسی، گفتارهای سیاسی و راهنمایی های سیاسی در این زمان بر مقاومت یا مخالفت با حكومت همان گونه كه در زمان حضور در مكه بود متمركز نمی شود، بلكه بر این متمركز می شود كه چگونه حكومت را اداره كند.

لذا از ابتدای كتاب مقدس مسلمانان «حقوق» و «فرهنگ سیاسی» دو سنت متمایز بوده است: یكی ریشه در دوران مكه دارد كه دوران «فعالیت» نامیده می شود و دیگری ریشه در دوران مدینه دارد كه دوران «ثبات» نامیده می شود. برای مثال قرآن نیز بیان می دارد كه وظیفه مسلمانان اطاعت است. «از خدا و پیامبر اطاعت كنید، از آنهایی كه بر شما اقتدار دارند اطاعت كنید.» و این در احادیثی كه منتسب به پیامبر است بیان می شود. اما همچنین احادیثی وجود دارد كه محدودیت های سفت و سختی بر «وظیفه اطاعت» وضع می كند. دو گفته ای كه به پیامبر منتسب است و به طور عمومی به عنوان گفته هایی موثق پذیرفته شده گواه هستند؛ یكی این است «در گناه هیچ نوع اطاعتی جایز نیست» به عبارت دیگر اگر دستورات حاكم بر خلاف قانون الهی باشد نه تنها وظیفه اطاعت از آن را نداریم كه باید با آن به مخالفت نیز برخیزیم. این پیش از آن «حق انقلابی» است كه در اندیشه سیاسی غرب وجود دارد. در واقع وظیفه ای انقلابی یا حداقل نافرمانی و مخالفت با قدرت است و دیگری «از مخلوقی كه مخالفت خالقش می كند اطاعت نكنید.»

مجدداً و آشكارا اقتدار حاكم را محدود می كند، حال هر چه شكل حكومت [یا حاكم] باشد. این دو سنت - یكی عصر ثبات و دیگری عصر فعالیت و ترویج- درست در تاریخ مدون و مكتوب دولت های اسلامی و اندیشه و عمل سیاسی تداوم می یابد. مسلمانان از همان اوان به مسائل سیاسی و حكومتی مثل كسب و اعمال قدرت، جانشینی، مشروعیت- به ویژه مسائلی كه به این بحث مربوط می شود- و محدودیت قدرت علاقه مند بودند. تمام اینها به خوبی در ادبیات غنی و متفاوت در سیاست ثبت شده است. ادبیاتی «ربانی»، ادبیاتی «حقوقی» كه حقوق اساسی اسلام نامیده می شود، ادبیاتی «عملی»، كتاب هایی نگاشته شده به وسیله دولتیان و برای دولتیان در مورد اینكه چگونه امور هر روزه حكومت را اداره و حل و فصل كنند و البته ادبیاتی «فلسفی» نیز وجود دارد كه عمیقاً از یونان باستان كه آثارشان در ترجمه ها و تطبیق ها بیان شده اخذ شده و برداشت های گوناگون اسلامی از كتاب «جمهوری» افلاطون و «سیاست» ارسطو را موجب شدند. در برهه ای از زمان برخی گرایشات قوی تر شد و حفظ آن محدودیت ها به خودكامگی حاكمی كه [مشروعیتش را] با كتاب آسمانی و قانون مقدس نسبت می داد دشوارتر شد و همچنین آن ادبیات فشاری روزافزون برای نیاز به نظم وارد می آورد. كلمه ای كه بسیار در مباحث مورد استفاده قرار می گیرد «فتنه» است. لغتی عربی كه می تواند به «آشوب»، «بی نظمی» و «ناآرامی» و حتی «آنارشی» در متون خاص ترجمه شود. نكته ای كه با تشویش و اصراری آشكار و به كرات ذكر می شود این است كه: حكومت ستمگر بهتر از بی حكومتی و هرج و مرج است. بسیاری از نویسندگان حتی فراتر از این رفته و می گویند كه یك ساعت و حتی یك دقیقه هرج و مرج بدتر از صدسال استبداد است. این یك دیدگاه است اما نه، تنها دیدگاه. در برخی زمان ها و مكان ها در دنیای مسلمان آن شیوه مسلط بوده و در زمان و مكانی دیگر به طور موكدی رد شده است.

برنارد لوئیس

ترجمه: محمدحسین باقی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.