پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

لطیفه های رسیده در هفته سوم آبان ماه


یه بابایی ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار.
میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!
□□□
بهمرده …

یه بابایی ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار.

میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!

□□□

بهمرده میگن چند تا بچه داری؟ میگه ۲ تا .

می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!‌

□□□

جواد عطسه کرد.

بهش گفتند: عافیت باشه.

گفت: یه بار دیگه حرف اظافه بزنی کنی می‏زنم پک و پوز تو خورد می‏کنم.

□□□

یه نفر عینک دودی میزنه میره از خونه بیرون

بعد پسرشو میبینه میزنه تو گوشش .

پسره میگه بابا چرا میزنی ؟

میگه تو این وقت شب بیرون چی کار میکنی ؟

پسره میگه بابا شب نیست عینکتو بردار.

عینکشو بر میداره دوباره میزنه زیر گوش پسره .

پسرش میپرسه بابا واسه چی میزنی ؟

میگه تو از دیشب تا حالا اینجا چه کار میکردی؟

□□□