دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
خوب یا بد سپهسالار
میرزا حسینخان مشیرالدوله سپهسالار اعظم مردی نامآشنا در تاریخ قاجار است كه عده كثیری از مردم تهران و نیز ایران نام او را بهخاطر مسجد و مدرسه سپهسالار شنیدهاند.
وی سالیان متمادی سمتهای گوناگون و عمدهای را برعهده داشت كه از سركنسولی ایران در بمبئی آغاز شد و تا صدراعظمی ادامه یافت و به مقتضای این مسئولیتها اقداماتی را انجام داد كه به موجب آن گروهی از نویسندگان او را اصلاحطلب و ادامهدهنده راه امیركبیر خواندند و فكر او را اندیشه ترقی دانستند و اقداماتش را تركیبی از اصلاحات اداری و مالی و قضایی نامیدند كه تنظیم و تحكیم دستگاه ازهمگسیخته حكومت و قانونمند كردن آن را هدف گرفته است و براین اساس در جایجای كتابها و مقالات خویش به مدح و ثنای او پرداختند، ولی آیا این نحوه تحلیل و استنتاج، ما را به قضاوتی منصفانه و همهجانبه رهنمون میسازد؟
این قصه فقط به او ختم نمیشود بلكه سپهسالار حلقهای از یك زنجیره بلند است كه اكثر منابع تاریخی به معرفی وارونه آنها پرداختهاند و همین آثار بهعنوان مراجع مطالعاتی بسیاری از محققان بعدی قرار گرفته و موجب ارائه تصویری یكنواخت و كلیشهای از آنان شده است ولی محقق تیزبین و حقیقتجو از لابلای منابع مختلف تاریخی میتواند مطالبی به كف آورد كه از مجموعه آنها نتایج شگفتآوری حاصل میشود.
مقاله حاضر با استفاده از منابع گوناگون به بررسی زمانه مشیرالدوله نشسته و ما را با بعضی اسرار پشت پرده تاریخ آشنا میسازد.
میرزاحسینخان، فرزند میرزا نبیخان امیر دیوان قزوینی، در سال ۱۲۴۳. ق متولد شد. اجداد وی اهل علیآباد مازندران بودند و پدربزرگ او، موسوم به عابدینبیك، در قزوین نزد شاهزاده علینقیمیرزا ركنالدوله، حكمران قزوین، به دلاكی اشتغال داشت.
●ماموریت بمبئی
میرزاحسینخان رشد و ترقی خود را عمدتا مرهون توجهات خاص امیركبیر بود. امیركبیر با امیر دیوان، پدر میرزاحسینخان، روابط نزدیك داشت و نظر به همین روابط، پس از صدارت، فرزندان او را به تهران خواست و آنها را به كارهای دولتی گماشت. امیركبیر میرزاحسینخان را برای تحصیل به خارج از كشور فرستاد و از آنجا كه وی فرد باهوشی بود، زبانهای فرانسوی و عربی را فراگرفت؛ البته به زبان فرانسه احاطه كامل نداشت؛ چنانكه محمدحسنخان اعتمادالسلطنه ــ كه خود به زبان فرانسه تسلط كامل داشت ــ مینویسد: «فرانسه را غلط مكالمه میكرد و غلط مینوشت اما از شدت پررویی و طلاقت لسان، طوری كلمات را ادا میكرد كه هركس تصور مینمود كه او فرانسه میداند.»
میرزاحسینخان پس از بازگشت به ایران وكیل كارهای پدر گردید و در وزارت امورخارجه مشغول انجام وظیفه شد. اما پس از فوت پدر و در شرایطی كه دچار مضیقه مالی نیز شده بود، طی حكمی از سوی امیركبیر به كنسولگری ایران در بمبئی منصوب گردید.
جالبآنكه امیر درحكم انتصاب وی، به او توصیه میكند: «از گرفتن تعارف و رشوه محترز بوده، مطلقا طمع و توقعی از آنها [تجار و ایرانیان مقیم بمبئی] ننماید . . . » كه نشان میدهد امیركبیر در رفتار و خلقیات میرزاحسینخان زمینههایی را میدیده كه با صراحت او را از گرفتن رشوه برحذر میدارد، وگرنه ذكر این مطلب در احكام بههیچوجه مرسوم نیست؛ ضمن آنكه بیان آن حتی میتواند بر توهین نیز حمل گردد؛ چراكه درواقع عدم رشوهخواری جزو شروط بدیهی یك مستخدم دولت به شمار میرود و هركسی ناگفته بر آن واقف است.
●نخستین تذكر
میرزاحسینخان از راه بوشهر و مسقط راهی بمبئی شد اما در میانه راه بدون هماهنگی با دولت مركزی، برخلاف ماموریت خود، با شیخ مسقط به مذاكره پرداخت. این اقدام او، مورد ایراد مقامات مافوق او در ایران قرار گرفت و نایب وزارت خارجه در بیستوچهارم شوال ۱۲۶۷ طی نامه انتقادآمیزی به او نوشت: «مداخله شما در امور خارج از ماموریت و كارهایی كه در دستورالعمل قید نشده و مداخله كردهاید، پسند نیفتاد. مقرر داشتند من به آن عالیجاه اظهار داشته و ضمنا نصیحت نمایم از قرار دستورالعمل كه در دست دارید، تجاوز و تخلف نكنید و در امورات خارج از ماموریت خود بههیچوجه دخیل ننمایید. هزار نكته باریكتر ز مو اینجاست! به كارهایی كه خارج از ماموریت است دخیلشدن، ایرادات وارده بر شما وارد خواهد آمد.»
اقامت میرزاحسینخان در بمبئی سهسال بهطول انجامید و پس از اتمام این ماموریت، با ثروت انبوهی به ایران مراجعت كرد.
●پیشنهاد ورود تریاك به ایران
از جمله اقدامات میرزاحسینخان در این ماموریت، آن بود كه او در یكی از گزارشهای خود منافع زیاد كشت خشخاش در ایران را از نظر صادرات گوشزد كرد و دولت نیز بر اساس این گزارش، كشت خشخاش را در دستور قرار داد و به ترویج آن پرداخت. ابتدا در سال ۱۲۶۷.ق بنای كاشت تریاك در اطراف تهران گذاشته شد. در كمتر از دهسال، اعتیاد به این ماده در مردم ایران به قدری رواج یافت كه به گفته آدمیت: «در آثار مولفان اروپایی به عادت تریاككشیدن اشاره گردیده. تااینكه دامنه آن گسترده شد و اغلب ولایات ایران را فراگرفت. ظاهرا از ۱۲۸۷ قمری (۱۸۷۰ میلادی) تریاك ایران بهعنوان ماده صادرات بینالمللی درآمد و كشاورزان رفتهرفته قسمتی از اراضی گندمخیز خود را به كشت خشخاش تخصیص دادند.»
همچنین میرزاحسینخان در بمبئی تجار ایرانی را تشویق میكرد به جای پول نقد، تریاك به ایران بیاورند لذا میتوان گفت وی یكی از اولین مشوقان تریاككاری در ایران بود.
جالبتر اینكه در سال ۱۸۷۱.م كه میرزاحسینخان به صدراعظمی ایران رسید، میزان صادرات تریاك یكباره از ۸۷۰ جعبه در سال به ۷۷۰۰ جعبه به ارزش ۸۴۷۰۰۰ روپیه رسید. در اولین سال زراعی پس از صدارت او، كشت تریاك چنان توسعه یافت كه در كنار عامل خشكسالی بهعنوان یكی از عوامل موثر در ركود كشت غلات و سایر محصولات، موجب بروز قحطی وحشتناك در كشور گردید. كنسول انگلیس در بوشهر دراینباره مینویسد: «چند سال قبل سود حاصله از تریاك، توجه ایرانیان را جلب كرد و تقریبا تمامی اراضی موجود و مناسب در یزد، اصفهان و جاهای دیگر به كشت خشخاش اختصاص یافت و كشت غلات و سایر محصولات پشتگوش انداخته شد . . . [این مساله] با خشكسالی و سایر عوامل تلفیق شد و منجر به قحطی سال ۱۸۷۲-۱۸۷۱ گردید.»
شدت قحطی بهحدی بود كه به نوشته ابوالقاسم طاهری فقط در مشهد بیستوچهارهزار نفر و در كل خراسان صدهزارنفر تلف شدند و تلفات قحطی در سراسر ایران در حدود یكونیممیلیون نفر برآورد میشد.
لازم به ذكر است كه بمبئی در زمان ماموریت میرزاحسینخان، مركز تجارت خاندان یهودی ساسون بود كه دایرهٔالمعارف یهود، آنها را منشا تاثیرات عظیم در هندوستان و سپس انگلستان و چین میداند و مینویسد آنان به همین دلیل به روچیلدهای شرق و سلاطین تجارت مشرق زمین شهرت دارند. احمد اشرف، شركت ساسون را از جمله كمپانیهای خارجی معرفی میكند كه در عصر قاجار در ایران فعال و به صادرات تریاك مشغول بودند: «شركت دیوید ساسون . . . به تجارت خارجی و واردات و صادرات میان بریتانیا و ایران و بخصوص صادرات تریاك اشتغال داشت و در شهرهای بوشهر و اصفهان دارای نمایندگان تجارتی بود.»
حال، آیا میتوان تلاش میرزاحسینخان و تاكید وی بر منافع صادراتی آن و حضور او در كنار ساسونها در بمبئی و نقش بعدی ساسونها در صادرات تریاك به ایران و افزایش نهصددرصدی صادرات این محصول در دوران صدارت او، همگی را اتفاقی دانست؟ این امر وقتی معنادارتر میشود كه بدانیم وی پس از ماموریت سهساله به بمبئی با ثروتی بالغ بر ۱۵۰هزار روپیه ــ كه آن زمان رقمی افسانهای بود ــ به ایران بازگشت. آیا این پول توسط كمپانی ساسون و بابت دلالی كشت تریاك در ایران پرداخت نشده بود؟ مخبرالسلطنه هدایت در اینباره مینویسد: «میگویند مكنت ارفعالدوله و میرزاحسینخان سپهسالار و امثال اینان از كجاست؟ بمبئی، تفلیس، اسلامبول برای مامورین دولت گنج بادآور است، بدبخت ملت با این زمامداران!»
میرزاحسینخان خود در توجیه نحوه كسب این ثروت عظیم مدعی شد در بمبئی یكیدو نفر از تجار ایرانی از دنیا رفتند و مبلغ زیادی از مال آنها به او رسید! و همچنین مدعی شد آقاخان محلاتی، باجناق وی ـ كه بررسی كارنامه و عملكرد او مقالی جدا و مجالی سوا میطلبد ـ به نیت او در شرطبندی اسبدوانی شركت كرد و برنده شد و پول هنگفتی به او داد!
امیركبیر كه این رویهها را از كارگزاران خود بههیچوجه نمیپسندید، با شنیدن گزارشهای مربوط به مالاندوزی میرزاحسینخان برآشفته شد و تصمیم به عقوبت وی گرفت اما اجل او را مهلت نداد. اعتمادالسلطنه دراینباره مینویسد: «این قضایا [اسبدوانی و شرطبندی در آن، همچنین مصادره یك كرور روپیه مایملك حاجهاشم نمازی شیرازی در بمبئی] را میرزاتقیخان اتابك اعظم در تهران شنیده، قصدش این بود كه پس از مراجعت میرزاحسینخان از بمبئی او را تنبیه كند لكن او وقتی به تهران آمد كه میرزاتقیخان از میدان صدارت و حیات بیرون رفته بود.»
●میرزاحسینخان در تفلیس
در سال ۱۲۷۱.ق میرزاحسینخان به سمت سركنسولی ایران در تفلیس منصوب شد و چهارسال این سمت را عهدهدار بود. شایانذكر است كه او، نظر به آنكه پدرش با میرزاآقاخان نوری صدراعظم دوستی داشت، در ازای پرداخت مبلغی به میرزاآقاخان، این منصب را به دست آورد. بنابهاظهار دكتر محمدجواد شیخالاسلامی وی در این ماموریت نیز همچنان در فكر فعالیتهای اقتصادی بود: «در زمان صدارت میرزاآقاخان نوری موقعی كه [میرزاحسینخان] سركنسول ایران در تفلیس بود، گندم به قیمت خیلی ارزان از آذربایجان وارد میكرد و به روسها كه مشغول جنگ در شبهجزیره كریمه بودند به قیمتهای هنگفت و سرسامآور میفروخت» و از این راه مبلغی در حدود صدهزارتومان فایده نصیب او شد كه با لحاظ ارزش پولی آن زمان، باید گفت مبلغ بسیار هنگفتی بود.
وزیرمختار در ولایت عثمانی
میرزاحسینخان در سال ۱۲۷۵.ق با سمت وزیرمختار ایران عازم عثمانی شد. او در این ماموریت طولانی كه دوازده سال بهطول انجامید، كمافیالسابق به امور اقتصادی شخصی پرداخت و به دلیل روابط نزدیك با صدراعظمها و وزرای عثمانی سود گزافی به چنگ آورد.
سالها بعد میرزاحسینخان به مناسبتی كه از ایام سفارت خود در عثمانی یاد میكرد، اعتراف عجیبی نمود:
«خودش روزی در حضور ناصرالدینشاه كه صحبت از منشا تمول سرشارش بود، بهصراحت اعتراف كرد كه در زمان سفارتش در استانبول در سفری كه به اروپا میكرده، یكی از ثروتمندان معروف عثمانی را كه مرتكب قتلی شده بوده است، با استفاده از مصونیت دیپلماتیك سفرا در لباس پیشخدمتی سفارت ایران در كشتی نشانده و با خود به اروپا فرار داده است و قاتل ترك (به اعتراف خود سپهسالار در حضور ناصرالدینشاه) صدهزار لیره طلا بهعنوان سپاس و مزد این عمل به او تقدیم كرده بوده است.»
حسین نوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست