یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

آواز کلاغ مدرن


آواز کلاغ مدرن

هنگامی که می‌گوییم «شعر کوتاه» در ذهن علاقه‌مندان به ادبیات شکل‌ها و نمودهای گوناگون و متفاوتی مجسم می‌شود؛ شکل‌هایی از قبیل تک‌بیت، دوبیتی، رباعی، هایکو، طرح، هاشور، ترانک، …

هنگامی که می‌گوییم «شعر کوتاه» در ذهن علاقه‌مندان به ادبیات شکل‌ها و نمودهای گوناگون و متفاوتی مجسم می‌شود؛ شکل‌هایی از قبیل تک‌بیت، دوبیتی، رباعی، هایکو، طرح، هاشور، ترانک، بند و... همه اینها «شعر کوتاه» خوانده می‌شوند و ساختار و فرم خاص و متمایز خود را دارند و به هیچ عنوان نمی‌توان آنها را با معیارهای معین و از پیش تعیین شده تحت عنوان تعریف کلی شعر کوتاه مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد و به نوعی می‌توان گفت این روزها مهم‌ترین نکته شعر کوتاه همین سردرگمی خاصی است که در نامگذاری قالب وجود دارد که همین مساله به آشفتگی و غلتیدن به نثر و کاریکلماتور و دور شدن از ساحت شعر بیشتر دامن زده است.

اما اگر بخواهیم پیشینه‌ای برای این گروه از شعرها در سنت شعر فارسی ذکر کنیم، بهترین نمونه تک‌بیت‌های فارسی است، تک‌بیت‌هایی که برخی باقیمانده از شعرهای بلند و کاملی چون مثنوی، قصیده‌ یا حتی غزل‌اند و برخی نیز کلا در لحظه‌ای به ذهن شاعر رسیده‌اند، ثبت شده‌اند و شاعر آن را به همان صورت «تک‌بیت» حفظ کرده است. به عبارتی می‌توان گفت بیتی که در قالب‌های سنتی واحد شعر است، خود می‌تواند شعر مستقل کوتاهی باشد. برای اثبات این ادعا می‌توان از تک‌بیت‌های مهدی اخوان ثالث کمک گرفت:

رسیده‌ایم من و نوبتم به آخر خط

نگاه‌دار، جوان‌ها بگو سوار شوند

در گلستان سعدی هم از این نوع تک‌بیت‌ها فراوان آمده است:

درویش و غنی، بنده این خاک درند

آنان که غنی‌ترند، محتاج‌ترند

یا

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد/ بی‌گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

شعر کوتاه اما هرچه که هست به قول شفیعی کدکنی، باید ماندگاری و مانایی و ته‌نشینی در ذهن داشته باشد همان طور که خودش هم در یک شعر کوتاه این گونه می‌سراید:

فوجی از فاجعه

انبوهی از اندوه چو کوه

با علم‌هایی از بال کلاغان در باد

با تامل در این شعر و نگاهی که شفیعی کدکنی دارد، می‌توان گفت برای شعرهای کوتاه امروز، حد و مرزی واقعا وجود ندارد، برخی وزن نیمایی دارند و برخی فاقد آن هستند و تعداد سطرها هم در این شعرها، حد معینی ندارد و بین ۲ تا ۱۰ سطر در نوسان است.

این مقدمه را این هفته درباره شعر کوتاه به این خاطر نوشتم که به تازگی مجموعه شعر ابراهیم اکبری دیزگاه شاعر جوان کشورمان که متولد ۱۳۶۰ است، با عنوان «بلبل و بولدزر عاشق» از سوی انتشارات دفتر شعر جوان راهی بازار نشر شده‌ است. این کتاب در بر گیرنده شعرهای کوتاه اکبری دیزگاه است.

سروده‌های این مجموعه همگی کوتاه و در قالب سپیدند و شاعر در آنها بیشتر فضاهای حسی و عاطفی را تجربه می‌کند و کمتر از فرم و ساختارهای تکنیکی بهره می‌گیرد.

تاکید اکبری دیزگاه در این مجموعه گاه بر ایماژ و تصویرسازی است مانند شعر زیر که به واقع شبیه یک تابلوی نقاشی است و به نوعی دارای نقاشی زبانی است:

گله

گرگ

چمن

چوپان

یک رنگ‌اند

در زمستان

در گروه دیگری از شعرها او مبنای شاعرانگی را در بازی‌های زبانی و ایجاد تضاد و ارتباط میان صورت‌های واژگانی برای حجیم کردن معنا قرار می‌دهد:

قیر

قیر

قیر

آواز کلاغ مدرن

برای تیر برق‌های کور

و گاهی هم از مضامین غافلگیرانه و نکته‌پردازی شاعرانه برای اعجاب خواننده بهره گرفته است که این مورد بیشترین عنصری است که دیزگاه در شعرهای کوتاهش مورد استفاده قرار داده است:

بهار/ فصل حجاب شاخه‌ها

مامور

به هیچ درختی امر نمی‌کند

یا

جهیدن غوکی

بر برکه

پیچیدن من و ماه درهم

البته در بسیاری از شعرهای این مجموعه ساده‌انگاری نیز موج می‌زند و دیزگاه به جای شاعری که دیده‌بان زیبایی و کمال باید باشد و به دنبال کشف و شهود، تبدیل به تماشاگر یا دانش‌آموزی ذوق‌زده و سطحی‌نگر می‌شود که می‌خواهد خودش و همکلاسی‌ها یا بقیه تماشاگران را سرگرم کند. به عبارتی در بسیاری از شعرها هیچ کدام از مولفه‌های تصویر، ایجاز مفید و نه مخل، پرهیز از آوردن فعل، عینیت‌گرایی و پرورش و حجیم کردن معنا با استفاده از ظرفیت‌های پنهان زبان و کلمات دیده نمی‌شود:

پروانه

از گلی به گلی

باد

از درختی به درختی

من از کوچه‌ای به کوچه‌ای

نمونه بالا به تنهایی فقط یک تصویر ساده است و طرحی است که در حد یک تصویر باقی می‌ماند و نمی‌تواند یک شعر کامل باشد و شاید اگر در درون یک شعر بلند قرار می‌گرفت. براساس فرم و ساختار آن می‌توانست به عنوان بندی یا بخشی از یک شعر تلقی شود، اما در صورت فعلی شاهد روی‌ دادن هیچ اتفاقی در آن نیستیم.

به نظر می‌رسد با توجه به پیشینه اکبری دیزگاه که در آن برگزیده شدن در بخش جوان شعر فجر هم وجود دارد او در این مجموعه شعریت را کمتر جدی گرفته است و آن را فدای مضمون‌ها و تصویرهای لحظه‌ای و کوتاه کرده است.

سینا علی‌محمدی