جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

صداقت قرآن مدارانه راز ماندگاری سیره امام خمینی ره


صداقت قرآن مدارانه راز ماندگاری سیره امام خمینی ره

سیر بررسی تاثیر قرآن بر حیات امام خمینی ره ما را به یک نکته واقف می گرداند و آن ظهور ایشان به عنوان نقطه پیوند بین نظریات سیاسی علما مبنی بر اقامه حاکمیت قرآن می باشد

بررسی تاثیر قرآن بر سیره فرهنگی حضرت امام(ره) نمایانگر یک نکته است و آن، این است که این شخصیت درواقع عصاره تمامی مبارزینی است که در راه قرآن‌محوری تمام فعالیت‌های علمی و پژوهشی و اخلاقی و عملی خود را خالصانه تقدیم امت و جامعه نمودند تا بتوانند با ویژگی شیعی بودن و قرآنی بودن شناخته شوند و همان مسیری را هموار نمایند که عزت‌مندی در سیر زمان جریان یابد. نفس آدمیان را از چاه غفلت در مسیر جاده نورانی عزت قرار دهند. مراحل مختلف آن طی شده بود و رسالت دیگری باقی مانده بود که امام آن را شجاعانه پذیرفتند و وظیفه خویش را انجام دادند و آن همانا به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی و بینانگذاری نظام جمهوری اسلامی بود.حال این تاثیر چگونه رخ داد و تجلی آن چگونه بود، موضوع این بحث است که به آن خواهیم پرداخت؛

سیر بررسی تاثیر قرآن بر حیات امام خمینی(ره) ما را به یک نکته واقف می‌گرداند و آن ظهور ایشان به‌عنوان نقطه پیوند بین نظریات سیاسی علما مبنی بر اقامه حاکمیت قرآن می‌باشد. اگر ملاصدرا با تکیه بر مفاهیم قرآن به‌عنوان معیار و ملاک اصلی وحدت‌بخش بین نظریات فلسفی مختلف و متنوع علمای فلسفه نقطه محوریت اصلی تمامی آنها را در کانون قرآن قرار داد و با این معیار بین تمامی آنها وحدت ایجاد کرد و نظریه برتر خویش یعنی حکمت متعالیه را مطرح نمود، به نظر نگارنده امام با هوشمندی خاص خود و قرآن‌محوری، نظریه ولایت فقیه را با این معیار قرآنی (یعنی حاکمیت دین و قرآن) مطرح و موجبات وحدت بین نظریات مختلف سیاسی علمای راستین را مطرح نمودند و بعد به ابراز نظریه حکمت برتر سیاسی خود یعنی ولایت مطلقه فقیه پرداختند. در همه برهه‌های مبارزه حضرت امام، ما نشانه‌های زیادی از قرآن‌محوری را مشاهده می‌نماییم. چه در تحصیل و چه در زندگی و حیات و چه در به ثمر رسانیدن انقلاب اسلامی، امام بهترین راه تداوم حرکت انقلابی خویش را هم تاکید عملی بر قرآن تشخیص داده بودند و هم فعالیت‌های نظری خویش را با مطالعه قرآن گسترش می‌دادند.

