چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
حرف های آسمان عظمت تو
وقتی به آسمان می نگرم دلم می خواهد به خالق این همه زیبایی بگویم که خدایا آسمانت را سپاس می گویم که دستهای آبی تو در آن نمایان است. دستهای پر از رحمت و نعمت، خدایا دراین آسمان که به هفت آسمان مشهور است تو صاعقه آفریدی و رعد و برق، سپاس از این غرش تندری که نوید باران است و شستشوی جان. خدایا تو در آسمانت خورشیدی آفریدی و از آفریدن خورشیدت هزاران سپاس. خورشیدی گرم که با عشق بی وقفه گرمی و نور می آفریند و بی هیچ منتی دلها را گرم و روح ها را صفا می بخشد. وقتی با چشم غیرمسلح به آسمان می نگرم هزاران نعمت و هزاران چیزهای ناشناخته و عظیم در آسمانت می بینم و در شبهای تیره و تاریک تو توپ نقره ای را قراردادی که با نور زیبا و مهتاب وار به زمین بتابد و شب را برای زمین دلنشین کند نه خوفناک. و چه زیبا ستارگان را مانند پولک های زیبا بر چادر مشکی شب دوخته ای که حسرت دخترکان جوان را برای داشتن این چادر دو چندان نموده ای. این از شب و رازهای زیبایش و بازهم باران و پس از آن...
تو پس از باران رنگین کمان را به زمینیان نشان دادی ما که در قدرت تو و حس زیبایی و زیبادوستی تو شک نداشتیم. اما این بار یقینمان دوچندان شد. منشوری از نور خورشید و کمانی با هفت رنگ که در همه جای دنیا به یک شکل دیده می شود. خدایا تو نگاه نمی کنی که ببینی انسانهایت چه نام و مقامی دارند تو به همه از آسمان و برکات آسمانی ات می بخشی و ارزانی می داری. تو آن قدر کریم و رحیمی که سخاوت را به آسمان هم آموخته ای. به رنگین کمان هم سفارش کردی که چشم همه را مسحور کند و بخل نورزد حتی به چشمهای ناپاک. خدایا آسمان پناهگاه پرندگان است و اوج گرفتن سبک بالان. کاش من هم دوبال داشتم و از این زمین پر از گناه به آسمان که جایگاه تو و فرشتگان است پرواز می کردم و از لابه لای ابرها به زمین می نگریستم. خدایا تو چه صبری داری که این همه جرم و گناه و بی عفتی و بی دینی را از آن بالا نگاه می کنی و باز به همه آن ها روزی می دهی. خدایا هنگام دعا باز دست به سوی آسمانت بلند می کنم و تو را در آسمان می جویم. مثل روح انسان های مهربان که در آسمان کنار توست. یاد من هم در آسمان خیال تو سیر می کند.خدایا این همه زیبایی این همه شور و عشقی که از تو گفتم، حتی به اندازه سرسوزنی از عظمت تو نبود. من فقط گوشه ای از منظر چشمان خودم را گفتم. قلم و ذهن و خیالم آن قدر حقیر و کوچک است در برابر عظمت و بزرگی تو. و هرچه می نگرم حس می کنم کمتر می دانم و تو آن قدر باشکوه و پرابهتی که این حرفهای من گوشه ای بود از عظمت تو یارب.
فاطمه کشرانی/ ۱۵ ساله
دبیرستان طوبی- منطقه ۱۴ تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست