جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بهشتی, بهشتی بود همین


بهشتی, بهشتی بود همین

بهشتی این چنین بود كه می توان گفت «بهشتی, بهشتی بود»

مقاله اینجانب، همان جمله كوتاه است، «بهشتی، بهشتی بود».

حال اگر شما عادت كرده‌اید به خواندن مطالب طولانی‌تر و لازم می‌بینید چند جمله هم توضیح بدهم، عرض می‌كنم ما مدیران فرهنگی كه مأموریت پیدا كرده‌ایم بیت‌المال را به خدماتی تبدیل كنیم كه با آن، اصلاحی در فرهنگ جامعه به وجود آوریم، معمولا در ذهن خود، در جستجوی نوعی از افراد هستیم كه تكثیر و افزایش آنان، زمینه‌ساز ارتقای سطح فرهنگ اسلامی جامعه باشد. برای همین به روش‌های گوناگون، انسان‌های جامعه را طبقه‌بندی می‌كنیم. یكی از این طبقه‌بندی‌ها، این است كه این افراد را از حیث نسبتشان با فرهنگ جامعه، به چهار طیف تقسیم می‌كنیم:

▪ طیف اول:

آدم‌هایی كه همواره در جستجوی راهی برای ارضای نیازهای مادی و شهوانی خود هستند و اگر درباره فرهنگ جامعه می‌اندیشند، از حیث شناسایی عوامل مزاحم در افزایش سطح و عمق ارضای لذایذ حیوانی خودشان هستند.

▪ طیف دوم:

آنهایی كه به دلیل فهم ناقص از تأثیرات متقابل فرد و جامعه، در یك زندگی انزواگونه، تلاش می‌كنند از بین متون دینی، راهی میانه برای رستگاری خود پیدا كنند و تنها ارتباطشان با فرهنگ مربوط است، به ارتباطات خود با خانواده و اطرافیان نزدیك و اگر تذكری به آنان می‌دهند، برای رفع مزاحمتشان از مسیر رستگاری و دینداری خودشان است.

▪ طیف سوم:

آدم‌هایی كه به هر دلیل، خود را ساخته‌شده می‌پندارند و از ابتدا در نقش یك مصلح اجتماعی شروع به نظریه‌‌پردازی برای اصلاح جامعه می‌كنند و معمولا با همه عرصه‌های جامعه اعم از فرهنگ، اقتصاد و سیاست كار دارند و البته بیشتر هم نواقص و كاستی‌ها را شناسایی و طبقه‌بندی كرده و از آنها برای توجیه نارسایی‌ها و رفتارهای نادرست خود بهره‌برداری می‌كنند.

▪ طیف چهارم:

انسان‌هایی هستند كه خداوند در حقشان لطف كرده و با دادن دركی درست و نگاهی منطقی به زندگی بشری، اصلاح را از نفس خویش آغاز می‌كنند، اما با شناخت درست از نظام اجتماعی و تأثیرات متقابل و اجتناب‌ناپذیر فرد و جامعه بشری، دریافته كه بدون تلاش هم‌زمان برای اصلاح خود و جامعه، نمی‌توانند راه رستگاری را بپیمایند.

گروه اخیر، افرادی هستند كه به نظر می‌رسد افزایش آنان، زمینه‌ساز اصلاح فرهنگ جامعه است، اما این طبقه‌بندی در سطح است و می‌توان گفت، هر كدام از این گروه‌ها از جهت عمق عملكرد و كیفیت فعالیت‌های روزمره و موقعیتی كه در جامعه دارند، تأثیرات مثبت و منفی آنها گسترش پیدا می‌كند؛ برای مثال، در گروه چهارم، كسانی را پیدا می‌كنیم كه به همراه این ویژگی كلی، یك سلسله كاركردها و صفات انسانی دیگر را به دست آورده‌اند، از جمله این‌كه:

الف ) می‌دانند برای اصلاح خود و جامعه، به دانش و شناخت نیازمندند و به همین دلیل، همواره اهل مطالعه و تحقیق هستند.

ب ) بسیار زود درمی‌یابند كه بخش مهمی از اصلاح خود و جامعه در حوزه اخلاق و رفتار و منش اجتماعی است و برای همین، بخشی از تلاش دایمی‌شان در رفع نواقص اخلاقی و اصلاح ارتباطات اجتماعی آنها به كار برده می‌شود.

پ ) و چون در جستجوی اصلاح واقعی خود و جامعه هستند، دستیابی به تقوای الهی برای به دست آوردن ابزار كنترل درونی، از جلوه‌های قطعی زندگی فردی و اجتماعی آنهاست.

ت ) چنین افرادی در تعامل با جامعه در همه ابعاد تعادل و توازن دارند؛ یعنی:

ـ همان‌گونه كه به درون و باطن خود توجه دارند، به آراستگی و زیبایی ظاهر هم می‌رسند.

ـ در توجه به نیازهای روحی و جسمی توازن برقرار می‌كنند، چون تأثیرات متقابل جسم و روح را می‌شناسند.

ـ در تقسیم وقت خود، علاوه بر ایجاد فرصت برای خودسازی، سهم همسر و خانواده، اقوام، دوستان، هموطنان و كلیت بشر را مد نظر دارند.

ـ در داشتن جاذبه و دافعه، تعادل لازم را برای دستیابی به بیشترین موفقیت در ساخت خود و جامعه ایجاد می‌كنند.

ـ و سرانجام در بهره‌گیری از دین الهی، از همه ابعاد دین در عرصه فلسفه، فقه، عرفان، اخلاق بهره می‌برند.

همه لحظات زندگی‌ چنین انسان‌هایی برای خود و جامعه‌شان مفید و سازنده است، چراكه حداكثر بازدهی و اثربخشی از عمرشان را برای خود و جامعه‌شان به ارمغان می‌آورند و به میزانی كه به آنان و افكارشان نزدیك می‌شوید، به عظمتشان بیشتر پی می‌بریم و در این هنگام است كه خلقت انسان و فلسفه حیات بشری معنی پیدا می‌كند و وجود بهشت و جهنم حس می‌شود و دیگر پرسش و پاسخ و خواستن دلیل و برهان برای وجود خدا و قیامت و بهشت و جهنم، بهانه‌ای است برای لذت بردن از سخن گفتن با مردان خدا، چراكه نفس ارتباط با این انسان‌ها اعتقادآور و اصلاح‌كننده فرهنگ جامعه است.

این همه را گفتیم كه باز تكرار كنیم: بهشتی این چنین بود كه می‌توان گفت: «بهشتی، بهشتی بود».

حسن بنیانیان