اینجا تذکر یک نکته اساسی را خالی از لطف نمی‌دانیم؛ امام در واقع برای محور ساختن قرآن در زندگی و چارچوب آینده آن چاره‌ای نداشتند جز اینکه ظرفیت خویش را با قرآن تطبیق دهند. یعنی مظروف قرآن باید در ظرف شخصیتی حضرت امام بگنجد و این گنجانیدن و تطابق، مسلم است که سختی‌های خود را دارد یعنی هم امام باید ظرفیت خویش را بالا ببرد تا از این منبع فیض متنفع شود و هم مظروف خویش را بشناسد که اولین مرحله شناخت بی‌انتها بودن آن و سیراب نکردن روح است چرا که مظروف، مظروف معمولی نیست بل اعجاب آن در این است که هرگونه خود را سیراب نمایی می‌بینی که تشنگی روح تو به‌طرز دیگری عطشان بودن خود را نشان می‌دهد و تو در این طریق و مقام، خودت را بهتر می‌شناسی که این هم از معجزات حیات دائمی قرآن است. امام با دریافت این نکات و سختی‌های پیوستگی با قرآن، حرکت خود را برای دفع مهجوریت قرآن و اهل بیت(ع) آغاز می‌کند. حرکتی که در عین سختی برکات زیادی در پی دارد. امام سعی می‌کند و خود را موظف می‌سازد تا شخصیت خویش را در شعاع برکات قرآن قرار دهد. عبادت، رفتار، آداب، درس و تدریس، اخلاق و خلق و خو، دوستیابی و دشمن‌شناسی و حرکت در مسیر تحول تاریخ همه را بر مبنای قرآن تنظیم می‌کند. در واقع حرکت امام از سن بیست‌سالگی بر این معیار قرآنی تنظیم می‌شود که امام از قرآن کمک بخواهد تا بتواند قرآن را از مهجوریت نجات دهد. سیره زندگانی خویش را قرآنی تنظیم می‌کند تا بتواند به وظیفه خویش در حد امکان عمل کند.در اینجا پیوند زندگی امام با قرآن، خود معجزه‌ روشن دیگری از تلالو آن می‌گردد.

سوالی که مطرح می‌شود این است که کدامین ویژگی شخصیتی حضرت امام ایشان را در این راه قرار داد. آنچه موجب شد امام از سیر زندگی معمول به یک سیره قرآنی خاص دست یابد کدامین بود؟!

بررسی تاریخ زندگانی حضرت امام، ما را در رسیدن به سیره قرآنی شخصیت ایشان با چند نکته برجسته مواجه می‌گرداند؛

۱) قوام شخصیتی پویا

۲) خاندانی با شرافت

۳) استقامت و پایداری عملی

۴) آموختن علوم دینی و تقویت بنیه علمی -۵ ترسیم راه آینده

توضیحات این پنج مسئله برای ما تمسک امام(ره) به قرآن را مشخص خواهد نمود که می‌توان با توجه به مفهوم نهفته‌شان آنها را شناخت و موردتاکید قرار داد. حال باید گفت آنچه که شاخصه سیره فرهنگی امام خمینی(ره) را تشکیل داده است چه ارکانی می‌باشد؟

۱) قوام شخصیتی پویا

در واقع آنچه که سبب می‌شود شاخصه فرهنگی ایشان ممتاز و برجسته شود پویایی شخصیت ایشان از همان سن نوجوانی است. این پویایی منتج به آن می‌شود که به عوض ضعف نشان دادن در مقابله با مشکلات نوجوانی همچون ایشان به ایستادگی در برابر‌ آن مشکلات اندیشه کند و ایستادگی پویایی شخصیت را قوام بخشیده و تضمین نماید.

بررسی زندگی حضرت امام از زمان طفولیت، کودکی و نوجوانی وجوانی این امر را به وضوح به ما نشان می‌دهد که درزندگی، ایشان مراحل سختی را پشت سر گذارده است که فقط و فقط به اعتبار روحی بلند، خاندانی عالم و داشتن روحیه‌ای بزرگ، اصالت شخصیت خود را در آزمون‌های سخت روزگار نمایان کرده‌اند.

خصوصا اینکه در بررسی زندگانی بزرگان دین و ابرار و اوتاد ملی ما به شخصیت‌های بزرگی بر می‌خوریم که در زندگی آنها این استواری شخصیت را در هرجا که می‌بینیم نتیجه آن را در معرفی او عین به عین مشاهده می‌کنیم. یعنی اینکه شخصیتی که از دل سختی‌ها برآمده و رشد کرده و پایمردی نموده، نتیجه آن را در تاریخ و تغییر روند آن به‌طور موثر برجای گذارده است.

حضرت امام نیز چنین بودند. دوره تولد ایشان، دوران سختی بود که پدرشان در مبارزه با ظلم و ستم تا آنجا پیش می‌روند که شهادت را با آغوش باز می‌پذیرند و به همین ترتیب دوران طفولیت، نوجوانی وجوانی در همان مسیر می‌گذرد. ظلم و ستم خوانین وابسته، قحطی و خشکسالی، شیوع وبا، مقاومت در برابر ظلم و بالاخره از دست دادن عمه و مادر، همه این سختی‌ها نتیجه را در شکل دادن به شخصیت واقعی و انسانی ایشان به حقانیت رسانید.(۱)

۲) خاندانی باشرافت

اصیل بودن یک خانواده وشهرت آن به نیکی و معتمد مردم بودن و حسن خلق داشتن و مردم‌دوستی در رشد شخصیت یک فرد کاملا تاثیرگذار است. حضرت امام وابسته به خاندانی بودند که همه اهل علم و فرهنگ و از علمای خدمتگزار دین محسوب می‌گشتند و حضور آنان در منطقه کمره (خمین) سبب‌ساز التجای مردم مظلوم به آنان و گسترش این اعتماد بین مردم گشته به‌ گونه‌ای که همگان به تقوا و عدالت و شجاعت ایشان ایمان داشته و تکیه‌گاه خویش را ایشان قرار داده بودند. پدر ایشان آقامصطفی مجتهد کمره خود از عالمان دینی و محل وثوق و التجای بی‌پناهان و مظلومین آن منطقه بوده و در آنجا به مبارزه با بی‌عدالتی خوانین شهره خاص وعام بوده است. از مراتب علمی ایشان همین بس که درمحضر بزرگانی همچون آخوند خراسانی، میرزای شیرازی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزای نایینی درنجف اشرف کسب فیض نموده و بر اندوخته‌های علمی خویش افزود‌ه‌اند. ولی نکته مهم‌تر اینجاست که برای ایشان عمل به آن علم مهم‌تر از اندوختن آن بوده است.(۲)

آقا مصطفی به دلیل انتساب به سلسله سادات و تعلق به طبقه روحانیت از قدرتی معنوی و به‌تبع آن احترام و توجه مردم نیز برخوردار بود، لذا با بهره‌گیری از این شرایط سعی در احقاق حق مظلومان و مقابله با ستم و زورگویان داشت، به گفته آیت‌الله پسندیده خانه آقا مصطفی محل تحصن و بست‌نشینی مردمان بود.(۳)

این خصیصه شجاعت و علم و حلم که در این خاندان اصیل وجود داشت به‌عنوان میراثی ماندگار دروجود حضرت امام ثمره خود را بعدها نشان داد و شرافت خاندان امام را جاودانه ساخت.

۳) استقامت و پایداری عملی

مسلم است که شجاعت و حلم و علم و آگاهی باید در میدان آزمونی بزرگ قرار بگیرد تا محک و معیار خویش را مشخص کند، سلسله حوادثی که دردوران نوجوانی حضرت امام رخ داد این میدان بزرگ را برای محک زدن شجاعت ایشان از یکسو و استقامت و پایداری بر ظلم‌ستیزی از دیگرسو نشان داد. در این دوران انقلاب مشروطه ناکام مانده بود، ظلم بی‌حد وحصر خوانین به اوج خود رسیده و جنگ جهانی اول هم دامنگیر ملت بی‌پناه ایران گشته و آخر اینکه قحطی و وبا هم مضاف بر همه این مصائب گشته بود.

واکنش امام نسبت به این مسائل، منفعلانه نبود. امام خود را در بطن مقاومت‌هایی قرار داد که به وسیله آن بتواند از حرمت مظلومین دفاع کند. در سیر این حوادث، وقایعی روی داد که ارتقای شخصیتی امام را سبب شد.

از جمله این وقایع دفاع از قلعه کمره و دفع هجوم اشرار منطقه بود.

امام خمینی(ره) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از این خاطره نوجوانی خویش به نیکی یاد کرده‌اند، ایشان در جایی می‌گویند: “من از بچگی در جنگ بودم. تا حالا نگفتم. اما موردهجوم زلقی‌ها بودیم، مورد هجوم رجبعلی‌ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم.

... ما در... خمین که بودیم سنگربندی می‌کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم، به اندازه بچگی‌ام، بچه شانزده، هفده‌ساله، ما تفنگ دستمان بود. تعلم تفنگ هم می‌کردیم، من بلدم تفنگ‌اندازی را...

... ما سنگر می‌رفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می‌کردند و می‌خواستند بگیرند و چپاول کنند (می‌جنگیدیم...)”(۴)

مسئله بعدی که پایداری و استقامت را در وجود حضرت امام شکل جدیدی بخشید مراودات ایشان با علمای مهاجری بود که بر سر راه اصفهان به کرمانشاه در کمره اقامت موقت داشتند. علاوه بر آن مردان سیاست درپی وقوع جنگ جهانی اول و انتقال ناموفق پایتخت از تهران به اصفهان هجرت به کرمانشاه را برگزیده بودند نیز با اقامت درکمره علاوه بر آگاه‌سازی سیاسی،روحیه استقامت را به نوجوانانی امثال امام منتقل می‌کردند وامام بیش از پیش به خطر استعمار و بدبختی‌های ناشی از سیاست‌های انگلیس و روسیه درایران پی می‌بردند و ذهن آماده ایشان را بیشتر با مسائل مهم سیاسی و خدشه‌دارشدن استقلال کشور آشنا می‌گردانیدند. موضع‌گیری حضرت امام در این ایام بر محور ضدیت با ظلم و ستم و حق‌مداری و دفاع از حق برای اعاده استقلال و حیثیت کشور استوار بود. امام از همان ایام نوجوانی با سرسلسله رژیم پهلوی ضدیت عمیقی داشت و این را به‌واسطه مراودات برادرش آیت‌الله پسندیده با علمای تبریزی ضدرضاشاه که در قم متحصن شده بودند ودیدار با آنان را درخود استوارتر کرده بود.(۵( )۶( )۷)

۴) آموختن علوم دینی و تقویت بنیه علمی با تکیه بر کتاب مقدس قرآن کریم

یکی از ارکان مهمی که سیر سیره قرآنی حضرت امام را هموار کرد، روی آوردن ایشان به دروس حوزوی و علوم دینی بود. ایشان با این رویکرد نشان دادند که در پی احیای قرآن و فرهنگ آن بوده و عزم خویش را برای ارائه فرهنگ اصیل دینداری که همانا دین در سایه ولایت و ولایت در پیوند با قرآن است، جزم کرده‌اند. در این رویکرد آنچه مدنظر ایشان قرار داشت توجه به ریشه اصیل دینداری و حاکمیت دین در جامعه بود. برآیند اجتماعی آن یعنی نجات دین از حاشیه و آوردن آن به متن زندگی و زندگی براساس قرآن می‌باشد. از نظر امام، چون دین تنها راه نجات بشریت است و قرآن تنها نسخه شفابخش، ایشان به آموختن آن اهتمام ورزیدند و راهنمای خویش را برگزیدند

نگاه ایشان به دین یک بینش ساختاری بوده که بر پایه قرآن بنیاد نهاده شده است. جای شگفت اینجاست که از این به بعد شما در زندگی حضرت امام(ره) هرچه را شاهد هستید بر محوریت قرآن قرار دارد که این از شگفتی‌های زندگی یک انسان معاصر است. اینکه چرا امام قرآن‌محوری را در شکل دادن به آینده‌اش انتخاب کرد برای این است که ایشان دقیقا می‌دانستند که تنها نسخه نجات‌بخش بشریت در زمان معاصر قرآن خواهد بود. نگرش ایشان به قرآن هم حیات طیبه و بارور کردن آن در تاثیر الهی آن در زندگانی بشر می‌باشد. بنابراین قرآن‌محوری در زندگی علمی حضرت امام و بنا نهاده شدن سیره فرهنگی‌شان بر آن به چند دلیل بوده است؛

۱) نگرش ایشان به قرآن جامع و مانع بودن و ایشان قرآن را کتابی دارای آداب زندگی دانسته و این آداب را قابل پیاده شدن در زندگی نوع بشر می‌دانستند. به عبارت دقیق‌تر یکی از ابعاد اصلی قرآن را عرفان عملی می‌دانستند. عرفان به این معنا که بیش از هر چیز سیره عملی انبیا و اولیا را در قرآن جستجو نموده و آن را به‌عنوان هدف اصلی قرآن، موثر در زندگی مسلمین تشخیص داده‌اند.(۸) برای همین است که ایشان بعد از نگارش کتاب کشف‌الاسرار در نوشته‌ای که کتابخانه قرآنی آیت‌الله حائری یزدی نگاشته‌اند، در سال ۱۳۲۳ فشرده مطالب کتاب کشف‌الاسرار را یکبار دیگر موردتاکید قرار می‌دهند. اجمال آن پیام چنین است:

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم

قال‌الله تعالی:‌قل انما اعظکم بواحده ان تقومولله مثنی و فرادا

خدای تعالی در این کلام شریف از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه‌ای است که خدای عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده... قیام برای خداست که ابراهیم خلیل‌الرحمن را به منزل خلت رسانده...

... قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا بر فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد...

قیام برای خداست که خاتم النبیین را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد...

خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده...

قیام برای شخصی است که یک نفر مازندرانی بی‌سواد را بر یک گروه میلیونی چیره می‌کند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کرده...

... هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین‌دوست... موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده، بپذیرید.(۹)

در این پیام حضرت امام چند نکته اساسی را موردتوجه قرار داده و متذکر می‌شوند؛

▪ زندگی انبیای عظام در مبارزه با طاغوت‌های زمان ما یادآوری گردیده است؛ یادآوری‌ای مبتنی بر صداقت، خلوص و وظیفه‌شناسی.(۱۰)

▪ وظیفه ما در قبال حرکات خالصانه انبیا(ع) تشریح شده است؛‌عمل به وظیفه الهی و دوری از خودخواهی و خودمحوری(۱۱)

▪ عبرت گرفتن از تاریخ و غیرت دینی و حمیت ملی فراموش شده، یادآوری شده است.(۱۲)

▪ پیام جهانی اسلام در دفاع از مظلومین کره خاکی و تشکیل حکومت دینی موردتاکید واقع گردیده است.(۱۳)

● ترسیم راه آینده

امام یک برنامه هدفمند چهل ساله را برای به بارنشاندن مسئله ولایت قرآنی طراحی کرده بودند. وقتی تاریخ انقلاب اسلامی را می‌خواهیم هدف‌گذاری کنیم نباید این اشتباه را مرتکب شویم و مقطع آن را از سال ۱۳۴۰ قرار دهیم، بلکه باید هوشیاری و هدفمندی امام را در برکات آن چهل سال یعنی وقوع انقلاب اسلامی، طراحی نظام جمهوری اسلامی، سیاست خارجی نه شرقی نه غربی، دمیدن روحیه استقلال طلبی‌ سیاسی، علمی، فرهنگی در بین جوانان ایرانی، دمیدن روح مبارزه با طاغوت‌ها در بین جوانان مسلمان منطقه و فرامنطقه‌ را با شگفتی هرچه تمام‌تر مرور نماییم. جانمایه این همه تحرک و پویایی در همان پیام ابتدایی امام آمده است. در همان کتاب کشف‌الاسرار که در واقع طراحی نظام آینده مطلوب موردنظر حضرت امام را در خود مستتر دارد (اینکه چه زمانی آن نتیجه یعنی استقرار نظام مردمی اسلامی حاصل آید برای ایشان مهم نبوده است بلکه به نقل قول از خودشان، عمل به وظیفه بااهمیت‌تر از نیل به نتیجه بوده است.) ترسیم راه آینده از منظر ایشان تنها ابعاد سیاسی را شامل نمی‌شده است بلکه چنانچه گفته شد ایشان آنچه از قرآن فهمیده بودند عمل به مناسک و آداب قرآن به‌طور عام بود، یعنی قابلیت آن را در عمل به معارف آن دانسته و حسن قرآن را در ساختن یک عارف عامل می‌دانستند تا بتوانند در مرحله بعد با هوشیاری وافر خود در کسب معارف قرآنی، ساختار شخصیتی فرد را از لحاظ فردی بر این محور قرار دهند و برنامه‌ریزی چهل ساله بزرگی را برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر از این منبع عظیم آسمانی داشته باشند.(۱۴)

این برنامه‌ها عبارتند از

۱) خودسازی و برنامه‌ریزی عبادی

۲) جامعه‌سازی و برنامه‌ریزی بنیادی

۳) حکومت سازی و برنامه‌ریزی ارکانی

۴) فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی اخلاقی

جانمایه تمامی برنامه‌های مذکور از منظر نگرش بر قرآن تنظیم می‌شود. مثلا در مورد برنامه‌ریزی عبادی امام، ایشان تا زمان فوت‌شان هرگز نماز شب‌شان ترک نمی‌شود، هیچ‌گاه نماز اول وقت‌شان فوت نمی‌شود و اینها خود به خود تاثیر روی روحیات ایشان گذارده و ایشان را با عزمی جزم‌تر روانه میدان مبارزه و تئوری و عملی با رژیم و ساختار و بنیادهای آن می‌کند.

در مورد حکومت‌سازی و برنامه‌ریزی ارکانی برای حکومت، همان حرفی را که در کشف‌‌الاسرار زده‌اند، می‌زنند یعنی حاکمیت و حکومت دینی، برنامه برای تدوین قانون اساسی!

در مورد جامعه‌سازی و برنامه‌ریزی بنیادی از همان ابتدا ایشان چارچوب یک مبارزه ایدئولوژیک و دینی هدفمند را نه تنها ساختن یک جامعه آرمانی میهنی بلکه هدف نهایی را اصلاح جامعه جهانی قرار می‌دهند و همان قاطعیتی را که از سال ۱۳۲۳ هجری شمسی داشته‌اند که در افتادن با طاغوت را یک وظیفه واجب برای خود تلقی می‌نموده‌اند، همین وظیفه را بعد از انقلاب سال ۵۷ و در درافتادن با استکبار جهانی و ابداع الفاظ نو در ادبیات سیاسی با منشا قرآنی یعنی استکبار و استضعاف، به رسالت واقعی خویش نیز به‌عنوان یک منظر واقعی که وظیفه دارد به هر نحوی در چارچوب شرع، زمینه‌ساز ظهور آقا امام زمان(عج) باشد، به آن عمل می‌کند. شیطان بزرگ نامیدن آمریکا، شکستن بت تفرعن استکباری و زمینه خیزش‌های اسلامی در سرزمین‌های لبنان و فلسطین! همه در چارچوب همان جامعه‌سازی قرار گرفته و تفسیر می‌شود.(۱۵)

در مورد فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی اخلاقی در جامعه، ایشان با ترویج عملی نظریه امام‌صادق(علیه‌السلام) مبنی براینکه با عمل خود امر به معروف و نهی از منکر را تبلیغ نمایید نه لسانی و زبانی! بهترین راه‌حل امام، عمل به احکام و آداب و سنت‌های قرآنی و تمسک به اهل بیت(ع) بود. این فرهنگ‌سازی عملی وعینیت بخشیدن به نظرهای رسیده به ایشان از جمله استفنائات ایشان از عظمت قرآن می‌باشد. در واقع اتکای ایشان در مورد فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی اخلاقی ترویج صداقت در عمل و پل زدن بین آرای نظری و عرفان عملی می‌باشد که بدان تمسک جستند و تا آخر هم به آن پایبند بودند.(۱۶)

عملکرد ایشان در مورد تعمیق فرهنگ مبارزه بسیار وسیع وپردامنه است. اهتمام به تربیت فضلا و علمای دینی، تقویت حوزه‌های علمیه، تقویت بنیه‌های دینی در جامعه، تفسیر راستین از دین و دینداری! احیای مفاهیم دینی شجاعت، شهادت، مقاومت(!۱۷) آنچان تاثیری می‌گذارد که امام در قیام سال ۴۲ این مفاهیم را جاری می‌سازند، در سال ۵۷ برداشت می‌کنند و در طول سالیان دفاع مقدس آن را پراکنده ساخته و جلوه می‌بخشند.

وقتی در سال ۴۲ امام در پاسخ سرهنگ مولوی رئیس وقت ساواک می‌گویند سربازان من در گهواره‌ها هستند، مسلم است که این دید نافذ ایشان از دل حقیقت قرآنی‌ای برخاسته که دائمی بودن حقیقت ناب را در فطرت انسان‌ها یادآور می‌گردد و با این اطمینان خاطر است که هرکسی به قرآن اعتماد کند، معجزه قرآن او را کمک خواهد کرد؛ جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا(۱۸) و این همان تفسیر آیه دیگری از قرآن است که سرگذشت فرعون را در کشتن پسران بنی‌اسرائیل و زنده نگه داشتن زنان آنان یادآور می‌گردد و با این همه تدبیر باز فرعون سقوط می‌کند و موسی‌بن عمران (علیه‌السلام) سرفراز است و عبد خدا.(۱۹)

این همان فرهنگ‌سازی قرآن است که در وجود امام تجلی پیدا می‌کند.

تجلی راز اصلی فرهنگ قرآن درزندگی امام(ره)

امام(ره) از سیر قرآن به سیره خویشتن رسیدند و سیر ولایت فرهنگی خویش را از رمزیابی قرآن آغاز کردند. رمزی که درواقع گشایش مکنونات قرآن را بر امام راحل آغاز کرد، همانا صداقت است.قرآن سخن صادقانه خداوند با بشر است و تاریخ و سنت‌های آن را معرفت‌ها و عبرت‌ها را! معجزه‌ها و فطرت‌ها را برای بشر صادقانه بیان می‌کند و این صداقت، اعجاز بزرگ خداوند است که نهفته در آن است و خداوند همیشه بشر را به صداقت و راستی و درستی توصیه کرده و شاید رمز اصلی قرآن که حالت نجات‌بخشی برای بشر را در پی دارد همانا اتکا بر صداقت است که تمامی ارکان قرآن بر محور آن قرار دارد. این است که توصیه شده هنگامی که آیه‌ای از قرآن را تلاوت می‌نمایید پس از اتمام تلاوت، صدق‌ الله‌العلی العظیم را بگویید. این تاکید بر این است که قرآن از پایه و محوریت صدق خداوند برآمده است و این صداقت صیغه جاریه‌ای است که هم شما به‌عنوان بنده خدا باید با خدا داشته باشید و هم به‌عنوان بنده خدا با سایر مخلوقات، صدق بورزید. اگر عهدی کردید بر وفای به آن صادق باشید. اگر پیمانی بستید به آن عمل کنید! اگر سخنی گفتید، عملی کردید! نگذارید روح صداقت از آن دور و یا در آن کم باشد. عامل درخشش و تلالوکلام و کردار و رفتار خویش را صداقت قرار دهید که اولین رمز موفقیت شما همین خواهد بود.بنابراین آنچه مایه توفیق حضرت امام(ره) در عمل به فرهنگ قرآنی گردید همانا پیمان صادقانه‌ای بود که امام به‌عنوان هدف غایی حیات خود برگزید و به پیمانی که با خدا و پیامبر و اهل‌بیت(ع) بسته بود تا به آخر پایبند بود و درواقع راز جاودانگی خویش را همانا پیمودن راه قرآن دانست و به آن عامل بود.

ترسیم راه آینده با اتکال به فرهنگ قرآنی این‌چنین است که منحصر به حضرت امام و راه ایشان نمی‌شود. چون صداقت نکته‌ای نیست که منحصر به وجود مبارک ایشان شود و مسلم است که برکات قرآن و بنابر آن راهی که امام برای آینده بشریت ترسیم نمودند همانا پیوند با تجلی کامل قرآن در وجود حضرت مهدی صاحب الزمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد و این راهی است که جز با تداوم حکومت جمهوری اسلامی و برپایه همان صداقتی که حضرت امام به آن رسیده بود محقق نخواهد شد، تداوم این روش که همانا فرهنگ سازی قرآنی است، ابتدا از خود حضرت امام آغاز شد و بعد شعاع آن و دایره گستره‌اش عام گشته و همه را در بر گرفت. این در واقع آن چیزی است که هر مرید و صاحب نظر شیفته‌ای که ابعاد تمام‌ناشدنی وجود حضرت امام را درک کرده باید دنباله‌روی آن بوده و از آن برای خود الگو بسازد. چنین باد و هرگز جز این مباد.

علی‌اکبر باقری ارومی

پی‌نوشتها:

-۱ کتاب منزل به منزل با امام، چاپ دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ن محمدجواد مرادی‌نیا، ص ۱۷ تا ۲۷

-۲ همان منبع، ص ۱۸

-۳ خاطرات آیت‌الله پسندیده، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص ۴۵

-۴ ر.ک به کتاب صحیفه امام، ج۱۱، ص ۱۲ و ص ۲۵۹

-۵ روحیات ضداستعماری حضرت امام و استقامت ایشان بر تعمیق بخشیدن به این امر را می‌توان در قصیده ضدانگلیسی که ایشان سروده‌اند مشاهده کرد

تا به کی این ناکسان باشند بر ما حکمرانان

تا کی این دزدان کنند این بی‌کسان را پاسبانی

تا به کی بر ما روا باشد جفای انگلیسی

آنکه در ظلم و ستم فرد است و او را نیست ثانی

-۶ ر.ک به کتاب روحانیت و امام، موسسه انتشارات امیرکبیر

-۷ دیوان امام، ص ۲۱۶

-۸ نخستین حرکت امام در این راستا تالیف کتاب کشف‌الاسرار در رد کتاب اسرار هزارساله بود که امام داشته‌های علمی و قرآنی خود را با دلایل و براهین قاطع قرآنی و احادیث ائمه اطهار(ع) در آن گنجانیده و پاسخ شبهات نویسنده کتاب مزبور علی اکبر حکمی‌زاده را دادند. رک به کتاب منزل به منزل با امام،‌ ن دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت امام، ن محمدجواد مرادی‌نیا، ص ۵۲

-۹ صحیفه نور، ج۱، ص ۳ و ۴، تاریخی‌ترین سند مبارزاتی امام خمینی(ره)

-۱۰ قرآن در سوره شعرا این شرایط ویژه و عملکرد خاص انبیا را با ویژگی‌هایی که در بالا آمده است به ما معرفی می‌کند و انبیا را با یک خصوصیت عام به ما معرفی می‌نماید. اذقال لهم اخوهم... الا تتقون. انی لکم رسول امین.فاتقوالله افیعون و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین

-۱۱ محمد رسول‌الله والذین معه اشدا علی الکفار و رحماء بینهم.

-۱۲ فاعتبروا یا اولی الابصار

-۱۳ و ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثون

-۱۴ ر.ک به کتاب کشف‌الاسرار و ولایت فقیه تالیف امام خمینی(ره)

-۱۵ احسب الناس ان یترکوا ان یقولو آمنا وهم لایفتنون (سوره عنکبوت، آیه ۲)

-۱۶ آثار اخلاقی حضرت امام بویژه شرح دعای سحر، سراصلاه، چهل حدیث

-۱۷ ر.ک به قرآن کریم (سوره آل عمران، آیه ۱۹۷ تا ۲۰۰) و سوره بقره آیه ۱۵۴ تا ۱۵۸

-۱۸ سوره اسرا، آیه ۸۱

-۱۹ سوره قصص، آیه ۱ تا ۵.