سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حزب از کجا می آید


حزب از کجا می آید

در كشور ما تشكیل حزب و سازمان های سیاسی به سال ها قبل و دوره مشروطه برمی گردد اما به دلا یل عدیده در طی این سال ها احزاب ایران مگر درپاره ای دردوره های كوتاه نتوانسته اند پیاده كننده مدلی پایدار و قدرتمند از نظام حزبی پیشرفته باشند در این بین آشنایی با تجربه حزبی غربی از آن رو كه می تواند حاوی نكات ارزشمندی برای نمونه ایرانی در ترمیم و پرورش ساختار حزبی حال حاضر دربر داشته باشد در جای خود ارزشمند است در این حال بررسی و نگاه عمیق به احزاب غربی, بدون تامل و آشنایی با منشا و خاستگاه این احزاب نمی تواند دقیق باشد از این روست كه در این مقاله سعی شده سیر تكوین و پیدایش احزاب سیاسی غربی با نگاهی اجمالی به منشا و مبدا آنها مورد كنكاش قرار گیرد

●روند تكوین احزاب در غرب

خاستگاه تشكیل احزاب به مثابه نیرومندترین، شفاف‌ترین و موثرترین گروه‌های سیاسی برخاسته از متن جامعه و درگیر در بازی سیاسی، به انگلستان قرن ۱۹ برمی‌گردد. هرچند از قرن‌ها قبل در یونان قدیم و بسیاری جوامع دیگر تنش‌ورزی گروه‌های سیاسی جهت كسب قدرت وجود داشته، اما احزاب به معنای امروزی همگام با انقلا‌ب‌های دموكراتیك و توسعه آیین‌های انتخاباتی و پارلمانی در اروپا پدید آمدند.تعاریف گوناگونی از مفهوم «حزب» توسط علمای سیاسی تاكنون ارایه شده است. «ادموند برك» فیلسوف انگلیسی قرن ۱۸، حزب سیاسی را «هیئتی از مردم كه به خاطر پیشینه و منافع ملی با كوشش مشترك، براساس برخی اصول سیاسی مورد توافق، متحد شده‌اند» تعریف می‌كند. «شومپیتر» نخستین و مهم‌ترین هدف هر حزب سیاسی را تسلط بر دیگران (افراد یا حزب) جهت نیل به قدرت و ماندن در آن می‌داند. «جوزف لا‌پالومبار» و «مایرون وینر» چهار شرط اساسی برای حزب برمی‌شمرند: ۱) وجود تشكیلا‌ت پایدار مركزی ۲) وجود شعبه‌هایی كه مركز پیوند و ارتباط داشته باشند ۳) پشتیبانی مردم ۴) كوشش برای دستیابی به قدرت سیاسی.در حقیقت آنچه وجه مشترك همه تعاریف از مفهوم حزب به نظر می‌رسد، همان( شكل‌گیری حول سلسله اصول و منافعی جهت دستیابی به قدرت سیاسی است كه به عبارتی نقطه تمایز عمده حزب سیاسی با سایر گروه‌های اجتماعی نیز می‌باشد) چنانكه برخلا‌ف سایر گروه‌های اجتماعی همچون گروه‌های ذی‌نفع كه درصدد تاثیرگذاری و اعمال نفوذ بر حكومت هستند احزاب برای كسب اهرم‌های قدرت تلا‌ش می‌كنند. از همین روست كه اصولا‌ شكل‌گیری اولیه احزاب نیز، به اوج دسته‌بندی‌های سیاسی و مبارزات گروهی در پارلمان انگلستان برمی‌گردد. پیدایش نظام پارلمانی در انگلستان و به تبع آن دسته‌بندی‌ها و منازعاتی كه در متن پارلمان شكل گرفتند، همگام با توسعه و افزایش حق رای برای طیف گسترده‌تری از جامعه، سبب شد گروه‌های پارلمانی نیاز بیشتری به كمیته‌های انتخاباتی احساس كنند تا از هر نظر توانایی‌ها و فرصت‌های خود را برای راهیابی و حضور مجدد در پارلمان افزایش دهند. كمیته‌های انتخاباتی، متشكل از معتمدان منتخب با نفوذ، هم قادر به جلب حمایت سرشناسان از نامزدها بوده وهم تامین و فراهم سازی وجوه لا‌زم برای مبارزات انتخاباتی را برعهده داشتند. در این بین نیاز به نوعی حلقه‌های پیوند احساس شد تا با تنظیم و الحاق صحیح گروه‌های پارلمانی و كمیته‌های انتخاباتی، نوعی هماهنگی در عملكرد آنها پدید آید. این وظیفه ویژه را دفاتری برعهده گرفتند كه بعدها هسته اولیه احزاب را تشكیل دادند چنانكه «ویگ‌ها» و «توری‌ها» در انگلستان تشكیل شدند و بعدها در زمان «جرج سوم» احزاب لیبرال و محافظه‌كار نیز شكل گرفتند.در آمریكا نیز به‌رغم مخالفت بنیانگذاران قانون اساسی آمریكا با نهاد احزاب سیاسی چنانكه جرج واشنگتن و بسیاری از رهبران سیاسی آمریكا احزاب را مایه پریشانی و تفرقه و آسیب به حكومت دموكراتیك تلقی می‌كردند، اما سرانجام پس از شكل‌گیری قانون اساسی كم‌كم احزاب نیز در این كشور رشد كرده و در نهایت نظام دو حزبی كه هم‌اكنون نیز در جریان است پدیدار شد.«موریس دوورژه» جامعه‌شناس فرانسوی علا‌وه بر منشا پارلمانی برای احزاب كه توضیح دادیم، منشا «برونی» نیز برای احزاب ذكر می‌كند. براین اساس احزاب از سوی انجمن‌های روشنفكری، گروه‌های اجتماعی، فرقه‌های مذهبی، دولت‌ها، اشخاص متنفذ، اتحادیه‌های كارگری و دهقانی و ... پایه‌گذاری شدند. چنانكه منشا حزب كارگر انگلیس به سال ۱۸۹۹ و سندیكاهای كارگری آن زمان برگشته و گروه‌های مذهبی نیز از اواخر قرن ۱۹ احزاب در اروپا سروسامان دادند كه از جمله در هلند احزابی چون «حزب ضد انقلا‌بیون» و «حزب مسیحی تاریخی» شكل گرفتند و سرانجام به احزاب دموكرات مسیحی كنونی منجر شدند.نقطه بارز این احزاب نسبت به احزاب اولیه هرچه متمركز بودن آنهاست كه از دلا‌یل آن می‌توان به نظم و انضباط بیشتر آنها به سبب دارا بودن سازمان قبلیشان اشاره كرد. البته نفوذ كمتر نمایندگان پارلمان در آنها و نیز نوع نگرش آنها به مبارزات انتخاباتی را نیز می‌توان مورد توجه قرار داد، چنانكه مبارزه انتخاباتی پارلمانی برای این احزاب نه تنها هدف كه وسیله‌ای برای تحقق اهداف سیاسی است.در حقیقت احزاب اولیه با مشخصات و ویژگی‌های نهادینه شده در آنها از احزابی كه بعدها از گروه‌های اجتماعی منشا گرفتند متمایز شده، این تمایزات به عنوان نقاط افتراقی ماندگار، طی سیر تحول تاریخی، در احزاب منشا گرفته و از آنها نیز متجلی شدند.در احزاب مدل اول اصولا‌ اهمیت كیفیت اعضا بر كمیت اعضا ترجیح داشت چنانكه حضور پررنگ نخبگان، شخصیت‌های با نفوذ و معتمدین، از آن رو كه سبب‌ساز پوشش حیثیتی هرچه بیشتر برای احزاب گشته به عنوان حامیان اصلی تامین هزینه‌های انتخاباتی حزب مطرح بودند بر حضور هرچه بیشتر عوام ترجیح داشت.این احزاب در حقیقت متشكل از تعدادی كمیته انتخاباتی تحت رهبری یك فرد بوده و عملا‌ ضعف تشكیلا‌ت داخلی و خودمختاری بیش از حد در سطح نخبگان پیشرو حزب به چشم می‌آمد. از طرف دیگر عدم تسلط سازمان مركزی بر اعضا، گونه‌ای استقلا‌ل عمل نامحدود برای نمایندگان پارلمان به وجود آورده بود كه نمود آن در عدم انضباط حزبی این افراد به خوبی جلوه‌گر بود. باقی مانده این احزاب، بعدها در احزاب محافظه‌كار اروپایی و احزاب آمریكایی متجلی شدند كه دوورژه عنوان احزاب خواص را برای آنها برمی‌گزیند.از طرف دیگر با آغاز قرن بیستم، شكل دوم تشكیل احزاب را سوسیالیست‌ها پی‌ریزی كردند چنانكه درست برعكس احزاب قبلی، این بار با تكیه بر مردم و توده‌ها و نه نخبگان متنفذ، تصمیم به تامین هزینه‌های انتخاباتی خویش گرفتند و در حقیقت هزینه‌های حزب، از حق عضویت تك‌تك افراد عضو حزب تامین می‌شد.این احزاب دارای كادر ثابت و اداری و تشكل از سازمان‌های پیچیده و منسجم و تشكیلا‌ت مشخص و با برنامه بودند و از آنجا كه براساس مرام و مسلك ویژه و مكتبی خاص شكل گرفته بودند در حقیقت رویكرد و رویه ایدئولوژیك یا مكتبی داشتند. این احزاب را به نسبت احزاب قبلی می‌توان نیمه متمركز خواند از آن رو كه تغذیه حزب از عوام و راهیابی توده‌ها به آن به صورتی نسبتا آسان‌تر صورت می‌گرفت هرچند بعدها تجربه نشان داد كه تمركزی شدید در این احزاب نیز ریشه دواند.چنانكه «روبرت میشلز» در كتاب «احزاب سیاسی» خود از «قانون آیین الیگارش» نام می‌برد كه براساس آن پیدایش سازمان چه در سطح حزب و چه در سطح دولت به دلا‌یل تكنیكی و روان‌شناختی همواره موجب گسترش گرایش‌های «الیگارشیك» و سلطه یك اقلیت می‌گردد. از این رو نوعی سازمان به مثابه «محفلی داخلی» و همچون گونه‌ای از احزاب خواص «از درون» احزاب عوام نیز بیرون آمد. البته می‌توان این گزاره را نیز مطرح كرد كه در كشورهای با فرهنگ دموكراسی بیشتر ساختار احزاب عوام و خواص، بازتر و راهیابی به آنها ساده‌تر است.لیكن، تدریجا گونه‌ای دیگر از احزاب عوام نیز شكل گرفتند كه با پیگیری اهداف و شكل‌گیری رویه‌های آن عملا‌ ساختاری متفاوت با این احزاب یافتند.احزاب كمونیستی و فاشیستی نیز با بهره‌گیری از توده‌های عوام در جهت ایدئولوژی‌های خود، بدل به احزابی به شدت متمركز، همراه با انضباط سخت درون گروهی و مجهز به سیستم ارتباطی عمودی شده، با استفاده از روش‌های مستبدانه اهداف ایدئولوژیك خود را پی گرفتند. هسته اولیه احزاب كمونیستی، سلول‌ها (حوزه‌های حزبی) بود و هسته اولیه احزاب فاشیستی را چریك‌های شخصی یا فاشیست‌ها شكل می‌دادند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید