جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

فریاد خاموش قرن


فریاد خاموش قرن

جستاری درباره چیستی و چگونگی افسردگی

افسردگی بیماری شایع عصر ماست که در تمامی جهان روندی فزاینده دارد و این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی‌خبرند.

همه انسان‌ها در دوره‌هایی از عمر خود به هنگام مبارزه با مشکلات زندگی یا پس از برخورد با ناکامی‌ها، شکست‌ها و فشارهای روانی پی در پی و یا حتی مواقعی بدون دلیل ممکن است دچار غمگینی، ناشادی و اندوه شوند که این امری اجتناب‌ناپذیر است.آنگاه که احساسات ناشی از شکست‌ها ادامه یابد و باعث بروز تاثیرات منفی در سلامت و زندگی اجتماعی و شخصی شود انسان در جاده افسردگی گام نهاده است.

افسردگی یک بیماری اختصاصی نیست بلکه در تمام سنین و همه نژادها، در زنان و مردان ظاهر می‌شود. این عارضه انواع گوناگون دارد به‌طوری که در بعضی افراد به صورت‌هایی ظاهر می‌شود که ما عموما آنها را افسردگی نمی‌شناسیم. افسردگی پس از آنکه درمان شد غالبا باز می‌گردد.

امروزه علم شناخت فعل و انفعالات بیوشیمیایی مغز یا تغییرات شیمیایی در مسیرهای عصبی که اصطلاحا نروترانسمیتر نامیده می‌شوند در ایجاد آثار بیماری افسردگی نشان داده است که این تغییرات شیمیایی خودرا به‌صورت علائمی‌همچون تغییر خلق، کاهش اشتها، تحریک‌پذیری، خستگی مفرط و بی‌علاقگی نمایان می‌سازد.البته دانشمندان علم ژنتیک ژن خاصی را مسئول این بیماری معرفی نمی‌کنند بلکه ترکیبی از ژن‌های مختلف، شخص را مستعد به بیماری مذکور می‌نماید.

در واقع زمینه ژنیتیکی و همچنین مجموعه‌ای از رویدادهای پر از استرس و آسیب‌زای زندگی، همچون از دست دادن نزدیکان، همسر یا ویژگی‌های شخصیتی مانند بدبین بودن و تمایل به تنهایی می‌تواند فرد را به سمت ابتلا به بیماری افسردگی هدایت کند. حداقل ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه‌های افسردگی شدید را از خود نشان بدهند و میلیون‌ها نفر در هر لحظه در جهان تحت درمان افسردگی قرار گیرند.

● انواع افسردگی

Depressionیا افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خویی یا اختلالات عاطفی نامیده می‌شود که بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری‌های جسمانی می‌کند.همانند هر بیماری دیگری مثل انواع بیماری‌های قلبی یا پوستی بیماری افسردگی نیز فرم‌های مختلفی دارد. حاضر سه دسته عمده افسردگی عبارتند از: افسردگی شدید(Major Depression)، افسردگی پایدار (Dysthmia) و اختلال دو قطبی. افسردگی بالینی از دیدگاه عملکردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری‌های مزمن، بیمار را ناتوان می‌کند. افسردگی شدید بیش از بیماری‌های مزمن ششی، التهاب مفاصل و دیابت، ناتوان‌کننده است.

افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع ترین آن افسردگی کبیر است که فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتا فعال می‌شود. نوعی از افسردگی کبیر به افسردگی مالیخولیایی موسوم است که بیمار هیچ‌گاه از چیزی دلخوش نمی‌شود در حدود ۱۵ درصد مبتلایان به افسردگی کبیر دچار افسردگی اوهام‌اند که معمولا با خلق و خوی اندوهگین همراه است. مثلا خود را گناهکار و غیرقابل بخشش تصور می‌کنند. در حدود ۱۵ در صد مبتلایان به افسردگی کبیر نیز دچار روان پریشی می‌شوند.

نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام «افسردگی غیرمعمول» که بر خلاف اسمش شایع است. علامت‌های مرضی آن عکس علامت‌های مرضی افسردگی معمولی است که مبتلایان کم می‌خوابند و کم می‌خورند. مبتلایان به افسردگی غیرمعمول زیاد می‌خوابند و زیاد می‌خورند و به سرعت اضافه وزن پیدا می‌کنند. به قول یکی از متخصصان برجسته بیماری افسردگی ( دونالد کلاین)، افسردگی غیرمعمول، «مزمن» است نه «دوره ای»؛ از بلوغ آغاز می‌شود و بیماران نسبت به همه امور کم توجهند.

