جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
جنایت کار دوست داشتنی
مانیفست چو این روزها با حضور جمعی از بازیگران حرفه ای تئاتر و به کارگردانی محمد رحمانیان در تالار چهارسو مجموعه فرهنگی هنری تئاتر شهر در حال اجراست . نمایش رحمانیان که سال گذشته و همزمان با برگزاری جشنواره تئاتر فجر جنجال و حواشی بسیاری را با خود به همراه داشت و بلا خره هم اجازه حضور در جشنواره را پیدا نکرد، اینروزها باز هم انتقادات و جنجال های بسیاری را در محافل تئاتری و البته مطبوعات و رسانه ها به پا کرده است .
البته شاید بتوان بسیاری از این انتقادات را بیش از نمایش متوجه کارگردان آن دانست و این نکته که رحمانیان با وجود آثار قابل تامل و تاثیر گذاری که در تئاتر ایران دارد و با اینکه در حوزه نگارش و کارگردانی تئاتر از بهترین هاست ، اما خودش نه تنها تبدیل به یک کارگردان محبوب نشده بلکه ....
اما در میان همه انتقادات و بحث های که درباره " مانیفست چو " در بسیاری از رسانه ها مطرح شده باید به نکته مهم اشاره کرد ؛ آنهم اینکه نمایش رحمانیان نمایش خوبی است و نباید آنرا مستحق اینهمه تنگ نظری و یکجانبه نگری دانست .
" مانیفست چو " بر خلاف نظر بسیاری از منتقدان این نمایش به هیچ وجه یک اثر مبتذل و آمریکایی یا حتی دارای اطوارهای عجیب و غریب نیست ! بر عکس این نمایش و داستانی که مطرح می کند به شدت ضد آمریکایی است و نحوه مطرح کردن موضوع آن بر اساس شرایط تاریخی و زمانی داستان ، ممکن است آنرا تا اندازه ای ، در تعارض با شرایط متعارف تئاتر ما نشان بدهد .
" مانیفست چو" به کارگردانی محمد رحمانیان، واقعه مستند جنایت هولناک یک دانشجوی کرهای در دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا را با شیوهای غریب و معلق در میان واقعیت و ذهنیتهای خوفناک قهرمان داستان روایت میکند. سونگ هوی چو، دانشجوی ۲۳ ساله ادبیات انگلیسی در دانشگاه ویرجینیا، پس از کشتن یک دختر و پسر دانشجو، فیلمی که در آن مانیفست خود را بازگو کرده برای شبکه تلویزیونیNBC ارسال می کند و پس از قتلعام ۳۳ دانشجو و استاد دانشگاه دیگر خودش را نیز میکشد.
موضوع تکاندهنده این کشتار بیسابقه و بحث درباره علتها و انگیزههای مختلف ارتکاب آن محور اصلی توجه و پرداخت نمایش محمد رحمانیان است. خشونت، فریاد و رعب و وحشت از همان لحظه ورود تماشاگر به سالن و پیش از نشستن مخاطب روی صندلیها نمایش را آغاز کرده است. ۶ بازیگر در حالی که لباسی شبیه به یونیفرم سربازان آمریکایی بر تن دارند، با سلاحهایشان ورود تماشاگر به سالن را کنترل میکنند، تماشاگران را تهدید میکنند و حتی سلاحشان را روی شقیقه تماشاگران میگذارند و به این ترتیب شرایط را برای ورود به فضای غریب و خوفناک نمایش فراهم میکنند.
این فضا همان چیزی است که کارگردان با تاکید بر آن قصد دارد تا بخشی از انگیزه ها و بهانه های انجام عمل قهرمان ، جنایت ، را ریشه یابی کند . چو ، پیش از آنکه یک قاتل وحشتناک خارجی باشد در نمایش رحمانیان قربانی خشونت ها و بی رحمی ها و بی احترامی های جامعه آمریکایی نشان داده میشود .در واقع این شخصیت بیش از آنکه به عنوان یک جنایتکار معرفی شود ، در نمایش رحمانیا ، خود ، قربانی جنایت های جامعه است . شاید به همین دلیل هم هست که تماشاگر نمایش بیش از آنکه به عنوان یک جنایتکار به او نگاه کند ، او را به خاطر مظلومیتش دوست دارد . تلاش رحمانیان در نزدیک کردن چهره نزدیک تری از چو درست بر خلاف همه تبلیغات یک سویه ای که جامعه غرب نسبت به او دارد منجر به این نتیجه شده است : " ما این جنایتکار را دوست داریم ."
مانیفستچو در قالب مکاشفهای جامعهشناسانه و روانشناسانه به بررسی انگیزهها و پرسشهای احتمالی درباره انگیزههای قهرمان برای ارتکاب جنایت معطوف میشود. نمایش رحمانیان در فضایی معلق میان واقعیتهای بیرحمانه جامعهای که چو در آن زندگی میکند، غرابت خوفناک ذهنیتهای متاثر از واقعیت شخصیت قهرمان و موقعیتهاو عوامل و انگیزههای نمایشی احتمالی، سعی دارد تا واقعه کشتار دانشگاه ویرجینیا را از منظر گوناگون مورد توجه قرارداده و بدون آنکه درباره هیچ یک از آنها به جستجوی قطعی یا دستیابی به نتیجه بپردازد، مدام دریچههای جدیدی از تلاش قهرمان برای قرار گرفتن در کنار جامعه یا گریز از آن را به مخاطبش نشان بدهد.
چنین رویکردی بدون توجه به مشخصات و متعلقات واقعه مستند، داستان و روایتهای نمایش را به کلیتی مستقل تبدیل میکند که بدون وابستگی به مختصات واقعه میتوانند یک داستان هدفمند و دارای اندیشه و تحلیل را روایت کنند که از مناظر روانشناختی و جامعه شناختی خودش را نشان میدهد.
در واقع نمایش یک شخصیت را در جامعهای نشان میدهد که مدام او را پس میزند. مسخرهکردن چو در دانشگاه، پرسشهای بیربط و شاید تحقیرآمیز کارمندهای پست درباره ملیت و شخصیت او و دیگر برخوردهای جامعه با او مهمترین دلایلی است که رحمانیان آنها را درتوجیه تغییر شخصیت قهرمان و درباره مانیفست او ارتکاب جنایت مورد پرداخت قرار میدهد. اما حضور راوی و راهنماییها برای ادامه بازی و تلاش برای رسیدن به پاسخ پرسشها، باز هم قطعیت موضوع را با تردید مواجه کرده، سوالات بسیار دیگری را درباره قهرمان و عمل او مطرح میکند.
چنین رویکرد و پرداختی را در طراحی حرکتها و میزانسنهای نمایش نیز میتوان مشاهده کرد. افشین هاشمی بازیگر نقش چو از ابتدای نمایش تا پایان آن مهرهای است که رفتهرفته جایگاهش را درمقابل دیگر بازیگران و شخصیتهای نمایش تغییر میدهد. چو در صحنه نمایش از میان دیگر بازیگران حضورش را به نمایش میگذارد و در تکرار مداوم حرکات، رفتهرفته از آنها جدا میشود و تا پایان نمایش کاملا از آنها فاصله میگیرد و حتی در مقابلشان میایستد.
اجرای مانیفست چو به زبان انگلیسی که تعداد زیادی از تماشاگران نمیتوانند آن را بفهمند پرسشهایی را درباره انگیزههای رحمانیان پیش میکشداین چینش حضور شخصیتها در صحنه یا جایگاه قهرمان در مقابل دیگر اشخاص نمایش از سویی میتواند حاصل تحلیل یا نگاه بازیسازان درباره او باشد و از سوی دیگر در بخشهایی از نمایش نیز نتیجه تقابل حضور و ذهنیتهای خود قهرمان در جامعه پیرامون اوست.
محمد رحمانیان علاوه بر آنچه براساس واقعیتهای موجود درباره قهرمان، جامعه و زندگی او در صحنه نمایشاش قرار داده، همواره سعی داشته با تکثیر ذهنیتها و واکنشهای درونی قهرمان در مقابل رفتارهای جامعه به فضایی غریب و نامتعارف از دنیای این قهرمان دست پیدا کند که در آن احتمالات و پسزمینهها و تصورات به اندازه واقعیتها اهمیت و ارزش پیدا کنند و امکان وقوع آنها نیز به اندازه حدس و گمان درباره علتها منطقی به نظر برسد.
فرآیند بازیسازی و خلق موقعیتهای مختلف توسط بازیگران که با اعلام صحنه در ابتدای آن آغاز میشود نیز ساختاری است که چنین انتظاراتی را از روایت نمایش برآورده میکند. احتمالا دستیابی به این ساختار نیز حاصل شیوه کار گروه تئاتر پرچین به گسترش اشتراکی و گروهی طرح و ایده اولیه در جریان تمرین است که رحمانیان به عنوان مدیر این گروه بارها درمورد آن صحبت کرده است.
در این ساختار، شخصیت راوی تصویر احمدآقالو در مقام کارگردان بازیگران، بازیسازان را در رسیدن به یک نقطه مشترک و هدفمند راهنمایی میکند و در طول اجرای یک صحنه آن را آزاد میگذارد تا موقعیت را به واسطه نقشها و تحلیلهای گروهیشان از موضوع، گسترش بدهند و روایت کنند.
حضور بازیگران خلاق و پرانرژی چون افشین هاشمی، اشکان خطیبی، سیما تیرانداز، مهتاب نصیرپور، ترانه علیدوستی و هومن برقنورد هم در چنین ساختاری یک غنیمت بزرگ به شمار میآید، چراکه در مجموع این بازیگران و راس آنها مثلث هاشمی، علیدوستی و تیرانداز براحتی قادرند با انرژی و مهارت در خلق موقعیتهای مختلف به سرعت تغییر کنند و در عین حال نگاه و برداشتشان نسبت به رویداد اصلی را نیز از دریچه تحلیل شخصی و وابسته به نظر گروه به نمایش بگذارند.
افشین هاشمی در نقش چو، بدون این که تماشاگر متوجه چگونگی روند تغییرات باشد از ابتدای نمایش تا انتهای آن از یک دانشجوی ساده و شاداب خارجی که تمایل زیادی به ارتباط گرفتن با گروه دارد به یک جنایتکار منزوی و آشفته تبدیل میشود. این انزوا و خشم پنهان در رفتار را میتوان در هر لحظه از حضور هاشمی در صحنه مانیفست چو ملاحظه کرد.
نمایش رحمانیان مثل دیگر آثار این کارگردان ، نمایش متفاوت و تاثیر گذاری است و بی انصافی است اگر بدون در نظر داشتن نکات مثبت بسیار موجود در سبک آن تنها و یک سویه به قضاوتش بنشینیم از ارزشهای آن ساده و بی تفاوت بگذریم .
نویسنده : رامتین ابراهیمی
آی سان نوروزی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب