پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
حافظ, شاعر عاشقانه های بشری
در هنگام صحبت از حافظ شیرازی دو کلید واژه عشق وعرفان تلا» لو ویژه ای درساختار ادبی اشعار وی داشته و همین بیان هنرمندانه عمیق نسبت به مرزهای مفهومی عاشقی و عارفی، وی را ملقب به لسان الغیب کرده است. در حقیقت شاخص اصلی و نقطه ثقل شعری حافظ تسلط وی بر مرزهای بیان در غزل است و از این باب وقتی در ابعاد هنری اشعارش متمرکز می شویم مواردی همچون رمزپردازی، مراعات نظیر، طنز، جان مایه غنایی کلا م، ایهام و ابهام برجستگی و درخشندگی خاصی دارد. با این زاویه نگرش رمزپردازی و نگره نمادین، شعر حافظ را خانه راز کرده و به آن وجوه گوناگون بخشیده است; در واقع شعر وی آیینه ای حقیت نما و بازتابی درست از شرایط دوران زندگانی اش است و نگاه تمثیلی وی به تمامی ارزش های فرهنگی و دینی یا تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی با بهره گیری از عبارت های دارای کد و شناسه، مکتب سمبولیسم ادبی در شعر فارسی را روحی حافظانه دمیده است. چنانکه در بیت زیر، «شب تاریک» و «گرداب حایل» از منظر مفهومی قابلیت تفسیر در چند معنا را دارا هستند:
شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
بحث مهم دیگر درساختار را اشعار حافظ، رعایت دقیق و ظریف تناسبات هنری در فضای کلی ابیات یا همان مراعات نظیر است که شعر حافظ از این باب دارای اوج های بیانی بسیاری است; برای مثال به روابط حاکم بر اجزای این ابیات دقت کنید:
زشوق، نرگس مست بلند بالا یی
چولا له با قدح افتاده برلب جویم
شدم فسانه به سرگشتگی که ابروی دوست
کشیده درخم چوگان خویش، چون گویم
در موضوع جان مایه غنایی کلا م با مبدا و مطلعی از بیان در اشعار حافظ روبرو می شویم که مبتنی بر موضوع و مضمون دارای لحن های حماسی، شورآفرین، رندانه، طنز آمیز، حسرتبار و اندوهگین می شود; در این باب برای تفهیم بهتر بحث توجه شما را به ابیات زیر جلب می کنم:
الف) بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم (لحن شورآفرین)
ب) من وانکار شراب! این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
ج) ما آزموده ایم دراین شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
از زاویه ای دیگر به کارکرد طنز درادبیات حافظ می رسیم که در این باب باید توجه داشت که زبان رندانه اشعار وی بر قالب طنز استوار شده و به واقع طنز، ظرفیت بیانی شعر او را گسترش داده و به آن شورو حیاتی عمیق بخشیده است وحافظ به مدد طنز، به بیان ناگفته ها به صورتی ظریف روی آورده و قالب گزنده اشعارش را در بستری شیرین قرار داده و نوش و نیش را در کنار هم گردآورده است; از این منظر پادشاه، محتسب، زاهد ریاکار و حتی خود شاعر در آماج طعن و طنز شعرهای حافظ هستند که به عنوان نمونه می توان ابیات زیر را مثال زد:
الف) فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
که می حرام، ولی به زمال اوقافست
ب) باده با محتسب شهرننوشی زنهار
بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد
در بحث ایهام و ابهام بیان شعری حافظ توجه به چند نکته ضروری است: اول آنکه به اقتضای هنری که حافظ در نمادگرایی داشت، کوشید تا با قالبی شکوهمند ازاوج بیان غنایی، ساختار ادبی اشعارش را جلوه ای ناب بخشد و از آنجا که یکی از برجسته ترین ویژگی های شعر ناب، ابهام است، حافظ بیشترین سود را در بیان شعری اش از این اسلوب و روش کلا می برده است. دوم آنکه زمان پرآشوب و فتنه ای که حافظ در آن زندگی می کرد، از ظاهر معترض، زبانی خاص را طلب می کرد; زبانی که قابلیت تفسیر به مواضع مختلف را داشته باشد و از این وجه حافظ با رویکردی که به ایهام، طنز و سمبول داشت، توانست چنین زبان شگفت انگیزی را ابداع کند; بیانی که هم قابلیت اشاره به ناگفته ها را داشت و هم سراینده اش را از فتنه ها و آشوب های زمان در امان نگه می داشت. در وضعیت سوم باید اشاره داشت که آشکارکردن اسرار در سنن عرفانی ناپسنداست و شاعر و عارف متفکر، مجبور به آموختن زبان رمز است و رازآموزی عارفانه، زبانی خاص دارد و از آنجا که حافظ شاعری با تعلقات عمیق عرفانی است، بی ربط نیست که از ایهام به عالی ترین شکلش بهره می برد; به این ابیات توجه کنید:
