جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

نگرش ها , چگونـگی شكل گیری و دگرگونی آنها با تاكید بر پدیده اعتیاد


نگرش ها , چگونـگی شكل گیری و دگرگونی آنها با تاكید بر پدیده اعتیاد

بسیاری از مشكلاتی كه كارگزاران بهداشتی با آن مواجه هستند به نگرش های درمان جویانشان مربوط می شود رابطه بین رفتار و نگرش پیچیده است , یعنی نمی توان با دانستن نگرش شخصی رفتار معینی را در او پیش بینی كرد نگرش مثبت نسبت به بهداشت لزوماً به یك رفتار بهداشتی مثبت منجر نمی شود در حالیكه نگرش منفی نسبت به آن تقریباً بدون تردید به یك رفتار منفی منجر می شود

بسیاری از مشكلاتی كه كارگزاران بهداشتی با آن مواجه هستند به نگرش های درمان جویانشان مربوط می شود. رابطه بین رفتار و نگرش پیچیده است ، یعنی نمی توان با دانستن نگرش شخصی رفتار معینی را در او پیش بینی كرد . نگرش مثبت نسبت به بهداشت لزوماً به یك رفتار بهداشتی مثبت منجر نمی شود . در حالیكه نگرش منفی نسبت به آن تقریباً بدون تردید به یك رفتار منفی منجر می شود . برای نمونه این باور كه " غذای پر چرب " ( fatty foods ) رژیم بهداشتی تلقی نمی شود همیشه منجر به این نمی شود كه شخصی از خوردن این قبیل غذاها خودداری كند . در صورتیكه اگر مردم بر این باور باشند كه این قبیل غذاها ابداً ضرری ندارند ، احتمالاً بدون هیچ ملامت نفسی در خوردن این غذاها پیشقدم می شوند . در حال حاضر هیچ نوع درمان قاطعی برای اعتیاد به مواد وجود ندارد. تغییر نگرش های مردم نسبت به مصرف مواد مخدر نخستین گام در فرآیند تغییر رفتار اعتیاد آور و كاهش گسترش این اختلال است . بنابراین بررسی چگونگی شكل گیری نگرش ها مهم است و شاید از همه مهمتر دگرگونی آنهاست . نگرش ها ( attitudes )

تعریف : نگرش تمایلی كم و بیش ثابت است به واكنش مثبت یا منفی به رده هایی خاص از آدمها یا چیزها ، از جمله عوامل مربوط به شیوه زندگی ( سلامتی ، خوارك و ورزش ) . نگرش هـــا از ســه مولفه عـمده تشكیل می شوند:

الف - مؤلفه عاطفی( the affective component ) : به احساس ها و هیجان هایی كه درباره شخص یا چیزی داریم اشاره دارد .ما ممكن است سیگار یا امثال دخانیات را دوست داشته یا از آنها متنفر باشیم : " عاشق سیگارم " یا " از كشیدن سیگار متنفرم ".

ب - مؤلفه شناختی ( the cognitive component ): همچنین یك نگرش حاوی افكار و باورهایی در خصوص اشخاص یا چیزهاست . " كنترل وزن یكی از دلایلی است كه به كشیدن سیگار ادامه می دهم " یا شواهدی وجود دارد كه نشان می دهد سیگاری ها مستعد ابتلا به سرطان ریه هستند . "

