چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

اهمیت شناخت هویت انسان


اهمیت شناخت هویت انسان

شناخت کمال هر موجودی به ویژه انسان به شناخت هویت آن بستگی دارد, یعنی اینکه در هر حدی توان آشنایی با ماهیت خود را داشته باشیم, به اهداف, اغراض و نقطه کمال وجودی خود پی می بریم

شناخت کمال هر موجودی به ویژه انسان به شناخت هویت آن بستگی دارد، یعنی اینکه در هر حدی توان آشنایی با ماهیت خود را داشته باشیم، به اهداف، اغراض و نقطه کمال وجودی خود پی می‌بریم. کمال هر موجود به فعلیت رسیدن استعدادهای خاصی است که دستگاه آفرینش در آن به ودیعه گذاشته است و شناخت کمال هر چیز، پس ازشناخت ماهیت و حقیقت آن شی است، چرا که در صورت ابهام، امکان شناخت کمال لایق هیچ چیز ممکن نیست.

خداوند متعال، موجودات را بر حسب حکمت حکیمانه خود متنوع و گوناگون آفریده است. در نظام کارگاه خلقت، هر یک از این موجودات، مهره خاصی است که عهده دار کاری در شرایط معینی است آنچنان که هرگز کار ویژه هر یک، از دیگری ساخته نیست و باید هر کدام در چارچوب تعیین شده‌ای که از طرف آن حکیم علیم که گرداننده چرخ هستی است ترسیم گردیده، عمل کنند. حذف هر یک از مهره‌های این دستگاه عظیم نیز خسارات غیر قابل جبرانی را به‌همراه دارد و ازآن جا که تکرار نیز در عالم هستی غیر ممکن است و هر حد و شکلی، با تمام شرایط وجودی‌اش منحصر به فرد بوده و اثر خاص خود را دارد، هرگز نمی‌توان هدف از وجود هر یک را، از دیگری انتظار داشت.پس کمال‌شناسی تنها به شناخت هویت‌ها بستگی دارد، یعنی در حدی که توان آشنایی با ماهیت اشیا را داشته باشیم، به اهداف، اغراض و نقطه کمال وجودی پی می‌بریم.

دانش‌های بشری هم، همه به دور همین محور می‌چرخند، به‌طوری که هر فنی از علوم، آنگاه پیشرفته خواهد بود که به شناخت دقیق‌تر موضوعات رسیده باشد و بتواند کشف بیشتری نسبت به خواص و ویژگی‌ها و تاثیرات آن داشته باشد. گیاه‌شناس تا نتواند ماهیت گیاه را بشناسد و به تجزیه و تحلیل وجودی آن پی برد، در تشخیص خواص وجودی و فهم کمال آن ناتوان است. کسی که ماهیت آب را می‌شناسد، می‌داند که کامل‌ترین آب، بی‌طعم، بی‌رنگ و دارای وزن خاص است.

البته گاهی این شناخت، با تجربه پی‌درپی در آثار اشیا به دست می‌آید که این روش‌ها، هیچ گونه مخالفتی با شناخت هویت اشیا ندارد، زیرا با تجربه، ماهیت اشیا را به‌طور مطلق یا نسبی می‌شناسد و سپس تشخیص می‌دهد که کمال وجودی هر ماهیتی از این دست، چیست و هدف عالی از آفرینش آن کدام است. هر موجودی در عرصه هستی، عهده‌دار کار خاصی در شرایط ویژه‌ای است. ما این نکته را می‌دانیم که از گرگ گوسفند زاییده نمی‌شود و هیچ گاه هسته خرما، انگور ثمر نمی‌دهد، بلکه هر موجودی، راه ویژه‌ای دارد که برای او خط کشی شده و در همان سیر معین حرکت کرده و عمل می‌کند.

وقتی متخصص کشاورزی، دانه خاصی را در دل خاک می‌نهد، در همان مرحله کارآیی آتی چندین ساله آن را تصور کرده،منافع آن را در نظرمی‌گیرد و شکل ووضع ثمر و بار دهی آن را ترسیم می‌کند،آن گاه دست به عمل کاشت می‌زند.این کشاورز مراحل کاشت، داشت و برداشت را می‌داند و این دانش، همان حقیقت شناسی آن دانه است که کمال و جودی آن،پیدایش مزرعه و یا باغ بارآوری است که در آینده نزدیک یا دور به بار و ثمر می‌نشیند. اگر این آگاهی دقیق در کار نباشد،در زندگی بشری هیچ کاری به سامان نمی‌رسد و هیچ کسی دست به هیچ کاری نمی‌زند.چرخ حرکت اشیا که در سیر طبیعی ادامه می‌یابد بیانگر این نکته است که همه تنظیم برنامه‌های زندگی خود را براساس نقشه خلقت ترسیم کنند. پس با شناخت کاربری هر موجودی، پی و پایه تلاش و کوشش خود را بر همان نظم تنظیم کرده و به نتیجه مطلوب می‌رسند.

برای مثال اگر گندم بکارند، ولی ارزن به دست آورند، ابهام و سردرگمی‌زندگی آنچنان ویرانگر است که توان ادامه زندگی برای نسل آدمی‌به صفر می‌رسد و انهدام نسل صورت می‌گیرد.حذف هر یک از مهره‌های خلقت، به ناهنجاری‌های شدید در نظام آفرینش می‌انجامد. نظام هستی یک واحد وجودی است که تمام ذرات و اجزا در مجموع نظام‌ها، هماهنگ عمل می‌کند و با تعامل هر یک با یکدیگر با تاثیر و تاثرهای متقابل این خلقت عظیم، به این نتیجه شگفت آور می‌رسیم که کل اجزای جهان، هدف هماهنگی را دنبال می‌کنند که آن، یگانگی و به هم پیوستگی این واحد عظیم است. در این زمینه ملاصدرا در فلسفه متعالیه تصریح می‌کند که عالم،حقیقت واحده‌ای است که کثرت آن، به وحدت باز می‌گردد.