دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
روش شناسی, مخاطب شناسی و سکولاریسم
مطالعه در رسانهها و روشهای مورد استفاده در آنها، بر اساس نوع رسانه و نوع عملکرد آنها، دارای اشکال و انواع گوناگون است. با این نگاه، به تعداد رسانههای موجود، روش بررسی و مطالعه در آنها پدیدار شده است. در حوزة وسایل ارتباط جمعی، بررسی با دو مکتب تحول انگیزی و مکتب جامعهشناسی ارتباطات انجام میشود؛ در حالی که در وسایل پیشرفتهتر ارتباطی، به ویژه فناوریهای نوین ارتباطی، روشهای دیگری برای بررسی حاکم شده است که با تعابیری چون پژوهشهای کیفی معرفی میشوند.
بحث رسانه و سکولاریسم در حوزة روششناسی، دقیقاً با آمدن علم مدرن آغاز میشود که ویژگی آن سکولار بوده است و پس از آن، فضای معرفتی رسانه، بیش از پیش تحت تأثیر این اندیشه قرار میگیرد.
نقطة اتصال بحث با سکولاریسم آن جاست که رسانه، فارغ از اعتقادات و ارزشهای دینی میشود و این امر در روشهای بررسی رسانهها نیز سنت دیرینه دارد. به یقین، رویکردهای سکولاریستی در حیات مدرن، غایتمندی معنوی، رشد و تعالی انسانی را تحت تأثیر قرار داد. فعالیت رسانهها در طول تاریخ، از دیدگاههای گوناگون بررسی شده است که برخی به اندیشة سکولاریستی نزدیک میشود. برای نمونه، وقتی بخواهیم زمینهای چون اطلاعات و اخبار را پوشش دهیم، چگونگی عملکرد رسانهها در انعکاس اخبار و اطلاعات، از موضوعات مناقشه برانگیزی است که همواره اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است.
موضوعی که پیوسته مطرح میشود، این است که میزان واقعنمایی رسانهها چه اندازه است. به تعبیر دیگر، اخبار و اطلاعاتی که از سوی رسانه طرح و برجسته میشود، تا چه اندازه انعکاس دقیق و بیکم و کاستی از وقایع، حوادث و رویدادهای جامعه است.
در پاسخ به این پرسش، برخی با خوشبینی، بیشتر اخبار و تصاویر رسانهها را بازتابی از رویدادهای جامعه میدانند و به همین دلیل، به راحتی تحت تأثیر قرار میگیرند و پیام رسانهها را بدون هیچ گونه نقد و نظری میپذیرند؛ ولی گروهی دیگر، همواره به درستی و واقعنمایی اخبار رسانهها، با دیدة تردید مینگرند. در میان این گروه، برخی اخبار رسانهها را انعکاسی از علایق و منافع صاحبان و مدیران رسانهها میدانند. برخی دیگر پیامهای رسانهای را بر اساس منافع شرکتهای تبلیغاتی تحلیل میکنند که با آگهیهای خود، منابع درآمد رسانهها را تشکیل میدهند.
در برخی کشورها که رسانههای مستقل وغیردولتی کمتر است، کارشناسان اخبار و پیامهای رسانهای را بازتابی از دیدگاه نظام حاکم و ابزاری برای بازتولید هنجارها و ارزشهای دولت میدانند.
در این میان، عدم تنوع و تکثر رسانهها، عدم امکان دسترسی و فرصت بررسی و مطالعه نیز اهرمهای بیشتری را در اختیار نظامهای غیردمکراتیک، برای کنترل اذهان با دروازهبانی و کنترل اخبار رسانهها قرار میدهد؛ ولی عصر ارتباطات و اطلاعات، در همان حال که بسیاری از کلیشههای سنتی را دربارة رسانه و کنترل اخبار و اطلاعات دگرگون و بیاثر کرده، اهرمهایی جدید و پیچیده برای کنترل و مدیریت افکار رقم زده است.
در عصر جدید، رسانهها و نیز اطلاعات، اتمیزه شدهاند؛ تا جایی که برخی اطلاق پسوند جمعی را به رسانههای دیگر، چندان با معنا نمیدانند. از سوی دیگر، انبوه اطلاعات و اخبار متراکم و متنوع، قدرت تحلیل و تفسیر افراد را کاهش داده است. در واقع، رسانههای شخصی و اطلاعات انبوه، به منزلة نوعی نظام کنترل افکار عمل میکنند. از سویی، با کاهش توان تحلیل و انسجام فکری، توان ارزشیابی موقعیتهای اجتماعی را از فرد سلب میکنند و از سوی دیگر، با شخصی و خصوصی کردن رسانه، از امکان شکلگیری افکار عمومی در زمینة موضوعات و مسائل اجتماعی جلوگیری میکنند.
شرایط حاکم بر عمل رسانهای در دنیای مدرن، با القای اندیشهای خاص برای زندگی با نگاه حفظ دنیای افراد، در پی تقویت مراکز قدرت مبتنی بر سرمایه عمل میکند. در این دنیا، معنویت سد راه بازگشت سرمایهها برای کنترل بیشتر است. از اینرو، صاحبان رسانه در جدال دائمی با حاکم شدن روح معنوی و تفکر دین مدارانه هستند.
با این در آمد، ورود گستردهتر به این مباحث نیازمند بحثی مختصر دربارة مفاهیم عنوان این نوشتار است.
● مفهوم سکولاریسم
برای بررسی ریشههای موضوع دنیوی شدن، در دورة روشنگری(۱) گفته میشد دیگر نیازی به امر مقدس(۲) نیست. امر قدسی به دورة کودکی بشر باز میگردد و اکنون، بشر دورة کودکی خویش را پشت سر گذاشته است. البته روشنگری در همه جا یک شکل نداشت. در انگلستان، روشنگری حالت ضدمذهبی نداشت. در فرانسه بود که روشنگری، ضد مذهبی بود و حالت نهان روشی و فراماسونری به خود گرفت. در برخی کشورهای دیگر نیز چنین بود. روشنفکری اسپانیا نیز حالت ضدمذهبی به خود گرفت.
سکولاریسم به صورت عمومی، به معنای جلوگیری از دخالت دین در امور عمومی جامعه است. این اندیشه، به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری اروپا دارد. ارزشهایی چون جدایی دین از سیاست جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا و لاییسیته در فرانسه، بر سکولاریسم بنا شده است.
از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی به کار میرود، معنای دقیق آن، بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. فلسفة سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزشها پسندیده است و دنیا با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی چون خدا، خدایان یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری، بهتر قابل توضیح است. سکولاریسم بدین مفهوم، یکی از دستاوردهای جورج یاکوب هالیئوک است و یکی از پایههای اساسی سکولاریسم، انسان مدرن است.
معنای سکولاریسم در حکومت، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن به اصول حقوق بشر بر دیگر ارزشهای متصور هر گروه و دستهای است.
در مفاهیم جامعه شناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن جامعه، مفاهیم مذهبی را در تصمیمگیریهای خویش، کمتر دخالت دهد یا این مفاهیم کمتر موجب بروز اختلاف یا درگیری شود، اطلاق میگردد.
هالیئوک در سال ۱۸۹۶، در کتاب خود به نام سکولاریسم انگلیسی، سکولاریسم را اینگونه تعریف میکند:
سکولاریسم شیوه و قانون زیستن است که بر پایة انسان خالص بنا نهاده شده است و به صورت کلی، برای کسانی است که باورهای مذهبی یا خرافی را ناکافی یا غیرقابل اطمینان یا غیرقابل باور یافتهاند. اصول سه گانة آن عبارت است از:
۱) بهبود وضعیت زندگی با توجه به مفاهیم مادی زندگی؛
۲) دانش، تنها مشیت در دسترس انسان است؛
۳) کار نیک انجام دادن نیک است. حقیقت این زندگی نیکوست و در جستوجوی خوبی بودن فضیلت است.
در ارتباطات نیز این امر به وضعیتی از عملکرد رسانهها بر میگردد که تولیدات رسانهای به زندگی عادی دنیوی، بدون توجه به باورهای دینی مردم و دنیازدگی بیش از اندازه میپردازد.
دیدگاههایی که دربارة سکولاریسم مطرح میشوند، به سه دسته قابل تقسیم است:
الف) گروهی سکولاریسم را فرایندی ارزشمند و به معنای توسعة دانش نوین میدانند و بر این باورند که در عصر علم و دانش، روزگار حکومت دینی به سر آمده و فرهنگ، اقتصاد، اخلاق، سیاست و همة شئون جامعة بشری را باید به دست دانش سپرد؛
ب) گروهی جدایی از حکومت را یک اصل دینی میدانند و معتقدند که دین، خود خواسته است که درکار حکومت و سیاست دخالت نکند و به حوزة مسائل فردی و تربیتی محدود بماند؛
پ) برخی معتقدند که دین، افزون بر رسالت تربیتی، نقش مدیریتی و مسئولیت رهبری جامعه را نیز بر عهده دارد؛ ولی از ادیان آسمانی، تنها اسلام است که از دستبرد تحریف مصون مانده و احکام و آموزههای آن میتواند مبنای برنامهریزیهای حکومتی قرار گیرد. بنابراین، شریعت اسلام خطوط اساسی و روشهای کلی نظام حکومت را ترسیم کرده و روشهای کاربردی و عملی آن را به دانش و خرد سپرده است. بدین سان، هرگز میان دین و دانش ناسازگاری رخ نخواهد داد و توسعة دانش جایگزین دین نخواهد شد.
در پژوهشهای رسانهای نیز از آن جا که دین اندیشة انتقادی را تقویت میکند، انتقاد در عمل رسانهای، اختلال در فرآیند بازگرداندن سرمایه است زیرا تولیدات رسانهای درآمد سرشار صاحبان رسانهها را در پی دارد و در واقع، برهم زدن نظم موجود است. از اینرو، گریز از تولیدات تقویت کنندة معنویت در نزد صاحبان رسانهها، انبوه تولیدات مادی و دنیامدار غربی را به همراه دارد و همین امر گرایش پژوهشگران را در دهههای گوناگون، به همراه داشته است. این اندیشه که وضع موجود بهترین وضع است و رسانه تنها دارای اثر مثبت است از دهة ۱۹۳۰ به بعد، در جهان حاکم شد و مطالعات تجربی اجرایی(۳) حاصل چنین اندیشهای در دنیای غربی است.
● رسانه و سکولاریسم
انتقاد از این دیدگاه در رسانه، زمینهساز مطالعات انتقادی، حتی در میان افرادی شد که خود، مدتها این رویکرد خوش بینانه را به عمل رسانهای در غرب داشتند. از سوی دیگر، در غرب که توسعة رسانه با شتاب بسیار دنبال میشد، نهاد رسمی دین از رسانه انتقاد میکرد. کشیش کارلوس ای. ویل، دبیر کل اسبق انجمن جهانی کمیسیون مسیحیت انگلستان، در مقالهای، به مناسبات دین و رسانه پرداخته و نگاهی به ویژگی تکثرگرایانة جامعة مدرن غرب و جایگاه و ماهیت رسانه در آن انداخته است. وی شیوهای را که کلیساها کوشیدند از رسانه بهره گیرند، توصیف کرده و سپس، به تحلیل شیوهای پرداخته که رسانه بسیاری از عملکردهای سنتی دین را از آن خود کرده است.
پیربابین در کتاب عصر تازة ارتباط دینی، تعارضی قابل توجه میان دیدگاههای جهانی ارائه میکند که این امر در اشاره به پتانسیل تأثیر تلویزیون و دیگر رسانهها بر دینداری افراد، بسیار مؤثر است. بابین از ما میخواهد به نوجوان مدرن آمریکایی توجه کنیم که در میان غوغای رقابت رسانههای جمعی بزرگ میشود. چنین فردی تا زمانی که به سن شانزده سالگی برسد، ۲۰ هزار ساعت از عمر خود را وقف رسانههای جمعی کرده است. با توجه به تنوع رسانهها، آیا امکان دارد که آنها باورهای مشابهی دربارة خداوند و مسائل مربوط به الهیات ارائه دهند؟
مقولة دین و رسانه موضوعی گسترده است. در این نوشتار، به ایدههای معدود و دیدگاهها و پرسشهایی اشاره میشود که ممکن است به گفتوگو و تعمقهای بعدی کمک کنند. مراجعی که در این زمینه وجود دارند، به مثابه رسانهای غالب، بر تلویزیون تمرکز کردهاند؛ در حالی که در این رسانه، از دین به طور کلی یاد میشود و در برگیرندة حسی از الهیات جهانبینی، ارزیابی اخلاقی عناصر احساسی و تعهد شخصی خاص است.
● جامعه و رسانه
برای پرداختن به این موضوع باید دست کم سه ملاحظه را مد نظر قرار داد:
نخستین آنها ویژگی تکثرگرایانة جامعة مدرن است. تحرک اجتماعی و جغرافیایی موجب افزایش عناصر فرهنگی، قومی و تنوع دینی میشود. این امر در چندین کشور اروپایی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم رخ داد که مرزهای خود را برای ورود مهاجران اروپای شرقی و کشورهای آسیایی باز گذاشتند؛ زیرا آنها از نیروی کار کافی بیبهره بودند. این نوع تکثرگرایی پیوندی نزدیک با توسعة سکولاریستی دارد که این الزاماً منفی نیست. همان گونه که دیوید بوسچ در کتاب تغییر ارتباطات یادآوری میکند:
مردم جامعه، میان سکولاریسم، سکولار شدن و انتشار فرق مینهند.
به عبارت دیگر، دنیا به نقطهای خاص از خود مختاری رسیده است. انسانها بالغ شدهاند و این امر بر جو دینی نیز تأثیر گذاشته است. از این روی، روابط انسان با کلیسا، مهمتر جلوه کرده و کمتر سلطهپذیر و بیشتر فردگرا شده است.
جنبش روشنفکری، همراه با موارد دیگر، ادعا کرد که هر فردی یک انسان خودمختار است. این امر تأثیر بسیاری بر مسیحیت و به طور ویژه، بر مذهب پروتستان نهاده است. کلیسا نقش مرکزی خود را از دست داد و افراد از این حق و توانایی برخوردار بودند که از ارادة خداوند با خبر باشند و تصمیم بگیرند چه مواردی را باور کنند و از باور چه مواردی سر باز زنند.
ملاحظة دوم، بررسی جایگاه رسانه در جوامع مدرن است. رسانهها، اغلب منبع اطلاعات و آموزشهای ارزشمند به شمار میآیند. یک تأویل گرای مسیحی، زمانی گفته است:
ما باید انجیل و روزنامه را باهم بخوانیم.
ولی چه روزنامهای حقیقت را میگوید و اطلاعات را همان گونه که در جهان رخ داده، باز میتاباند؟ چه کسی تصمیم میگیرد خبر و محتوای آن چه باشد؟ فرآیند خصوصی سازی رسانهها مدلی ویژه از ارتباط به دست داده که بیتردید، برتمام عبارات و اصطلاحات دینی تأثیر میگذارد. در بخش عمومی، ملاک برتری در حضور جامعه و نهادهای آن و احترام به سنتهای فرهنگی و دینی است. در بخش خصوصی، هدف، برقراری ارتباط با مخاطبان بیشتر، به منظور دستیابی به سود بیشتر است. هنگامی که باورهای جامعه باید از فیلترها و صافیهایی رد شوند که مانع انعکاس هر چیز علیه منافع صاحبان رسانهها میشود، چه شانسی باقی میماند که مشکلات، نیازها و آرزوهای خود و دیگران را بدانیم. این فیلترها و صافیها امروز در مراکز بزرگی واقع شدهاند که اطلاعات و ارتباطات دنیای ما را در سلطة خود میدانند.
ملاحظة سوم، ماهیت رسانه است. رسانههای شنیداری بصری، مانند تلویزیون و سینما، ساعات خود را با شمار بسیاری از افرادی پر میکنند که بینهایت میکوشند ما را به هیجان آورند. چنین حسهایی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. رسانهها به حریم ما تجاوز میکند و ما هنوز از تأثیرات این تعدد محرک بر خود خبر نداریم. دین و حالت عاطفی بسیار به یکدیگر نزدیک هستند و همة عبارت دینی در رسانه، به دلیل تأثیر عاطفی خود، متمایز شده است. رسانههای جمعی نشانههایی از تولید و تخریب انسان را نشان میدهند. تکه تکه کردن تصاویر و اطلاعات و دستکاری و مونتاژ آن بازتاب بخشی از تصاویر به شمار میرود که از ارتباط موثق جلوگیری میکند.
مینا رمیزه، جامعه شناس فیلیپینی، در کتاب ارتباطات، همان طور که مردم به آن اهمیت میدهند: چالشهای ارتباطات آورده است:
ظریفترین نوع تسلط، نفوذ به ذهن است. منفورترین نوع وابستگی، مادی نیست، بلکه معنوی است. افراد توان اندیشة انتقادی خود را به جای خودشان از دست میدهند و آنگاه، توانایی برقراری ارتباط را نخواهد داشت و تنها تقلید میکنند.
● از پذیرفتن غیرانتقادی تا قطع کامل
رویکرد دینداران به رسانهها از پذیرفتن غیرانتقادی تا قطع کامل از حضور رسانه در زندگی جامعه متنوع است. گرچه کلیساهای مسیحی از ظهور رسانههای جمعی استقبال کردند؛ ولی ترس خویش را نیز در این زمینه ابراز کردهاند. به همین دلیل، آنها در ابتدا، میکوشند حضور رسانه در زندگی خود را محدود سازند و آنگاه، خویش را تنها افرادی دانستند که میتوانند استفادة درست از این وسیله را آموزش دهند. در نهایت، مقامات کلیسا به مخاطبان رسانهها بیاعتماد بودند و احساس میکردند آنها باید مورد حمایت، هدایت و کنترل قرار گیرند.
دینداران، امروز بر آنند که رسانه جایگاه دین را در جامعه غصب کرده است. این امر به یک نظام ارزشی شکل میدهد و ماهیت یک فرهنگ را بیان میکند. برای نمونه، در نظر برخی از افراد، تلویزیون به نوعی دین بدل شده است و گویی نقش مقدسی دارد که چگونگی و معنای امور را به ما میآموزد. از این روی، جهان بینی تکنولوژیک، دست کم سه تهدید برای دین به شمار میآید.
▪ تهدید نخست رسانه، نقش پررنگتر منافع، انگیزهها، خوشنودیها و پتانسیلها را که هدف دین است، منحرف میکند. افراد دیندار از این امر وحشت دارند که رسانه ارزشها و باورهای سنتی دین آنها را تهدید کند؛ زیرا هر روز، شاهد خالی شدن کلیساها هستند.
▪ تهدید دوم این است که زبان دینی مورد قدردانی قرار دارد. نمادها، تصاویر و آداب تازهای در حال آفریده شدن هستند. گرگور گتالس در کتاب اسطوره شناسی رسانه میگوید:
رسانههای جمعی و به ویژه تلویزیون، فرمان قدرت اسطوره را در دست گرفتهاند یکی از نقشهای این اسطوره جایگیری در ماست تا دنیا و جایگاه ما در آن را خود تعریف کند.
▪ سومین تهدید این است که موضوعات دینی که رسانه آنها پرورش داده و در توسعة آن سهیم است، هیچ ارتباطی با دین سازمان یافته ندارد.
● دین و رسانه: سه پاسخ
دربارة استفادة رسانههای جمعی برای اهداف دینی چه میتوان گفت؟ چندین پاسخ به این پرسش وجود دارد که در این جا به سه پاسخ اشاره میشود.
▪ اولین پاسخ: مالکوم مگریج، کارشناس ارتباطات در رادیو و تلویزیون تصور میکرد که انسان باید در سراسر جهان، با تلویزیون ارتباطی نداشته باشد؛ زیرا تلویزیون رسانهای است که در عالم خیال به سر میبرد و تصاویری و ایدههایی میآفریند که حقیقی نیست و نمیتواند با حقیقت ارتباط داشته باشد. از دیدگاه وی، رسانه یک عنصر خودمختار است که از قابلیت آفرینش پویایی و ساختار ارتباطی خود برخوردار است؛ ولی ایمان میتواند باقی مانده و ساختار خارجی جامعه را بپذیرد و در آن سهیم شود. بنابراین، رسانه، نه تنها غیرضروری است، بلکه زیان بار نیز به شمار میآید.
مگریج استفاده از رسانة جمعی را چهارمین وسوسهای میداند که مسیح(ع) آن را رد کرده است؛ زیرا در حقیقت، این رسانه، به دلیل ماهیت خود، به سوی اهداف سازنده و مفید متمایل نمیشود. رسانه به جامعة مسیحی چیزی را ارائه میکند که خطرناک و مخرب است. این موضعگیری بر اساس یک مفهوم ادیان به طور نامحدود در نظر گرفته شده تا تمامیت و خلوص خود را حفظ کند. بدون دستکاری و تغییر اهداف رسانههای جمعی، نباید از یاد برد که این امر همان مفهوم زمانی است که از فضای وهم و خیال رسانهها، در راستای انعکاس اهداف خود مورد استفاده قرار میگیرد.
▪ دومین پاسخ: نیل پستمن در کتاب سرگرم کردن خود تا حد مرگ، میگوید که هر مراسم دینی در رسانهها، نیازمند محیطی در خور برنامهها و تشریفات دینی است. برای رسیدن به چنین اهدافی، باید قوانین خاصی اعمال شود؛ ولی این قوانین درست در تناقض با برنامههای دینی در رسانه است. در چنین برنامههایی، شرکت کنندگان مشغول خوردن و صحبت کردن هستند یا خود را با فعالیتهای دیگری سرگرم میکنند و به صورت کلی، رفتاری در خور یک برنامة دینی ندارند.
بر اساس اظهارات پستمن، موضوع همین جا پایان نمییابد. صفحة نمایش پر از آگهیهای تبلیغاتی میشود که نوعی بیاحترامی به برنامة دینی به شمار میآید. این شرایط تنها بیانگر این است که دین تنها در صورتی میتواند در تلویزیون موفق باشد که با امور مورد نیاز مردم همراه شود. این درست به معنای تهی کردن محتوا و تلویزیونی موفق باشد که با امور مورد نیاز مردم همراه شود. این درست به معنای تهی کردن محتوا و تلویزیونی کردن موضوع مورد بحث است. از این دیدگاه، ما باید به هشدارهای خاصی علیه رسانههای جمعی توجه کنیم؛ زیرا نیتهای دستکاری شدة آنها بسیار روشن است؛ ولی این حقیقت پیچیده نباید موجب شود که باور کنیم عقبگرد به اشکال سنتی ارتباطات، به سادگی احتمال پرهیز از هرگونه ناخالصی را فراهم میکند.