الف) دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفانیست
ایهام در این بیت، در معنا شناسی کلمه«عهد» به معنای زمانه و پیمان نهفته است.
ب) دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
ایهام در ترکیب کلا می«نقد قلب» به معنای نقد دل و سکه قلا بی است.
ج) عمرتان باد و مرادهای ساقیان بزم جم
گرچه جام ما نشد پرمی به دوران شما
ایهام در کلمه «دوران» به معنای عهد و روزگار، و دورگردانی ساقی است. با توجه به این مسایل است که تفکر حافظ، عمیق، زنده، پویا، ریشه دار و در خروشی حماسی است و شعروی بیت الغزل معرفت شده است. از مهمترین وجوه تفکر حافظ می توان به موارد زیر اشاره داشت: الف) نظام هستی در اندیشه حافظ همچون هر متفکر عارفی، نظام احسن است و در این نظام، گل و خار در کنار هم معنای وجودی می یابند، به ابیات زیر دقت کنید:
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟
من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست
که از آن دست که او می کشدم، می رویم
د) عشق، جان مایه هستی است و در دریای پرموج و خون فشان عشق، جزجان سپردن چاره ای نیست، حافظ در بیت زیر به زیبایی این مفهوم را تجسم ادبی بخشیده است:
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
دست غیب آمد و برسینه نامحرم زد
هـ) تسلیم، رضا و توکل ابعاددیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل می دهد، به ابیات زیر دقت کنید:
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
و) فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالا ت حقیقی زندگی از دیگر ابعاد جهان بینی حافظ است که در ابیات زیر متجلی شده است:
۱) به مامنی رو و فرصت شمر طریقه عمر
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
۲) فرصت شمار صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
ث) انتظار موعود و رسیدن به آرمان شهر از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد; حافظ گاه به زبان رمز و نماد و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است و در واقع اصلا ح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است. به این ابیات دقت کنید:
۱) مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که زانفاس خوشش بوی کسی می آید
۲) ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
۳) یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
با توجه به این قالب ساختاری است که همواره بر این مساله تاکید می شود و او جدای از شیرینی، سادگی و ایجاز، روح صفا و صمیمیت را در ابیات خود جلوه گرساخت; در حقیقت حافظ در غزلیات خود تمامی ارزش های فرهنگی وانسانی را که به آن معتقد بود و تمامی صفات منفی را که نسبت به آنها بر می آشفت در ساختار شعری اش وارد و از این باب است که حقیقت جویی، یکرویی، وحدت، قرب الهی و وصال جانان با لحنی شور آفرین و حماسی در اشعار این شاعر بزرگ بازتاب یافته و شاعر خشم و تنفر خود را نسبت به اختلا ف، نفاق، ریا، تزویر و ستیزگی های قشری بیان کرده است.
نویسنده : نیما بهدادی مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست