سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
نجات یونان, نجات اروپا
در دوران مختلف رهبری آمریکا در قاره اروپا، دیپلماتها و دلارهایی که صرف پروژههای سیاسی جسورانه شد، همه به دنبال پایان دادن به جنگ بودند.
با توجه به اینکه تانکهای شوروی از پشت پرده آهنی نمایان شدند، برای موفقیت اروپا باید از گسترش کمونیسم و موازنه قدرت شوروی در شرق جلوگیری میشد. محصول این پروژه عمدتا اقتصادی، اما مبنای آن سیاسی بود. در نتیجه این اجماع به وجود آمد که جنگهای اروپا باید پایان یابند و دهشت جنگ جهانی دوم هرگز نباید تکرار شود. این آرمانگرایی که به دلیل جنگ سرد تعدیل شد، بزرگترین پیروزی دیپلماسی آمریکا در قرن بیستم بود؛ اما این پروژه اروپایی مورد تهدید قرار گرفته است و اکنون نیازمند بازگشت رهبری آمریکا است. تنها اروپا میتواند برای خروج از بحران پیشقدم شود اما اوباما در دوره دوم ریاستجمهوری باید اروپا را در برابر خود اروپا حفظ کند.
اولین قدم برای حفظ اروپا، نجات یونان است. بارها و بارها، بسیاری از کشورها با وظیفهشناسی دکترین اروپایی ریاضت شدید را پذیرفتهاند؛ اما به نظر میرسد از نظر بازارهای اوراق قرضه، این کشورها نمیتوانند به اندازه کافی هزینهها را کاهش دهند. علت این مساله بحران اعتماد است. فقدان اطمینان در مورد اینکه آیا یونان در حوزه یورو باقی خواهد ماند یا خیر، اقتصاد ما را فلج کرده و چشمانداز هرگونه فعالیت اقتصادی تا زمان حل این مشکل از میان رفته است. این مساله به نوبه خود باعث میشود که مشکل حل نشود. اروپا باید بگوید: «بحران اینجا به پایان میرسد. یونان بخشی از حوزه یورو است و تمام.» اما برای اینکه این گفته معتبر باشد، باید از حمایت بزرگترین و پویاترین اقتصاد جهان برخوردار باشد. در اینجا است که اوباما وارد صحنه میشود. رییسجمهوری آمریکا میتواند از طریق دیپلماسی اقتصادی ماهرانهای که تا به امروز دولتش فراموش کرده است، به بحران اروپا کمک کند.
بزرگترین موفقیت آمریکا در اروپا در زمینه پروژههای یکپارچهسازی بوده است، از حمایت از ایجاد اتحادیه اروپا گرفته تا اتحاد مجدد آلمان. لازمه احیای این موضع این است که اوباما و دیپلماتهای آمریکایی علنا اعتقاد خود را به اروپای یکپارچهتر بیان کنند. علاوهبر این، اوباما باید به مردم آلمان یادآوری کند که چگونه ایالات متحده در طول جنگ سرد و در دهه پرآشوبی که منجر به فروپاشی دیوار برلین و اتحاد جماهیر شوروی شد، در کنار این کشور ایستاد. او همچنین باید آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان را متقاعد کند هر آنچه لازم است برای بهبود شرایط اروپا انجام دهد و به او اطمینان دهد که مردم آمریکا یک بار دیگر به اروپا کمک خواهند کرد.
برای احیای رشد اقتصادی در اقتصادهای ضعیف اروپایی، تیم اوباما، با پیشتازی وزارت خزانهداری مقامات اروپا را به انجام اقدامات قاطع از تامین بودجه پروژههای زیربنایی گرفته تا یک کاسه کردن بدهیها ترغیب کردهاند؛ اما رهبران اروپا این درخواست را نپذیرفتهاند؛ زیرا آنان آمریکاییها را ریاکارانی میدانند که بحران مالی خود را به اروپا صادر کردهاند و اکنون به مقامات اروپا میگویند که چگونه باید به آن واکنش نشان دهند.
ما درخواست صدقه نمیکنیم؛ اما علاوهبر پایان دادن به فقدان اطمینانی که اقتصاد یونان را فلج کرده است، یونان بیش از هرچیز به سرمایهگذاری نیازمند است، سرمایهگذاری در یونانی که در حال تغییر است و در یونانی که پتانسیلهای فراوانی دارد.
این تنها یونان نیست که در حال تغییر است. از اروپای جنوبی گرفته تا شمال آفریقا و کشورهای حوزه مدیترانه، مناطقی از جهان که برای امنیت ملی آمریکا حیاتی هستند، همگی در حال گذارند. اوباما باید هیاتهای تجاری بلندپایه به این منطقه بفرستد و به این وسیله پیام مهمی را درباره فرصتهای سرمایهگذاری منطقه ارسال کند؛ اما اوباما میتواند بینش خود را وسیعتر کند. دوایت آیزنهاور، یکی از روسای جمهوری آمریکا، جمله معروفی دارد: «اگر مشکلی حل نشدنی است، آن را بزرگتر کنید.» این مساله در مورد ما صادق است: اوباما باید در زمینه انرژی، دیپلماسی و صلح مربوط به خاورمیانه، مدیترانه و اروپا از طریق همکاری در حوزه انرژی تلاش خود را مضاعف کند. این تلاش باید هم در زمینه منابع موجود و هم در زمینه منابع متعارفی باشد که به تازگی کشف شدهاند؛ اما همچنین باید سرمایهگذاری در انرژیهای پاک و تجدیدپذیر را در بر بگیرد. منطقه مدیترانه منبع فراوان اما دستنخورده این انرژیها است. چنین برنامهای نه تنها به لحاظ اقتصادی مهم است، بلکه این پتانسیل را دارد که دموکراسی را گسترش دهد و از آن حمایت کند.
در نهایت، برای زندگی دوباره بخشیدن به کشوری که پیوند عمیقی با ایالات متحده دارد، دیدار از یونان برای حمایت از پتانسیلهای مردم این کشور، دادن رای اعتماد به یونان و ظرفیت اروپا در حل بحران حوزه یورو است. اوباما مایل است در تاریخ ماندگار شود. او میخواهد به عنوان رییسجمهوری مهم در یادها بماند؛ اما پرسش اینجا است که او چه روش بهتری را باید در پیش گیرد تا میراثی ماندگارتر از روزولت، ترومن و کندی، دموکراتهایی که پروژه اروپایی را آغاز کردند، بر جای بگذارد.
نویسنده: جورج پاپاندروس
مترجم: رفیعه هراتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست