چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

طعم شیرین مستقل زیستن


طعم شیرین مستقل زیستن

گروه ۱۵ یکی از میوه های شجره عدم تعهد است

گروه ۱۵ یکی از میوه‌های شجره عدم تعهد است. بسیاری از نظریه‌پردازان که در افق قرن جدید فقط سیطره امریکای واحد را می‌دیدند، براین گمان بودند که قافله کشورهای جنوب از امریکای لاتین تا غرب آسیا یکی پس از دیگری راه پیوستن به نهادهای نام آشنای اروپایی و غربی چون ناتو را پیش خواهند گرفت.

لذا پرسش اصلی اینجا است که چرا با وجود پا‌گیری چندین نهاد و سازمان نوین منطقه‌ای و فرامنطقه ای، گروه نوپای ۱۵ که دست برقضا با فرو پاشی شوروی تولد یافت حاضر به ترک این نهاد نشد؟ چه انگیزه‌ای موجب شد که حتی در بدترین روزهای تضعیف و تحقیر سازمان‌های بین‌المللی، اعضای کشور‌ها وملت‌های موسوم به جهان سوم به تعطیلی این نهاد تن ندهند؟

دست کم بر کارشناسان سیاسی پوشیده نیست که دیپلماسی بلوک غرب بویژه در دو دهه اخیر گرایشی نیرومند برای جذب خیل کشورهای چپ گرای دیروز که با فروپاشی شوروی دچار بحران خلأ قدرت شدند به کار بستند. در این مسیر آنها حتی از اعطای انواع مشوق‌های سیاسی و اقتصادی برای پیشبرد جذب کشورهای سرگردان یا بلاتکیف جنوب دریغ نکردند اما هیچ کدام از این تلاش‌ها به فروپاشی اردوی گروه جنوب منجر نشد.

دو دهه پس از جنگ سرد برای حافظان بیرق بی‌طرفی و مدعیان اندیشه مستقل بودن بسی دشوارتر از ایام جنگ سرد بود.

غلبه براین ذهنیت شبه یقین که جهان راهی جز حرکت روی ریل تفکر راست ندارد، امری سخت و طاقت فرسا بود. در این جهان نو که از خاکستر فروپاشی شوروی وسپس برج‌های فرو ریخته نیویورک برخاست ونسل تازه نظریه پردازان نو محافظه کار امریکا شالوده تئوری آن را ریختند لیبرالیسم به عنوان نه فقط «گفتمان غالب» یا اندیشه برتر که به صورت تنها نظام فکری - حکومتی ممکن و موجود معرفی شد؛ تا جایی که هزاره سوم را دوران جهانی‌سازی لیبرالیسم نام نهادند.

کشورهایی که مسیر سیاست خارجی خویش را به سمت قبله لیبرالیسم تغییر ندادند، از آن جمله بسیاری از دولت‌های عضو گروه ۱۵ با سرسختانه ترین تنبیهات و تحریم‌ها روبه‌رو شدند. البته این روندی است که اکنون نیز کمابیش ادامه دارد و آنگونه که خبر‌ها حکایت دارد حتی در دور جدید اجلاس گروه ۱۵ نیز، واشنگتن دیپلماسی تهدید و فشار خویش برای بر هم زدن آهنگ همکاری اعضای سازمان را تداوم بخشیده است.

بنابراین پرسش مبنایی دیگر این است که در عصر جدید روابط بین‌الملل که جهان در نگاه بازیگران به دو طایفه دوستان و دشمنان لیبرالیسم تبدیل شد سازمان گروه ۱۵ چگونه توانست بر بحران بقا غلبه کند؟ و این بار چرا انبوه کشورهایی که در پیمان‌های امنیتی گوناگونی برای جنگ ترور وارد شدند همچنان تابعیت خویش را به عنوان عضوی از آحاد مستقل جنوب حفظ کردند؟

اجلاس تهران بیش از همیشه این سؤال بنیادین را دامن زد که در اوج جنگ و ترور، کشور‌های عضو سازمان در نشستی گردآمدند که درآن سیاست‌های امریکا ومناسبات حاکم بر سیاست بین‌الملل به صورت آشکاری به چالش کشیده شد.

پاسخ این پرسش در نکته‌ای نهفته است که از دوران امام خمینی‌(ره) تاکنون شاه بیت بیانیه‌های این سازمان است وآن این که این سازمان‌ها در پی تغییر نظام ناعادلانه توزیع قدرت به صحنه آمده است. با این درواقع جهان بینی این گروه همان خط سیر همه نهضت‌های جاودانه‌ای است که در طول تاریخ در پی مهار افسار قدرت‌های سلطه جو بوده اند.

با همین نگاه است که همه دست اندرکاران دیروز و امروز جنبش به تلاش خویش در حفظ و مرمت این عمارت، رنگ قداست می‌بخشند. حتی مخالفان حرفه‌ای سازمان‌های منطقه‌ای نیز نمی‌توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که خانواده گروه جنوب با وجود گرایشات گوناگون عقیدتی و سیاسی و با وجود داشتن انواع مراودات سیاسی واقتصادی بلوک غرب همچنان هویت خویش را زیر پرچم این سازمان تعریف می‌کنند.

بنابراین وقتی میزبان ایرانی اجلاس گروه ۱۵ از قداست این نهاد سخن گفت،هیچ کس در این گفته‌ها به دیده یک شعار یا تعارف سیاسی ننگریست. آرمان‌هایی که ۵۰ سال پیش سازمان عدم تعهد برشالوده آنها بنا شده است، هنوز مقدس است و ای بسا شرایط و اوضاع نوین جهانی درجه وجوب و قداست این آرمان‌ها را افزون تر ساخته است.اکنون می‌توان به سراغ پاسخ آن پرسش دیرین رفت که چرا در عصر افول سازمان‌ها و دوران زوال ائتلاف‌های جهانی، سازمان ۱۵ با اتفاقی متفاوت به سوی جلو گام برمی دارد. بالاترین وجه ممیز این سازمان همان است که این مجموعه برخلاف بسیاری از نهادهای مرسوم منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بیش از منافع اقتصادی یا مصلحت اندیشی‌های زودگذر بر بنیان یک اندیشه بشری شکل گرفته است. این اندیشه در واژه زیبای عدالت خواهی و نفی سلطه تبلور یافته است. با تکیه بر همین خیمه مستقل بودن است که این سازمان نیم قرن برابر مناسبات و معادلات ناعادلانه سیاسی و نظامی قرار می‌گیرد.

اگر خواست و تلاش قدرتهای مختلف در برهه‌های گوناگون برای حذف این سازمان از گردونه سیاست بین‌الملل مؤثر نیفتاده از آن روست که آرمان جهان عادلانه و عاری از سلطه از بینش انسان‌ها قابل حذف نیست.

چهاردهمین نشست نمایندگان گروه جنوب د ر تهران در دوره‌ای متفاوت و عصری تازه در حال شکل‌گیری است و شاید بتوان این مسئله را به حساب اقبال خوش ایرانی‌ها گذاشت که رویگردانی از ائتلاف‌ها و سازمان‌هایی که پس از ۱۱ سپتامبر قارچ گونه شکل گرفتند، شتاب گرفته است. طبیعی است نتیجه این رویگردانی چیزی جز تقویت رویکرد همکاری وتعامل در درون سازمان‌های دیرپایی چون گروه ۱۵ نخواهد بود.

وجه مشترک سخن دیپلمات‌های عضو گروه ۱۵ این بوده که جهان در پیمودن راه صلح و امنیت به مسیر خطا رفته است. آنها در حقیقت به مدیریت تحولات جهانی نقد روا می‌دارند که و این که جهان به دلیل یک سلسله انتخاب‌های نادرست و تصمیم‌های اشتباه سر از این بحران‌های مهیب درآورد.

بنابراین در مرحله جدید انتظار می‌رود که گروه ۱۵ به سوی زدودن مشکلات بنیادین دیگری گام بردارد، مشکلاتی که از یک سو منشأ سلطه قدرت‌های غربی شده وازسوی دیگر به بروز برخی ناهنجاری‌ها وتندروی‌ها انجامیده است. به باور کارشناسان، فقر مالی برخی اعضا و پراکندگی فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی کشورهای عضو این سازمان به انسجام این سازمان لطمه زده است.

درمان این دست مشکلات سازمان به یقین میزان تأثیرگذاری تصمیم‌های جنبش بر فضای بین‌المللی و جامعه جهانی را دوچندان خواهد کرد.جنبش جنوب چنان که اجلاس تهران در دستور کار دارد پرونده‌ای از بحران‌های بزرگ را دردست دارد، بحران‌هایی که اقلیم‌های سوق الجیشی خاورمیانه را فراگرفته است و هرکدام به نحوی نیازمند برداشتن گام تازه این سازمان است.