یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

اسپندارمزگان


اسپندارمزگان

ایرانیان باستان شادی را پاس می‌داشتند و مناسبت‌های بسیار برای شادی داشتند. بر هر روز ماه نامی نهاده و چون نام ماه و روز یکی می‌شد بساط جشن و شادمانی می‌گستردند. از تیرگان و مهرگان …

ایرانیان باستان شادی را پاس می‌داشتند و مناسبت‌های بسیار برای شادی داشتند. بر هر روز ماه نامی نهاده و چون نام ماه و روز یکی می‌شد بساط جشن و شادمانی می‌گستردند. از تیرگان و مهرگان که بگذریم آبان‌گان را جشن آب می‌خواندند و در آذرگان جشن آتش داشتند. با پیرامون و طبیعت خوش در هم آمیخته بودند. پاکی را پاس داشته و آب را نمی‌آلودند.

فرهنگ ایران فرهنگ راستی و نیکی بود. نیکی در گفتار و کردار و برتر از آن در اندیشه‌ی ما از این فرهنگ کهن و پر بار دور مانده‌ایم و از آن کم می‌دانیم. این هم گسستی فرهنگی است که از آن نامی به میان نمی‌آید. در نبود آن‌چه که خود داشته‌ایم و نیازی که هست از بیگانگان جشن‌هایی و مراسمی چون والنتاین به وام می‌گیریم. آن‌چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد در این‌جا رخ می‌نماید. کسانی که نیاز مردم خویش می‌شناسند و درون‌مایه‌های فرهنگ ایران را نیز قدر می‌دانند در سال‌های اخیر اندکی از غبار زمان از رسم‌ها ی کهن برگرفته‌اند. نمایی که نمایانده‌اند دیدنی و دل‌انگیز است.

اسپندارمزگان، امروز دوست‌داران ایران را به یاری آمده است که به فرزندان میهن بگویند زایندگی و درک فرهنگی را می‌شود و باید بر این درک دوست داشتنی و این فهم معنادار مباهات کرد. در سال‌نمای ایرانی آغازین روز هر ماه اهورا مزدا بود. یعنی همه‌ی ماه‌ها با نام خدا رنگ می‌گرفت و دومین روز که بهمن نامیده می‌شد و سومین روز که اردیبهشت و چهارمین روز که شهریور نام داشتند همه از ویژگی‌های اهورا مزدا بودند. آمیختگی خدا با زندگی انسان و بودن خدا در هر روز و هر آن و یادآوری مدام خداباوری انسان ایرانی را نشان می‌دهد.

یکتاپرستی ایرانی در جایی دیگر همتا ندارد و شگفت که پاس‌داشت آتش را از سر نادانستن کسانی آتش‌پرستی معنا کرده‌اند. درباره‌ی آتش در گذشته و کشف آتش بزرگ‌ترین کشف انسان بود که دگرگونی در زندگی انسان پیامد آن بود و امروز ما از مواهب آن کشف بهره جسته و چرخ زندگی می‌چرخانیم. ایرانی پاک نهاد این کشف خود را به جشن پرداخته و پیدایش آتش را همواره گرامی داشته است. این گرامی‌داشت بزرگ شمردن چیزی است که بیش‌ترین بهره در زمین را عاید انسان کرده است. پنجمین روز هر ماه اسپندار است که با هماهنگ شدن با نام همان ماه یعنی اسفند جشن اسپندارمزگان برگزار می‌شد. این نام نام زمین است. چون زمین با همه مهربان است و آن‌چه در خود دارد برای همگان است. زشت و زیبا و هر زنده روی خاک از گیاه و جان‌دار از آن بهره می‌جویند و زمین داشته‌های خود را از کسی و چیزی دریغ نمی‌کند. سفره و دامن خود بر همه می‌گستراند و همه را بر خوان مهر او توشه‌ای است. هرکس از او بهره می‌گیرد و زمین هم‌چنان گشاده‌دست است و مهربان.

عشق نام زمین است و زمین نماد عشق و مادر را هم‌چنین ویژگی‌هایی است. زایا است و دامن پر مهر بر فرزندان می‌گشاید. آن‌گاه که در دیگر فرهنگ‌ها زن را ناچیز می‌شمردند در این سرزمین روزی را به نام آن‌ها گرامی می‌داشتند و به جشن می‌شدند. درحرکتی نمادین آن‌ها را به اداره‌ی امور می‌گماردند و بدانان هدیه می‌دادند. گویا که در برخی روستاهای جنوب خراسان هنوز رسمی بدین‌گونه برجا است. در آن روز مردان روستا را ترک می‌کنند و اداره‌ی روستا را به زنان می‌سپارند و برای زنان هدیه می‌برند.

پرسشی این‌جا پدید می‌آید که از چه رو بیست و نهم بهمن‌ماه شده است اسپندارمزگان و چرا در پنجمین روز اسفتد همان‌گونه که از این نام پیداست روز عشق و دوستی برگزار نمی‌شود؟ پاسخی چنین می‌توان گفت که در سال‌نمای ایرانی هر ماه سی روز بود و دوازده ماه روی هم می‌شد سی‌صد و شصت روز. پنج روز پایانی سال را پنجه و یا پنجه‌ی نوروزی می‌گفتند و خود را برای برگزاری جشن بزرگ نوروز آماده می‌کردند. چون در سال‌نما این پنج روز را به ماه‌های سال دادند و با توجه به بیست و نه روزه بودن اسفند شش روز از پنجم اسفند که بکاهیم می‌شود روز بیست و نهم بهمن و این جایگزینی چنین زیبا به یادگار مانده است.

ما نیاز داریم که از گذشته‌ی خود و از فرهنگ خود و از آداب و رسم‌های کهن بیش‌تر بدانیم. آن‌چه که در گذر زمان به‌دست آمده است چنان گران‌بها است که نباید آن‌را رایگان از کف داد. سال‌ها بین ما و آن‌چه داشته‌ایم دوری انداخته‌اند و اینک بازیابی آن‌ها بر دوش ما است تا فرزندان ما بدانند که ما از بی‌فرهنگی همیشه دور بوده‌ایم.

نویسنده: یدالله اسلامی

منبع: وبلاگ نسیم دشت