نوع دیگرافسردگی، روان رنجوری است که عموما حدود دو سال طول می‌کشد و علامات مرضی آن خفیف تر از افسردگی کبیر است ولی همواره احساس ناراحتی می‌کنند. شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف دارو و الکل، افزایش استرس و کاهش اشتغال گفته‌اند؛ علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات اساسی اجتماعی است. گروهی از روان شناسان بر این باورند که جامعه کنونی، کانونی ناسالم در درون افراد به‌وجود آورده و آنها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شکست‌های شخصی وابسته کرده است.

● علت‌های افسردگی

مکانیسم‌های دقیق ابتلا به افسردگی هنوز کشف نشده اند. با وجود این چند عامل زیست شیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شده‌اند که باعث افسردگی می‌شوند. ساختار زیست شیمیایی و ژنتیکی بعضی از مردان و زنان چنان است که در محیط‌های دارای عوامل محیطی و اجتماعی یکسان، آسیب پذیری بیشتر نسبت به افسردگی نشان می‌دهند.

علت‌های روان شناختی افسردگی گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگی است. استرس‌های موجد افسردگی، رویدادهای بزرگ ناخواسته زندگی اند؛ مثل مرگ یک عزیز، نه رویدادهای جزیی مثل ترافیک شلوغ سرشب در شهر که همواره با آن روبه‌رو هستیم. استرس‌های زندگی را بر اساس شدت تاثیر درجه بندی کرده اند. مرگ همسر را ۱۰۰، طلاق را ۷۵، بیماری شخصی را ۵۳، ازدواج را ۵۰، آبستنی را ۳۹، تغییر مسئولیت کار را ۲۹، موفقیت چشمگیر را ۲۸، تغییر اوضاع زندگی را ۲۵، مشکل داشتن با کارفرما را ۲۳ و تغییر فعالیت اجتماعی را ۱۸ ارزیابی کرده است. چنان که در این مقیاس دیده می‌شود استرس‌های خوشایند هم می‌توانند از عوامل افسردگی باشند. ازدواج و آشتی بعد از جدایی، تنها عوامل استرس‌زا نیستند بلکه کسب موفقیت چشمگیر، با آنکه بسیار خوشایند است، استرس‌زاست. روان شناسان بر این باورند که در نبود حمایت اجتماعی یا دوستان، گرایش به افسردگی تشدید می‌شود؛ به سخن دیگر وجود دوستان متعدد، فرد را از ابتلای به افسردگی حفظ می‌کند.بعضی از پژوهشگران

بر این باورند که نشانگاهی به نام «اختلال افسرده ساز شخصیت» وجود دارد که افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و دیگران بدبین اند؛ جهان به نظر آنها بی‌رحم و بی‌پشتیبان است و خود بی‌ارزش‌اند و آینده نومیدکننده است. به خاطر داشتن این دید منفی به زندگی، مستعد ابتلای به افسردگی اند. علت‌های افسردگی سالخوردگان بسیارند. تعدادی از بیماری‌های وابسته به سالخوردگی و دارو و درمان آنها مثل داروهای ضدفشار خون یا تسکین درد مفاصل، آغازگر افسردگی‌اند یا باعث تغییرخلق‌و‌خوی می‌شوند.

بسیاری از استرس‌های بزرگ که به افسردگی می‌انجامند غالبا در سالخوردگی رخ می‌دهند، مانند بیماری‌های مزمن و ناتوانی‌های جسمی، گرفتاری‌های مالی، تغییر شیوه زندگی و بی‌هدفی در زندگی. گاهی مردانی که در سراسر عمرخود فعالیت بسیار داشته‌اند در نتیجه ناتوانی در تطبیق خود با زندگی بازنشستگی دچار افسردگی می‌شوند. نکته جالب درباره افسردگی این است که دختران به دلایل بسیار که با مقام زنان و وضع اجتماعی آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگی آسیب‌پذیرترند. بعضی از بررسی‌ها نشان داده‌اند، در حالی که پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می‌شوند، دختران غالبا از تغییرات جدیدی که در بدن آنها رخ می‌دهد دچار ناآرامی می‌‌شوند. بر سر اینکه دختران کمرو و خجالتی مستعد ابتلای به افسردگی اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولی اگر والدین آنها از نظر بالینی افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهی نشود و اگر به درستی تربیت نشوند، احتمال ابتلای آنها به افسردگی زیاد می‌شود.

