اصرار بر قول باطل

بار دوم است که از مردم اسرائیل نام می برید و ما را دوستدار آن ها قلمداد می کنید بار اول که گفتید با شناختی که از شما به دلیل معاونت رئیس دولتی ضد صهیونیستی داشتم, گفتم اشتباه لفظی بوده است

بار دوم است که از مردم اسرائیل نام می برید و ما را دوستدار آن ها قلمداد می کنید! بار اول که گفتید با شناختی که از شما به دلیل معاونت رئیس دولتی ضد صهیونیستی داشتم، گفتم اشتباه لفظی بوده است. خیلی ها هم تکذیب کردند و خیال همه راحت شد اما این بار دوم است که صراحتاً همان حرف را می زنید و تکذیب ها را ساختگی و از جانب خود نمی دانید. پس حجت تمام است و به همین دلیل بر خود فرض می دانم مواردی را به اطلاع شما برسانم.

آیا می دانید مردم اسرائیل که شما ما را دوستدار آن ها قلمداد می کنید، کیستند و از کجا سر بر آورده اند؟ دهها کتاب و مقاله و سخنرانی تاکنون توسط فحول علمای اسلام و بالاتر از همه امام راحل (ره) و رهبر انقلاب درخصوص همین مردم نوشته و گفته شده است. آیا آن ها را خوانده اید؟ اگر نه، بخوانید و اگر خوانده و این حرف ها را می زنید پس باید توان علمی و دانش تاریخی مستندی در این خصوص داشته و ارائه نمایید.

آیا می دانید همین مردمی که شما با این لحن آن ها را تبرئه می کنید، غاصب حق مسلم مردم فلسطین هستند؟ آیا می دانید آن ها در خانه هایی سکنی گزیده اند که صاحبان اصلی آن را به زور از کاشانه اشان بیرون کرده اند و به تصرف در آورده اند و همین مردم! شاهد تمام این صحنه ها و اقدامات غاصبانه بوده اند؟

فیلم بازمانده، ساخته سیف الله داد را دیده اید؟ در آن فیلم بخشی از یک واقعیت فاجعه بار تاریخ بشریت به تصویر کشیده شده است. یادتان هست دو نفر از همین مردمی که شما می گویید و از لهستان کوچ کرده بودند، ریختند خانه آن دکتر فلسطینی را گرفتند و بچه او را دزدیدند و بر او نام جهودی گذاشتند؟ موشه را که یادتان است؟ آن فقط یک نمونه کوچک بود. مشت نشانه خروار...

می دانید بر قتل عام زن و مرد و پیر و جوان و کودکان لبنانی در قانا که توسط سربازانی از همین مردم! انجام شد، همین مردم اسرائیل! در خیابان ها از خوشحالی رقص و پایکوبی می کردند؟

آیا موشه دایان و شارون قصاب صبرا و شتیلا و نتانیاهو و شیمون پرز و اولمرت و امثال این آدمکشان قداره بند از دل همین مردم! برنیامده اند؟

ختم کلام! آیا فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۲۵ شهریور ۱۳۷۲ و مناسبت های دیگررا نخوانده و یا نشنیده اید که که این گونه بالای دست همه بزرگان نظام و بر خلاف نظر آن ها که شرعاً بر همه ما حجت است، اظهار نظر می کنید وبر آْن پای می فشارید؟

«در قضیه فلسطین، آنچه حقیقت قضیه است، همین مطلبی است که سال‌های متمادی است جمهوری اسلامی علناً و مستدلاًّ آن را بیان کرده است. یک باند و گروه وابسته و مزدور به قدرت‌های جهانی، با اتّکا به همین وابستگی‌شان، آمدند سرزمین فلسطین را غصب کردند. آیا کسی می‌تواند منکر این بشود؟! از این چند میلیون صهیونیستی که امروز در سرزمین‌های اشغالی ما در فلسطین هستند، چند نفرشان فلسطینی‌اند؟ پدرشان در فلسطین بوده یا خودشان متولّدِ فلسطین‌اند؟! بیگانه‌هایی هستند که با اهدافی شوم، از جاهای مختلف به این‌جا آورده شدند، تا این‌جا را پایگاهی قرار دهند، و نفوذ قدرتهای استکباری را در منطقه، راحت گسترش دهند. آیا این غصب نیست؟! آیا این ظلم نیست؟! آیا این محکوم نیست؟! اگر گروهی بروند خانه دیگری را، شهر دیگری را بگیرند، این در نظر آزادیخواهان و مردم عادّی و منصف اهل هر دین و مذهبی مردود نیست؟»

آقای مشایی! سخنان شما روح هزاران شهید راه آزادی قدس شریف را آزرد. شک نکنید. داغ خانواده های بسیاری از شهدا و جانبازان و اسرای فلسطین و لبنان را تازه کرد. داغی که این بار یک خودی بر دل آن ها می گذاشت!

متأسفانه این صدا از حلقوم مسئولی ارشد در نظام اسلامی که تنها حامی جدی ملت مظلوم و ستم کشیده فلسطین است، آتش به جان هر آزاده در جهان می زند. با این حرف دل کودکان و خانواده هایی را که پس از خداوند، چشم امیدشان به حمایت های جمهوری اسلامی است، به درد آوردید! هر چند برای همه آن ها ملاک و معیار و مبنا، موضع قاطع و خدایی رهبر انقلاب است.

سید حسین طاهری