جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تفاوت ریاضت شرعی و غیرشرعی


تفاوت ریاضت شرعی و غیرشرعی

دنیا با بحران معنویت مواجه است این عبارتی است که بارها در رسانه ها مطرح می شود

دنیا با بحران معنویت مواجه است. این عبارتی است که بارها در رسانه ها مطرح می شود. بحرانی که جوانان را به سوی اموری متضاد جهت رهایی از این بحران می کشاند. لذا هر ازگاهی فرقه های عجیب و غریب سربرمی آورد تا تشنگان معنویت را سیراب کند یا سرگرم نماید. در این میان برخی از ادیان و مذاهب غیرابراهیمی و حتی گاه انسان ساز به عنوان فلسفه جایگزین معنویت معرفی می شود؛ چرا که نیاز به معنویت نیازی طبیعی است و اگر پاسخ داده نشود، انسان دچار بحران های روحی و روانی می شود. از این رو حتی مخالفان دین در غرب نیز در اندیشه جایگزین سازی معنویت با فلسفه های انسانی به عنوان دین انسانی بودند.

با این همه تفاوت های آشکاری میان ادیان ابراهیمی به ویژه اسلام و غیرابراهیمی وجود دارد. این تفاوت تنها در روش ها نیست، بلکه در اهداف غایی است. اهداف غایی همان چیزی است که از آن به فلسفه دین یاد می شود.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا گوشه ای از تفاوت های میان ریاضت شرعی در اسلام و عرفان اسلامی را با ریاضت و عرفان غیراسلامی به ویژه ریاضت های مبتنی بر مبنای هندوئیسم، بودیسم و آنچه به عنوان عرفان سرخ پوستی مطرح شده بیان کند.

● ریاضت مبتنی بر ربانی شدن

از نظر اسلام و آموزه های وحیانی قرآن، هستی بر محور و مدار توحید می گردد. بر این اساس، هر چیزی با وجه الله و جهت الهی معنا و مفهوم می یابد. اگر خدا را از مقومات هر چیزی بردارید، جز نیستی و هلاکت نصیبی نمی برد؛ زیرا همه موجودات به وجود او هست می یابند و فقر ذاتی و امکانی آنان به خداوند، امری آشکار است. (فاطر، آیه۱۵) در حقیقت ملکوت هر چیزی خداوند است و خداوند به عنوان مقوم و ملکوت و باطن هر چیزی است؛ چرا که هر هستی به هست او هست شده است و این هستی تنها در ایجاد نیست، بلکه در بقا نیز می باشد؛ به این معنا که همان گونه که خداوند مقوم آنها در موجود شدن است، در بقای وجود هم نیازمند خدا هستند.

بر این اساس، هیچ چیزی در هستی بیرون از مدار احاطه وجودی خداوند نیست، بلکه خداوند خالق و آفریدگار، از نظر وجودی محیط بر همه هستی است. (بروج، آیه۲۰) بنابراین هر موجودی به هر جهت رو کند، در همان جهت خدا را می یابد. (بقره، آیه۱۱۵) پس لازمه این حکم و برآیند آن این خواهد بود که هر موجودی از خدا و به سوی خدا می رود و در یک دایره در مدار خداوند می گردد. (بقره، آیه۱۵۶)

برپایه آموزه های اسلامی، خداوند در همه جا حضور دارد و صمدانیت خداوند جایی را خالی نمی گذارد (توحید، آیه۲) و همه جا را پر می کند، پس چیزی نیست که خالی از خدا باشد. این بدان معنا خواهد بود که خداوند پیش و پس و همراه هر چیزی است، چنان که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: ما نظرت الی شیء الا و رأیت الله قبله و بعده و معه؛ به هیچ چیزی نظرنکردم، مگر آنکه قبل از آن چیز و بعد از آن چیز و با آن چیز خدا را دیدم. (اسرار الصلاه، ملکی تبریزی، ص۶۵)

و امام صادق(ع) نیز می فرماید: ما رأیت شیئا الا رأیت الله قبله و معه و بعده (أسفار أربعه، طبع سنگی، ج۱، ص۲۶؛ و طبع سربی، ج۱، ص۱۱۷ و نیز مرحوم سبزواری در حاشیه خود بر «شرح منظومه، ص۶۶)

بنابراین، هستی تنها خداست و چیزهای دیگر ظهورات اسماء و صفات الهی هستند که خداوند در قرآن از همه هستی به عنوان آیات و نشانه های خود یاد می کند. از این رو هر کسی هر سیر و حرکتی دارد، از خدا، در خدا و به سوی خداوند خواهد بود، هرچند که در این سیر خود که سبل است ممکن است، از سبل السلام به اسمای جمال الهی نرسد بلکه به اسمای جلال الهی برسد؛ زیرا هرکسی می تواند صراط مستقیم و سبل سلام را برگزیند و متاله و ربانی شودو کمالات جمالی الهی یعنی اسمای حسنای الهی را در خود تجلی بخشد، یا آنکه در مسیری سیر کند که جلال الهی را تجلی بخشد و تجسم عینی و قیامتی آن دوزخ است. لذا در دعاهای ماثور از «اعوذ بک منک» از تو به تو پناه می برم، سخن به میان آمده است؛ زیرا انسان می بایست همواره از جلال خداوند به جمال خداوندی پناه برد و از خشم به رحمت الهی درآید.

اگر براساس آموزه های وحیانی قرآن، همه هستی خداوند است، مسیر و مقصد و مقصود، خداوند خواهد بود که همان وجه الله است. در حقیقت کدح و تلاش و حرکت انسانی (انشقاق، آیه۴) تنها با حول و قوه الهی، در صفات و اسمای الهی به سوی ذات الهی است که به شکل هویت یا احدیت بروز و ظهور کرده و از واحدیت برتر است. (سوره توحید) بنابراین پیامبر(ص) مقصد اسراء و معراج خود را هویت قرار می دهد و می خواهد «عبده» شود که فراتر از «عبدالله» است. (اسراء، آیه۱) اما این بدان معنا نیست که این لقاءالله در سیر اسراء و معراج به یکتایی می رسد؛ زیرا هرچه که انسان سیر کند تنها به مقام احدیت درمی آید که همان مقام «هویت» است.

انسان در میان موجودات هستی از این قابلیت برخوردار است که مظهر همه اسماء و صفات الهی باشد. لذا می تواند با ظهور بخشی به آنها متاله شود و فراتر از رنگ خدایی گرفتن (بقره، آیه۱۳۸) به مقام متاله برسد که همان خدایی شدن است؛ زیرا الله را در خود ظهور بخشیده است. از آن جایی که الله اسم مستجمع همه صفات و اسمای الهی است، کسی که متاله می شود یعنی خدایی شده و همه اسماء و صفات الهی را در خود ظهور بخشیده است. از این جاست که شایسته خدایی در مقام خالقیت و پروردگاری می شود و اگر خداوند احسن الخالقین و رب العالمین است (مؤمنون، آیه۱۴؛ حمد، آیه۲) این انسان نیز خالق می شود و در مقام ربوبیت و پروردگاری می نشیند؛ چرا که در مقام خلافت است و خلیفه می بایست مستجمع همه صفات مستخلف عنه باشد که خداوند است. از این رو می تواند همانند خداوند در این مقام، کن فیکون کند. (بقره، آیه۱۱۷؛ نحل، آیه۴۰؛ یس، آیه۸۲) چه این که خداوند در حدیث قدسی درباره انسان و قابلیت خلیفه شدن و خدایی و ربانی شدن او می فرماید: عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی، انا اقول لشی کن فیکون و انت تقول لشی کن فیکون؛ ای بنده من؛ مرا فرمان بر تا تو را همانند خود سازم. من حی نامیرایی هستم و تو را نیز زنده نامیرا می سازم. من به هرچیزی فرمان دهم خواهد شد، تو را نیز چنان می کنم که به هر چه فرمان دهی انجام پذیرد. (بحارالأنوار ج۹۰/ص۳۷۶ مستدرک الوسائل ج۱۱/ ص۲۵۸ عده الداعی لاحمد بن فهد الحلی ص ۲۹۱ ط: مکتبه الوجدانی. قم؛ و میزان الحکمه محمدی ری شهری ج ۳/ ص ۸۹۷۱ الفوائد الرجالیه للسید بحر العلوم ج ۱/ ص ۱۷، الجواهر السنیه - الحر العاملی ص ۳۶۳ و ۱۶۳؛ بحارالانوار، الفوائد العلیه - السید علی البهبهانی ج ۲ ص ۴۹۳؛ الفوائد الرجالیه - السید بحر العلوم ج ۱ ص ۸۳؛ مستند الشیعه - المحقق النراقی ج ۱ ص ۵؛ أبو طالب حامی الرسول- نجم الدین العسکری ص ۵۸۱؛ شجره طوبی- الشیخ محمد مهدی الحائری ج ۱ ص ۳۳)

● عبودیت، راه رسیدن به ربوبیت

اصولا خداوند به انسان ها دستور می دهد که ربانی شوند و در مقام پروردگاری در آیند (آل عمران، آیه ۹۷) و برای ربانی شدن می بایست متاله شد و این جز از طریقت عبودیت و عمل به شریعت وحیانی امکان پذیر نیست. از این رو می فرماید: عبادت کنید تا به یقین برسید. (حجر، آیه ۹۹) این یقین همان علم شهودی و حضوری است که در برابر علم حصولی قرار دارد. دراین مرحله انسان چون خدایی شده، ملکوت همه چیز را به چشم و عین الهی می بیند و خداوند همه هستی را به رویت او می رساند. (انعام، آیه ۵۷) و هنگامی که انسان به این مقام رسید و متاله و خدایی شد، به مقام ربوبیت رسیده است. براین اساس در روایات کنه و باطن عبودیت را ربوبیت دانسته اند. امام صادق(ع) می فرماید: «العبودیه جوهر کنها الربوبیه ، فما فقد من العبودیه وجد فی الربوبیه و ماخفی من الربوبیه اصیب فی العبودیه ؛ بندگی گوهری است که حقیقت آن، مقام ربوبیت ] تصرف در امور[ است. پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت یافت می شود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل می شود.» (شرح فارسی مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، عبدالرزاق گیلانی، تصحیح دکتر سیدجلال الدین محدث ارموی، ج ۲، ص ۵۳۶ و ۳۷) بنابراین، طریق وصول به حقایق ربوبیت، سیر در مدارج عبودیت است و آنچه در عبودیت از انیت و انانیت مفقود شود در ظل حمایت ربوبیت آن را می یابد، تا به مقامی رسد که حق تعالی سمع و بصر و دست و پای او شود.

از آنچه گفته شد، این معنا به دست می آید که ریاضت شرعی همواره مبتنی بر اصل اساسی خدایی (متاله) شدن است. به سخن دیگر، معرفت الله و متاله شدن مقصد و مقصود سالک در سیر و سلوک شرعی و ریاضت های دینی است. انسان به سبب آن که همه اسماء و صفات الهی را در خود سرشته دارد (بقره، آیه ۱۳) می تواند متاله شود؛ زیرا کسی دیگر غیرانسان نمی تواند این گونه مظهر همه اسماء و صفات الهی باشد، زیرا در موجودات دیگر هستی، چنین موجود توانا، و با استعدادی قرار داده نشده است. از این رو فرشتگان بدان اقرار کرده و در برابر مقام عظمای انسان در مظهریت اسمای الهی سجده کرده اند و بر شایستگی انسان برای متاله و ربانی شدن و خلافت تاکید کرده اند. (ص، آیه ۳۷؛ حجر، آیه ۰۳ و آیات دیگر)

● چیستی ریاضت

«ریاضت» به معنای ورزش و کوشش همراه با رنج و تعب است و در لغت به معنای جلوگیری و بازداشتن حیوانات از حرکات آزاد و دلخواه است. در اصطلاح دینی به معنای بازداشتن انسان از هواهای نفسانی خویش و فرمان دادن و وادار کردن آن برای اطاعت امر پروردگار تعریف شده است. (ر.ک: سیدیحیی یثربی، فلسفه عرفان، (قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۴ ه. ش)، ص ۸۶۲-۹۶۲).

و نیز ریاضت در اصطلاح اسلامی به معنای خودسازی و رام کردن نفس به تعلیم و تربیت و به تعبیر دیگر جهاد و مبارزه با نفس مورد تأیید اسلام و در روایات بر آن تأکید شده است. (فرهنگ لاروس، ج ۱، واژه «ریاضت»؛ لغت نامه دهخدا، واژه «ریاضت»؛ معارف و معاریف، ج ۵، ص ۵۴۷)

با بیانی دیگر این گونه می توان گفت که ریاضت، نوعی تلاش و سختی و مبارزه با نفس برای رسیدن به هدف خاصی است. البته گاهی این ریاضت در جهت اطاعت از اوامر خداست و گاه ممکن است در جهت رسیدن به اهداف دنیوی و غیردینی باشد.

ریاضت شرعی همان ورزیدگی روحی، جهاد اکبر و خودسازی است. امام علی(ع) در نامه معروف به عثمان بن حنیف می نویسد: «و انما هی نفسی أروضها بالتقوی؛ و جز آن نیست که نفس خویش را با پرهیزکاری ریاضت می دهم.» (نهج البلاغه، نامه ۵۴)

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «خویشتن را به اخلاق نیکو ریاضت دهید، زیرا مسلمانی که دارای اخلاق نیکو است، به منزله کسی است که روزها روزه دارد و شب ها به عبادت قیام کرده باشد.» (بحارالانوار، ج ۰۱، ص ۲۹)

نیز فرمود: «هر کس به ریاضت خویش مداومت کند، سود برده است.» (غرر الحکم، ج ۵، ص ۰۷۲)

همچنین در نامه اش به عثمان بن حنیف فرمود: «به خدا سوگند! چنان نفس خود را ریاضت دهم و آن را بپرورم که در غذا به گرده نانی اگر بدان دست یابم، شاد گردد و در خورش به نمک قانع شود و کاسه چشمم را آن چنان به گریه از اشک تهی سازم، بسان چشمه ای که آبش فرو رفته باشد.» (نهج البلاغه، نامه ۵۴)

● اهداف ریاضت شرعی

با آن چه بیان شد می توان گفت که ریاضت شرعی در اصل با هدف خدایی شدن انجام می گیرد که همان رضایت خداوند و هدف آفرینش انسان می باشد. «ریاضت شرعی و اسلامی» برای به دست آوردن سه هدف است:

۱- دور کردن غیر حق از سر راه: هدف اول از ریاضت، این است که عارف، برای رسیدن به حق، هر گونه مانعی را از بین ببرد که در اصطلاح «تزکیه» یا «تخلیه نفس» نامیده می شود؛ یعنی باید تلاش کرد تا هر آنچه که غیر از خدا در دل وجود دارد، از آن بیرون و دل را تخلیه کرد.

۲- مطیع ساختن نفس اماره: از آنجا که انسان ترکیبی از عقل و شهوت است، برای اینکه بتواند بدون مزاحم و مانع، به سوی خدا سیر کند، باید کاری کند که نفس اماره را مطیع و تسلیم نفس مطمئنه سازد و در نتیجه، نفس شیطانی را تحت امر و اختیار نفس رحمانی قرار دهد.

۳. لطیف و رقیق کردن روح: یعنی انسان به کمک این دو مورد یاد شده، با زهد در عمل و حضور قلب در عبادت، روح خود را برای قبول انوار الهی آماده سازد. (ر،ک: شیخ ابوعلی سینا، الاشارات والتنبیهات، نمط نهم، مرحله اول و دوم سیر و سلوک.)

● ریاضت از راه غیردینی و غیرشرعی

از راههای غیرشرعی و غیردینی، مثل روش: یوگا، هیپنوتیزم، مرتاضی و غیر اینها نیز می توان به تواناییهای خاص روحی دست یافت و مانند مرتاضان، در اثر ریاضتهای خاص، قدرتهایی را پیدا کرده و چیزهای عجیبی که نمونه هایش را شنیده ایم انجام داد. ولی این نوع کارها موجب کمال و ترقی انسان نمی شود، مثلا بعضی از مرتاضان، براثر تمرینهای فراوان و ریاضتهای عجیب، مانند: خوابیدن چند ساعت یا چند روز روی میخهای آنچنانی، اذیتهای طاقت فرسا به بدن و...، حبس کردن نفس را یاد گرفته و با این گونه ریاضتهای بی ارزش، خود را در معرض نمایش مردم قرار می دهند، مدتها نفس خود را در سینه حبس می کنند؛ حتی گاهی، مردم برخی از آنان را در تابوت گذاشته دفن می کنند و بعد از یک هفته یا ده روز، قبر را شکافته و آنان را زنده می یابند!

به این نوع اشخاص نمی توان گفت که به کمال معنوی رسیده اند؛ زیرا همه انسانها بدون استثنا؛ حتی بدترین و شقی ترین افراد و کافر مطلق هم می توانند براثر تمرین و ریاضت نفس به چنین کارهایی دست یابند. این نوع کارها فقط برای سرگرم کردن مردم ساده لوح است و الا هیچ گونه جنبه کمال معنوی و قرب الهی ندارد.

بنابراین، باید توجه داشت که صحیح ترین شیوه کسب تواناییها و پرورش استعدادهای روحی و ارزش آن، در صورتی است که این امور، در راستای اطاعت از امر پروردگار و کسب رضایت خداوند و تقرب به او بوده و در نهایت، موجب متاله و ربانی شدن و دست یابی به کمال و سعادت معنوی انسان گردد.

به عبارت دیگر، مطمئن ترین راه برای به فعلیت رساندن قوای روحی، همان ریاضتهای شرعی است که از طریق تعالیم اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ترسیم شده و از هرگونه افراط، تفریط، گوشه نشینی و انزوا منزه است.

در واقع، همه انبیا و ائمه علیهم السلام، برای شکوفا ساختن و از قوه به فعل رساندن همین استعداد شگفت انگیز انسانی و هدایت صحیح آن مبعوث شده اند. اساساً برنامه ها و تعالیم دین مقدس اسلام، برای تربیت و توانمند ساختن بعد روحانی بشریت می باشد که هدف نهایی از توانمند ساختن روح انسانی، تقرب معنوی به خداوند است و این تقرب، فقط با ریاضتهای شرعی امکان پذیر است.

● فایده ریاضت

از آن جایی که فایده ریاضت شرعی، متاله شدن و تسلط بر نفس و تقوای الهی جهت خدایی و ربانی شدن و نیز جلوگیری نفس از طغیان و سرکشی و فرو خواباندن هواهای نفسانی و رام و مطیع کردن نفس است، می توان گفت که فایده ریاضت شرعی همان زهد و عبودیت است. ریاضت شرعی به انسان کمک می کند تا در ساده ترین چارچوب و آسان ترین و کوتاه ترین راه به مقصد برسد، در حالی که برخی در این زمینه راه افراط می پیمایند و حتی رهبانیت را بدعت می گذارند تا به همان مقصود شرعی برسند که خداوند آن را تایید نمی کند و به شکلی به انتقاد از آن روش می پردازد. (حدید، آیه ۷۲)

با این همه آن ریاضت شرعی مورد تایید است که بیرون از هرگونه افراط و تفریط باشد. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است که حضرت موسی از خضر درخواست کرد او را نصیحت کند که از جمله آنها این بود: «خویشتن را به صبر و استقامت ریاضت ده تا از گناه نجات یابی». (بحار، ج۱، ص ۶۲۲)

امیرالمؤمنین(ع) نیز در نهج البلاغه می فرماید: «نفس خودم را به وسیله تقوا، ریاضت و سختی می دهم تا روز ترس بزرگتر (روز قیامت) در امان باشم». (نهج البلاغه، نامه ۵۴)

● تفاوت در روش و هدف میان ریاضت شرعی و غیرشرعی

چنان که گفته شد دو نوع ریاضت است که به عنوان ریاضت شرعی و غیرشرعی از آن یاد می شود. این دو دسته از ریاضت ها، هم در روش و هم در هدف تفاوت دارند.

ریاضت شرعی که در اصطلاح اسلامی زهد نیز نامیده می شود، در حقیقت همان «ترک نمودن کاری و اعراض از چیزی (مصباح المفید، ص ۱۵۳) و یا برخلاف میل و رغبت عمل کردن است.»(مجمع البحرین، ص ۸۹۱)

عرفا در تعریف زهد گفته اند: «زهد یعنی خودداری از اعمال حلالی که موجب لذت و خوشایند نفس می گردد. بی اعتنایی به دنیا و توجه به آخرت. روی گردانیدن از هر چه غیر خداست و توجه به خواست و رضایت ذات مقدس پروردگار عالم». (ملامحسن فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج۷، ص ۶۴۳-۷۴۳)

امام صادق(ع) در تعریف زهد می فرماید: «زاهد در دنیا کسی است که حلال دنیا را ترک می کند، برای ترس از حسابش و حرام را ترک می کند، برای خوف از عقابش».

کسی که در محدوده اسلام و به عنوان مسلمان به ریاضت می پردازد، برنامه ریاضتش کاملا با شرع اسلام منطبق است و بهترین ریاضت شرعیه ترک محرمات الهی و انجام واجبات است. این زاهد با رهبانیت در تعارض و تضاد است. رسول خدا(ص) فرمود که در دین اسلام رهبانیت نیست.

آن حضرت همچنین در حدیثی فرمود: «رهبانیت امت من هجرت، جهاد، روزه، حج و عمره است.» (تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص ۲۳۴)

حضرت امام(ره) در پاسخ استفتائی که آیا عزلت (گوشه گیری) در اسلام جائز است فرمود: «برخلاف متعارف بین مسلمین جایز نیست.» (امام خمینی، مجموعه استفتائات، ج۲. ص۴۲۶)

اما ریاضت غیرشرعی، همه ریاضت هایی است که برخلاف قسم اول از محدوده شرع خارج بوده و مستلزم انجام کارهایی برخلاف دین اسلام است. این نوع ریاضت از نظر اسلام جایز نمی باشد. بیشترین ریاضت های مرتاضان از این قسم است و محرماتی مثل اضرار به نفس را در پی دارد و یا ترک واجبات الهی را به دنبال خود می آورد.

به هرحال، تفاوت اساسی بین ریاضت شرعی و غیر شرعی، یکی در هدف و دیگری در روش است.

از نظر هدف، ریاضت شرعی، به هدف مخالف با هوای نفس و قرب به خداوند و متاله و ربانی شدن است؛ ولی در ریاضت غیر شرعی این هدف منظور نیست. بلکه انسان می خواهد بر کائنات دست یابد و قدرت تصرف درخود و امور دیگر را به دست آورد.

درحقیقت در ریاضت های الهی، قصد و انگیزه الهی است؛ ولی در ریاضت های غیر شرعی یا چنین هدفی دنبال نمی شود و یا اگر هم، چنین هدفی باشد، درمیان اهداف دنیوی و یا بی هدفی گم می شود. پس فرق میان دو دوسته ریاضت، مربوط به انگیزه و هدفی است که در ریاضت ها دنبال می شود. اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست؟ ممکن است بگوید: برای تقویت روح یا به جهت تقویت اراده یا به دلیل اینکه بتوانم توانایی به دست آورم، آن را انجام می دهم. او درنهایت خواهان دست یابی به آرامش دنیوی و تسلط بر هواهای نفسانی است.

این حسن فعلی دارد ولی هیچ حسن فاعلی درآن مورد نظر نیست؛ اما نخستین شرط روزه و ریاضت شرعی این است که روزه دار، باید نیت و قصد «قربت» کند. این بدان معناست که حسن فعلی این عمل با حسن فاعلی یعنی خدایی شدن و دست یابی به وجه الله و تقرب به او جمع می شود و حسن فاعلی بسیار اصالت دارد و هدف اصلی عمل است؛ از این رو در روایات آمده است که:«انما الاعمال بالنیات» (مستدرک الوسایل، ج۱، ص ۰۹)

دومین تفاوت در روش است.روش در ریاضت و زهد شرعی کاملاً مطابق با اسلام و احکام و دستورهای آن می باشد که مطابق عقل و فطرت سالم است اما در ریاضت غیر شرعی برخلاف فطرت و عقل رفتار می شود و شخص با مخالفت با اصول عقلانی و فطری می کوشد تا بر نفس خویش مسلط شود و این گونه است که از اجتماع و زن و همسر نیز می برد و رهبانیت را پیشه خود می سازد.

ریاضتی مورد قبول اسلام است که اولا با بدعت توأم نباشد و ثانیاً با عزت نفس و کرامت انسانی منافات نداشته باشد. قرآن مجید یکی از ریاضت های مسیحیان را که رهبانیت و ترک دنیا به منظور گریز از مسئولیت های زندگی است، به شدت نکوهش کرده و آن را بدعتی می داند که ریشه وحیانی نداشته است.

اسلام رهبانیت مسیحیان را با فرمان جهاد از پیش پای مسلمانان برداشت. یکی از ریاضت هایی که درمکتب تصوف معمول بوده، روش ملامتی است. این افراد برای اینکه مردم به آنان عقیده پیدا نکنند، تظاهر به بدی می کنند.

استاد مطهری می گوید «این ها مبارزه با نفس است، اما (یک نوع) جهاد با نفسی است که اسلام آن را اجازه نمی دهد» زیرا با عزت نفس منافات دارد. ترک دنیا و رهبانیت هندوها و پیروان کلیسا و یا چله نشینی و عزلت صوفیان و اصحاب خانقاه از ریاضت های نامشروع محسوب می شود.

امام خمینی (ره) ازقول استادش مرزمیان ریاضت باطل و ریاضت صحیح را بیان داشته و فرموده اند:«میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعی صحیح، قدم نفس و قدرت و قدم حق است. اگر سالک به قدم نفس حرکت کرد و ریاضت او برای پیدایش قوای نفس و قدرت و سلطنت آن باشد، ریاضت باطل (است) و سلوک آن منجر به سوء عاقبت می باشد و دعوی های باطله نوعاً از همین اشخاص بروز می کند و اگر سالک به قدم حق سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او حق و شرعی است.» (امام خمینی - چهل حدیث ص ۵۴)

براساس قاعده کلی: «لاضرر ولاضرار فی الاسلام؛ ضرر رساندن و ضرردیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است» و همچنین براساس قاعده «لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛ خداوند برای هیچ کس بیشتر از توانایی اش تکلیف نمی کند». (بقره: ۶۸۲) دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگری را نمی دهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایی داشته باشد. برای مثال روزه، عمل واجبی است که افراد مکلف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر درجایی موجب آسیب شدید جسمانی یا بیماری و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو می شود و چنین فردی نباید روزه بگیرد که اگر بگیرد کار حرامی مرتکب شده است.

درحالی که مرتاض درریاضت غیر شرعی خود، ممکن است عملی را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کاری ندارد که این عمل برای او ضرر دارد یا نه.

اساساً اسلام با برنامه «سختی دادن به تن» مخالف است و می گوید بدنت بر تو حقی دارد و لذاست که پیامبر (ص) از عمل عده ای که خواستند ریاضت های شاقه را برخود وارد کنند نهی فرمود.

حتی اسلام می گوید که برنامه «برخلاف میل نفس رفتار کردن» اگر چه کار خوبی است اما متاسفانه عده ای مبارزه با نفس را مبارزه با این خود (خود واقعی) هم انگاشتند مثلا نفسی را که خواهان آبرو است کاری کردند تا بی آبرو شود! عده ای از صوفیه به نام ملامتیه به همین بهانه، حاضر شدند که دیگران شخصیت و کرامت آنها را لگدمال کنند! آنها برای مبارزه با غرور، تظاهر به فسق و فجور می کردند! در صورتی که اسلام با همه اینها مخالف است و امیرالمومنین علی (ع) می فرماید:«عز المومن غناه عن الناس» (جلوه های حکمت موضوع ۶۴۱ح. ۸)

تفاوت دیگر دو دسته از ریاضت های شرعی وغیر شرعی در بکارگیری محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن -که در قالب عمل به احکام الهی به کمالاتی دست می یابد هرگز حاضر نیست از این کمالی که به دست آورده سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کارگیرد. اما مرتاض ممکن است دراثر ریاضت، توانمندی هایی به دست آورد و در راه غیر صحیح و غیر مشروع از آن استفاده کنند.

محمدباقر پورمنصوری