ج - مؤلفه رفتاری ( the behavioral component ) : كاركردهای رفتاری یا عملی كه در پاسخ به نگرش رخ می دهند .بنابراین ممكن است سیگار بكشیم یا از آن پرهیز نمائیم . و همین طور اگر در جمع سیگاری ها یا مصرف كنندگان مواد مخدر قرار بگیریم امكان دارد در آنجا بمانیم یا دوری گزینیم .افرادی كه نگرش های مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از كسانی است كه نگرش منفی دارند . نیرومندی یك نگرش به متغیرهای چندی بستگی دارد .مهمترین آنها عواملی است كه در شكل گیری نگرش دخالت دارند . شكل گیری نگرش ( attitude formation ) كودكان بدون گرایش به یك دیدگاه خاص سیاسی ، فرهنگی و بهداشتی به دنیا می آیند . آنان دیدگاههای خود را با گذشت زمانی طولانی فرا می گیرند . ماهیت این فراگیری ( acquisition ) را ممكن است شرطی سازی ابزاری ، سر مشق گیری و تجربه مستقیم تبیین نماید . شرطی سازی ابزاری ( instrumental conditioning ) : واژه كلیدی برای توصیف این فرآیند " تقویت " یا " پاداش " است . به زبان خیلی ساده ، والدین و افراد دیگر به كودكان برای داشتن نگرشی خاص پاداش میدهند و گرایش دارند از آنان به خاطر داشتن دیدگاههای مغایر انتقاد نمائید (تنبیه) . در طی یك دوره چند ساله، كودكان به تدریج بسیاری از نگرش های والدین ، كودكان بزرگتر و دیگر افراد مهم را از طریق مواجهه مستمر با برنامه های تقویت و تنبیه فرا می گیرند. در لابلای اعتقادات پدر و مادر و دیگر افراد در مورد مصرف مواد به نگرش هایی چون " رفع دردهای جسمی ، علاج مرض قند ، درمان نارحتی قلبی ، كسب آرامش روانی ، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد " برمی خوریم . كودكان در ضمن رشد چنین نگرش هایی را فرا گرفته و به خاطر آنها پاداش دریافت می كنند . لازم نیست خود پاداش اختصاصاً بزرگ باشد ، در بیشتر موارد یك " خوب " ساده در پاسخ به چیزی كه كودك می گوید آنقدر كافی است تا تكرار آن را تضمین نماید . اگر تاریخچه تقویت های فرد دانسته و معلوم باشد . پیام دهنده می تواند آن را برای دستكاری نگرش های پیام گیرنده به كار گیرد . - سرمشق گیری ( modeling ) : واژه كلیدی این فرایند " الگوبرداری " است .کودكان برای بدست آوردن اطلاعات پیوسته به رفتار بزرگسالان نگاه می كنند . بی هیچ تعجبی ، بزرگسالان و كودكان بزرگتر ، همانند گفتارهای خود را اعمال و رفتارهایشان نفوذ چشمگیری را بر خردسالان اعمال می كنند . این نفوذ اغلب بدون اطلاع و آگاهی سرمشق ها اتفاق می افتد . سیگار كشیدن اعضای خانواده ، علاوه بر همانند سازی با فرد سیگاری ( فراگیری) ، موانع آغازین این رفتار را زدوده " بازداری زدایی " ( dishnhibition ) و تجربه سیگاركشی را آسانتر می كند " آسان سازی " ( facilitation ) .متأسفانه اغلب كودكانی كه در خانواده های معتاد متولد می شوند و پرورش می یابند مصرف مواد مخدر توسط اعضای خانواده برایشان امری عادی و ترس از تجربه مصرف در آنها از بین می رود . آنچه از نظر ما قابل توجه است عادی شدن و الگو شدن مصرف مواد در محیط خانواده می باشد . چه این كار به نگرش انحرافی دیگر اعضای خانواده كمك می كند . البته نباید فراموش كرد كه گاه مصرف والدین در فرزندان تأثیر منفی می گذارد و ممكن است آنها را برای همیشه از مصرف مواد مخدر بیزار و گریزان كند . والدین با پاداش دادن به نگرش های مناسب و ارائه خود به عنوان یك الگوی خوب ، نقش مهمی در رشد نگرش های كودكان خود نسبت به بهداشت بازی می كنند . با این وجود ، كودكان در زندگی تحت تأثیر دیگر شخصیت ها نیز قرار می گیرند . ورزشكاری كه اثرات كشنده مصرف سیگار را در رسانه های همگانی برجسته می سازد برای بازداشتن كودكان از سیگار یا ترغیب آنان برای ترك سیگار نقش مهمی را ایفا می كند.

ـ تجربه مستقیم ( direct experience ) : سومین فرآیندی كه به وسیله آن نگرش ها كسب می شوند تجربه مستقیم خود موضوع است . یك راه برای كسب نگرش درباره مواد مخدر در واقع مصرف آن است . بسیاری از افراد از پذیرش نظر دیگران درباره یك موضوع یا شخص خرسند نیستند و به منظور شكل دهی نگرش به تجربه مستقیم نیازمندند . مواد مختلف تأثیر متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیك یا روانی فرد دارند . مثلاً هروئین و كوكائین سرخوشی شدید ، الكل مهار گسستگی و آرامش زیاد ، و نیكوتین مختصری هشیاری و آرامش به همراه دارند. این تجارب شخصی كافی است كه به یك نگرش مثبت نسبت به مواد بیانجامد شواهد قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینكه نگرش هایی كه بدین طریق كسب می شوند از نگرش های اكتسابی دست دوم قویتر و زنده تر می باشند . از پژوهش های مربوط به شكل گیری نگرش دو تلویح عمده برای كارگزاران بهداشتی وجود دارد :

۱ـ تأثیر بر نگرش یك شخص به هنگام شكل گیری بسیار ساده تر از تغییر آن در سالهای بعدی است . والدین می توانند تأثیر بسیار مهمی در رشد نگرش های كودكان در خصوص سلامت ( بهداشت ) داشته باشند .

۲- نظریه یادگیری اجتماعی اهمیت مواجهه كودكان با الگوهای مناسب را به تصویر كشیده است . بنابراین ، رسانه های همگانی با استفاده از شخصیت هایی كه كودكان برای آنان احترام قائلند . و حتی می ستایند ، نقش مهمی برای انتقال آموزش بهداشت ایفا می كنند . خلاصه آن كه ، شكل گیری نگرش بدواً به صورت یك فرآیند یادگیری آغاز می شود شخص در معرض تجربه های مربوط به یك موضوع خاص قرار می گیرد و بر اثر فرآیندهای تقویت ( پاداش ) و تقلید ( سر مشق گیری ) نگرشی نسبت به آن موضوع پیدا می كند . اما وقتی نگرش شكل گرفت ، اصل همسانی شناختی ( cognitive consistency ) اهمیتی فزاینده پیدا می كند ؛ یعنی فرد دیگر حالتی فعل پذیر نخواهد داشت . او اطلاعات تازه رسیده را برحسب آنچه قبلاً آموخته است تعبیر و تفسیر می كند و در این راستا ، او اطلاعات ناهمسان را انكار یا تحریف می كند و اطلاعات همسان را به آسانی می پذیرد . ظاهراً این یك فرآیند مداوم و دائمی است و نگرش ها حتی آنهایی كه زمانی طولانی از شكل گیری آنها گذشته همواره در معرض اطلاعاتی برای تغــییر قــرار دارند . دگـرگونی نگرش ( change attiludc )متقاعد سازی یا ترغیب ( persuasion ) : هر روز موضوع حمله بی امان اقدام هایی هستیم كه سعی در تغییر نگرش های ما دارند . آگهی های تبلیغاتی سعی دارند ما را به خرید فرآورده های خاصی تشویق نمایند . سیاستمداران از ما می خواهند به آنها رأی دهیم و كارشناسان آموزش بهداشت می كوشند ما را متقاعد سازند تا سیگار نكشیم و بیشتر ورزش كنیم . برای آژانس های تبلیغاتی ایجاد یك ارتباط متقاعد كننده مؤثر مهم است ، چه آنها نیاز به متقاعد ساختن مشتریانشان دارند . اما داشتن ارتباط متقاعد كننده موثر برای تغییر نگرش ها درباره سلامتی مهمتر است زیرا سعی در واداشتن مردم به توقف كاری كه دوست دارند انجام دهند یا شروع كاری كه دوست ندارند انجام دهند ، نسبت به پیشــنهادات ایـن كه كــاری را كه می خواهند ادامه دهند ، دشوار تر است . این یك " پیكار سخت " ( uphill battle ) برای آموزش بهداشت به شمار می آید . بنابراین ، اقدام برای تغییر نگرش های افراد مستلزم آن است كه خوب ارائه شود . به منظور برقراری ارتباط های متقاعد كنندهٔ مؤثر لازم است عواملی را كه بر گسترهٔ تغییر نگرش های مردم مؤثرند در نظر گرفته شوند . چهار عنصر اصلی پیام های متقاعد كننده عبارتند از :

۱- ویژگی های برقرار كننده ارتباط " پیام رسان " ( characteristics for the communicator )

ـ قابلیت قبول ( credibility ) برقرار كننده ارتباط به " تخصص " (expertise ) او بستگی دارد . مخاطبان احتمالاً به وسیله كسی كه فكر می كنند یك مختخصص در رشته خودش است خیلی بیشتر متقاعد می شوند . پیامی كه ساعات خواب معینی را برای مردم لازم می دانست وقتی به وسیله یك فیزیولوژیست عرضه می شد ، اثر بیشتری داشت تا وقتی كه از سوی یك مدیر هتل عرضه می شد . آزمایش ها همچنین نشان داده اند كه یك وزیر بهداشت بهتر می تواند موجب تغییر عقیده مردم نسبت به بیمه سلامتی شود . و یك مجله پزشكی بهتر می تواند عقاید را در این خصوص كه آنتی هیستامین بدون نسخه توزیع شوند یا نه تغییر بدهد .

ـ قابلیت اعتماد ( trustworthiness ) به شخص برقرار كننده ارتباط به " نیات" ( intention ) او بستگی دارد . اگر مخاطبان دریابند كه شخص از متقاعد ساختن آنها سودی نمی برد ( بلكه زیان هم متوجه او می شود ) ، به او اعتماد خواهد كرد و تأثیر او بیشتر خواهد بود . اگر شخص معتاد به ارائه پیام هایی درباره پیامدهای فاجعه آمیز اعتیاد بپردازد به قابلیت اعتماد او نزد ماافزوده می شود . بنابراین مبلغ می تواند شخصی غیر اخلاقی و غیر جاذب باشد و با این وجود موثر واقع شود - به شرط این كه مسجل شود كه از مجاب كردن ما بهره ای نمی برد . ـ ویژگی دیگر برقراركننده ارتباط " دوست داشتنی" (likeability ) بودن است . جذابیت جسمی ( physical attractiveness ) و داشتن صفات شخصیتی مثبت تعیین می كند كه شخص چقدر متقاعد كننده خواهد بود . صحنه زیر را مجسم كنید : زنگ در به صدا در می آید . وقتی در را باز می كنید مردی میانسال را می بینید كه كتی مندرس برتن دارد . آستین آن پاره وول ویقه اش سائیده است . شلوارش زانو افتاد است خودش را باید اصلاح كند و هنگام صحبت با شما چشم هایش متوجه اطراف است . وی جعبه ای كوچك را كه روی آن شكافی وجود دارد حمل می كند و می خواهد شما را متقاعد سازد تا مبلغی به یك مؤسسه خیریه كمك كنید . با این كه مطالب او مستدل هستند ، احتمال اینكه موفق شود پولی از شما بگیرد چقدر است ؟ حال عكس موضوع را تصور كنید : با صدای زنگ در خانه خود را باز می كنید ، در آنجا مردی میانسالی را می بینید كه لباسی تمیز و مرتب بر تن دارد. مستقیماً در چشمان شما می نگرد و خود را معاون مؤسسه خیریه معرفی می كند و از شما می خواهد كه مبلغی به آن مؤسسه خیریه كمك كنید و درست همان استدلال را به كار می برد كه آن شخص صاحب كت مندرس و ژولیده به كار برد . كدامیك متقاعد كننده تر است ؟ تا نظر شما چه باشد .

ـ شباهت ( similarity ) پیام دهنده به پیام گیرنده نیز مهم است اگر برقرار كننده ارتباط به علت شباهت با مخاطبانش مورد محبت قرار گیرد ، این موضوع متقاعد كنندگی وی را افزایش خواهد داد . پژوهش ها نشان می دهند كه افراد معتاد وقتی توسط افرادی دارای شرایط مشابه یاری شوند ، اغلب وضع بهتری می یابند . یكی ازعلل موفقیت گروههای خودیار ، همانند " الكلی های گمنام "( alcoholic ) ، و معتادان گمنام " ( narcotic anonymous ) ، همین موضوع است. اعضای این گروه ها را منحصراً ‌معتادانی تشكیل می دهند كه به طور منظم ، به منظور كمك به یكدیگر برای ترك اعتیاد ، جلسه تشكیل می دهند.

ـ سرعت ارائه پیام ( speed of message ) نیز مهم است . چه اشخاصی كه هنگام ارائه پیام به سرعت صحبت می كنند ، نسبت به آنهایی كه تمایل دارند آهسته تر صحبت كنند ، متقاعد كننده تر تلقی می شوند . این امر ممكن است ناشی از این احساس باشد كه اشخاصی كه به گونه سریعی صحبت می كنند موضوع خودشان را خیلی خوب می دانند و برایش اهمیت زیادی قائل هستند . كارگزاران بهداشتی به منظور متقاعد ساختن بیماران جهت تغییر نگرش هایشان باید معتبر و قابل قبول به نظر آیند . یعنی هم مختصص و هم بی غرض ( unbiased ) باشند . دوم آنكه وضع ظاهری آنها باید برای به حداكثر رساندن دوست داشتنی بودن آراسته شود و سوم آنكه پیام باید به شكلی روشن ، محكم و سریع ارائه شود ( گاهی اوقات حرف زدن سریع بیمار را گیج می كند ) .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.