● درمان افسردگی

براساس گزارش «انجمن روان پزشکان آمریکا» ۸۵ در صد مبتلایان به افسردگی شدید تا حد زیادی درمان می‌شوند. از این گذشته تشخیص به موقع بیماری سبب کاهش، مدت و شدت بیماری می‌شود و با درمان مناسب می‌توان از بازگشت بیماری پیشگیری کرد یا از شدت آن کاست. دو نوع درمان متداول برای افسردگی وجود دارد: روان درمانی و دارو درمانی، یعنی استفاده از داروهای ضد افسردگی. مسئله این است که غالبا افسردگی، غلط تشخیص داده می‌شود و بیماران عموما به چهار تا پنج پزشک یا روان‌پزشک مراجعه می‌کنند تا یکی از آنها به درستی بیماری را تشخیص دهد و درمان کند. در بعضی موارد تشخیص درست داده می‌شود ولی داروهای آرامبخش و خواب آور دو برابر میزان نیاز و یا کمتر از مقدار مناسب تجویز می‌گردد.

از این گذشته بسیاری از بیماران گمان می‌کنند دچار ضعف شده‌اند و به پزشک مراجعه نمی‌کنند. در حالات شدید فاقد انرژی و امید به آینده اند. طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است. در آزمایش‌های بالینی ۵۰ تا ۶۰ درصد بیماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ می‌دهند، درمان کامل بین چهار تا شش ماه انجام می‌گیرد. روان درمانی به عکس دارو درمانی ظرف شش تا هشت هفته بهبود نشان می‌دهد. ولی برای بهبود کامل تا ۱۲ هفته طول می‌کشد. اگر روان درمانی در این مدت سود بخش نبود، دارو درمانی باید آغاز گردد.

متخصصان، بستری کردن بیماران را در چهار حالت زیر توصیه می‌کنند:

۱) وقتی بیمار قصد خودکشی دارد؛

۲) وقتی بیمار چنان دلمرده است که نمی‌تواند غذا بخورد؛

۳) وقتی بیمار نشانه‌هایی از روان پریشی دارد؛

۴) وقتی که بیمار به بیماری خطرناک دیگری مثل دیابت مبتلا باشد.

● دارو درمانی

داروهای ضد افسردگی موادی هستند که از افسردگی جلوگیری می‌کنند یا آن را تسکین می‌دهند. این داروها مغز افراد افسرده را به تولید «مواد شیمیایی عصبی» که فاقد است، وادار می‌سازد. وقتی کسی احساس می‌کند که افسردگی پایان پذیرفته نباید مصرف دارو را قطع کند، بلکه باید با نظارت پزشک تدریجا به این کار اقدام نماید. از آنجا که سالخوردگان عموما داروهای بیماری‌های دیگر را مصرف می‌کنند، پزشک و بیمار باید در مورد ناسازگاری داروها با هم هوشیار باشند.

● روان درمانی

روان درمانی افسردگی انواع گوناگون دارد ( متجاوز از ۲۰۰ نوع ) که اساس همه آنها «گفت و گو با بیمار» است.

روش‌های روان درمانی در دو گروه جای می‌گیرند:

۱) جهت دهنده به بینش بیمار درباره ریشه‌های بیماری یا افزایش آگاهی او از انگیزش ناخودآگاه خود؛

۲) «رفتار درمانی شناختی» که عمدتا در تغییر رفتار بیمار و فرآیندهای اندیشه او متمرکز است؛ حال آنکه رفتار درمانی تلاش می‌کند راه‌های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه کند. تلاش روان درمانی، رفع تعارض‌های روانی بیماران و اصلاح رفتارهای نادرست و شیوه‌های تفکری است که به افسردگی انجامیده است. درمان جهت‌دهنده بینش بیمار به او امکان می‌دهد بفهمد که چرا افسرده شده است. حال آنکه رفتار درمانی تلاش می‌کند راه‌های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه کند.

● انواع دیگر درمان افسردگی

چند نوع درمان دیگر غیر از دارو درمانی و روان درمانی افسردگی وجود دارند: درمان با ایجاد تشنج به وسیله الکتریسیته، نور درمانی و درمان‌های جانشین، درمان با ایجاد تشنج به وسیله الکتریسیته برای بیمارانی تجویز می‌شود که به اختلالات شدید خلق و خو نور‌درمانی،

به وسیله نور فلوئورسان با شدت ۱۰۰۰ واحد ( لوکس ) انجام می‌گردد. درمان‌های جانشین مثل ورزش منظم، در بیمار اعتماد به نفس ایجاد می‌کند. از این گذشته سبب افزایش تراز اندورفین در بدن می‌شود. اندورفین به بخش‌هایی از مغز اثر می‌کند که دست اندرکار ادراک درد و هیجانند. میزان این ماده در افراد افسرده کمتر از معمول است.

منبع: نشریه Neuron