▪ سومین پاسخ: جورجیو جیردات، کشیش فرقة والدن سین معتقد است راه دیگری برای موضعگیریهای افراطی مگریج یا خوش بینی ژان پل دوم دربارة ایجاد کلیسای الکترونیک و جود دارد از دیدگاه جیرات، این راه باید پنج مورد را در بر گیرد:
۱) اهمیت رسانه در بافتی شامل ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی؛
۲) استفاده از رسانة الکترونیک؛
۳) انجام هر اقدام ممکن در راستای مجزا نکردن رسانه از حقیقت؛
۴) جلوگیری از انحراف رسانه از واقعیت؛
۵) ترغیب حضور مردم و تقلیل انفعال.
وی چنین نتیجهگیری کرده که جدال و پافشاری بر استفادة محتمل و میسر از رسانههای ارتباط جمعی، توجه کلیسا را به خود جلب کرده است. باید پذیرفت که در دنیای امروز، رسانههای جمعی به مهمترین منابع اطلاعاتی و سرگرمی بدل شدهاند. ما همچنین دریافتهایم که رسانهها میتوانند نقشی مهم در حضور فعالانه و جستوجوی بیشتر برای دنیای عادلانه و صلحآمیزتر ایفا کنند. ما در جامعهای تکثرگرا زندگی میکنیم که رابطة مردم برای سازمان دادن دین ضعیف شده است. این در شرایطی است که نیازهای دینی بیش از پیش آشکار شدهاند.
آیا ممکن است بتوان از رسانه، به منزلة کانالهایی جدید برای تجلی روح بهره گرفت؟ پاسخ سادهای به این پرسش نمیتوان داد. بسیاری از ملاحظات مختلف را باید در نظر گرفت؛ مالکیت رسانه، قانون گذاری، رقابت حرفهای، منافع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره، رسانه به مثابه جایگاه ارائة دین، راهبردهایی برای آگهیهای بازرگانی به منزلة ملاک ارتباطات و بسیاری از موارد دیگر.
مخاطبان، پیامهای دریافت شده را از دیدگاه فرهنگی و اجتماعی خود دریافت، انتخاب و تفسیر میکنند و بر اساس تفاسیر خویش، نتیجهگیری میکنند. به همین دلیل، رویارویی میان رسانه و دین، باید با رویکرد حفظ احترام و کرامت انسان صورت گیرد.
چنان که گفته شد، بحثهای سکولاریسم از علوم مدرن سرچشمه گرفته است. پس از جنگ جهانی دوم که آمریکا قهرمان اصلی جنگ معرف شد، برای چارهاندیشی خرابی اروپای پس از جنگ و هم چنین مقابله با موج کمونیسم در شرق، بحث مدرنیته و تجدد در رسانه مطرح شد و در قالب طرح بستهبندی شده، به دنیا عرضه گردید. آن چه پس از آن دنبال شد، به گونهای همان خالی کردن جامعه از معنویت و ارزشهای دینی و توجه بیشتر به دنیا و امکانات دنیوی بود. در این نگاه غربی، مدرنیته مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی، عقل محوری، حق فردیت و تکثرگرایی را به دنبال دارد. در نگاه ایشان، این که چرا باید یک جامعه مدرن باشد و از بافت سنتی و ایدئولوژیک خارج گردد، موضوعی مهم است که امروزه، برای پیشروی در مسیر جهانی سازی، باید به آن پرداخت.
با گسترش دانش و تکنولوژی، دیگر نمیتوان دنیا را مانند موزاییکهای جدا از هم دید. اکنون درها باز شده و باورها، فرهنگها و سنتها در تعامل هستند. از این روی، دو را برای رفتار با این جریان وجود دارد:
۱) مقاومت در برابر روند جهانی شدن؛
۲) پیوستن به مجموعة جهانی و کمک به توسعة آن.
پس از ارائة این طرح، استدلالهایی در حمایت از طرح دوم، از جانب ایشان ارائه میشود. به عبارت دیگر، مورد نخست نمیتواند راه حل مناسبی باشد؛ زیرا در حکم فرار از اندیشهها و بسته نگاه داشتن خود است. این رفتار، بیشتر نشان دهندة ضعف است تا قدرت. وقتی به اندوختههایمان اعتماد داریم، نباید ترسی در برابر جهانی شدن وجود داشته باشد.
پیوستن به مجموعة جهانی راه حلی مناسب است؛ ولی به این معنا نیست که ما چارهای جز پذیرش جهانی شدن نداریم، بلکه با چشمان باز، وارد این مسیر میشویم و از آیندة آن نیز آگاهیم و میدانیم که انجام این کار کاملاً صحیح است. القائات مشابه نیز دربارة شکلدهی به آینده، از همان ابتدا، در طرح نوسازی خاورمیانه و بعدها دیگر کشورهای جهان، مکرر و مکرر، توسط رسانههای غربی به کار گرفته شد.
در این راستا، باورهای تزریقی در پذیرش شرایط، مانند تئوریهای دهة ۱۹۶۰، در چرخة تولیدات رسانهای، به طور مکرر باز تولید میشد. برای نمونه، وقتی میخواهیم در کنار ملتهای دیگر زندگی کنیم و به عبارت دیگر، با آنها در مسیر جهانی شدن گام بگذاریم، باید مقدمات کار را به مرور فراهم کنیم تا موضع ما در تضاد با دیگر ملتها قرار نگیرد. در غیر این صورت، نتیجة معکوس آن طرد ملت ما خواهد بود. این مطلب بدین معنا نیست که ما از اصول خود بگذریم تا وارد دنیای دیگری شویم. برای این منظور، به یک جامعة سکولار نیاز داریم که در آن، افراد بتوانند با باورهای گوناگون زندگی کنند، به آزادی برسند، خردمحوری را لمس کنند، به حق فردی خود برسند و هر آن چه از یک جامعة مدرن انتظار میرود، ظاهر گردد.
یک جامعة سکولار مخالفتی با فرد دیندار ندارد. مخالفت او وقتی نمود مییابد که دین از مسئلة شخصی خارج گردد و شکل جمعی و کنترلی به خود گیرد. یک دیندار با هر اعتقادی، میتواند در جامعة سکولار زندگی کند و کسی مزاحم او نمیشود. در چنین جامعهای، فرد آزاد است به اعتقادات خود پایبند باشد و از مزایای یک جامعة مدرن و سکولار برخوردار باشد. اگرچه سکولاریسم به معنای بیدینی است؛ ولی وقتی سخن از جامعة سکولار میشود، موضوع اندکی تغییر مییابد؛ زیرا همة افراد آزادند، تا جایی که مزاحم کسی نباشند، به امور دنیایی بپردازند و هم چنین آزادند تا اندازة ممکن و تا جایی که مزاحم دیگران نباشند، به امور اعتقادی خود بپردازند. بنابراین، وقتی سخن از سکولاریسم به میان میآید، نباید تصور کرد که ضد دین و ضد خدا خواهیم شد. اگر فرد در باور، سکولار باشد، ضد دین است؛ ولی یک دیندار میتواند سکولار نباشد و در جامعة سکولار زندگی کند.
وقتی جامعة مدرن سکولار را بپذیریم، در واقع، اندیشهها را پذیرفتهایم و با احترام به اندیشهها، فضای زندگی به وجود خواهد آمد. این آن چیزی است که بشر در پی آن بوده است؛ صلح و آرامش. عمل رسانهای غرب برای نمایش صلح و دوستی، از یک سو و تجاوز و خونریزی، از سوی دیگر، همه به گونهای، اثبات تفکر دنیامدارانه و سکولاریستی است. همة این تلاشها برای ایجاد رضایت در نزد افراد و تقویت اندیشة امانیستی از نوع غربی است که چند دهه در حوزة مطالعات غربی، از نوع مخاطب پژوهی جلوهگر شد.
نویسنده: سیدرضا - نقیبالسادات
منبع: ماه نامه - رواق هنر و اندیشه - ۱۳۸۷ - شماره ۲۲، اردیبهشت
پاورقیها:
۱. enlightenment
۲. the sacred
۳. Adiministrative Studies
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست