چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

... فرا خواهد رسید، فرا خواهد رسید


... فرا خواهد رسید، فرا خواهد رسید

هنگامی که گفتم آینده بشر توأم با صلح و آرامش نسبی خواهد بود، نخست مایه بهت موعودگرایان قرار گرفتم. آنان که تحلیل های مرا در مورد تحولات دنیوی و معنوی دیده بودند، با تعجب می پرسیدند …

هنگامی که گفتم آینده بشر توأم با صلح و آرامش نسبی خواهد بود، نخست مایه بهت موعودگرایان قرار گرفتم. آنان که تحلیل های مرا در مورد تحولات دنیوی و معنوی دیده بودند، با تعجب می پرسیدند که مگر در اکثر ادیان نیامده است که بزرگ ترین نبرد بین خیر و شر تحقق خواهد یافت؟! پس چگونه می توان از صلح حرف زد! پاسخ من این جمله خداوند است: «(خداوند) از آسمان آبی فرو بارید، آن گاه رودها به اندازه خویش جاری شد، و سیلاب کف فراوانی با خود آورد، و آنچه بر آتش می افروزند که زیور و اثاثیه به دست آورند نیز کفی همانند آن هست، بدینسان خداوند حق و باطل را مثل می زند؛ و اما کف بر باد می رود، و اما آنچه به مردم سود می رساند، بر روی زمین باقی می ماند، خداوند بدین گونه مثل می زند». سوره رعد، آیه ۱۷.

اگر به راز این آیه پی بردید به راز ماندگاری صلح در مقابل گذرا بودن نبرد پی خواهید برد. نخست آنچه می ماندف در مقابل آنچه که می رود: صلح می ماند و نبرد می رود. سپس آب و آتش هر دو کف می دهند، اما با دو ذات متفاوت: نبرد حق و باطل، تخاصم دو دشمن نیست، مبارزه از دو جنس مختلف است، یکی خواهان صلح و دیگری خواهان جنگ. آن ها دو نیروی خصمی نیستند که با سلاح به جنگ هم بیفتند، بلکه همه نیروهای خصمی که روردر روی هم قرار می گیرند، سوی باطل اند و آنانی که خواهان صلح اند و در این عزم راسخ، نیروهای حق اند و آنان اند که وارثان زمین خواهند بود. چرا تصور می کنید هر دو نیرویی که با یکدیگر می جنگند، حتماً یکی حق و دیگری باطل است.

در حالی که مشابه چنین نبردهایی که چندین جنگ طلب و کشورگشا و جاه طلب به جان هم افتاده اند، بسیار بسیار زیادند و آنچه نادر است، دقیقاً همین نبرد خیر با باطل است. اگر آن آرماگدون مهیب و دشوار توصیف شده به سبب همین نبرد نابرابر صلح و جنگ است. آن هایی که با سلاح می خواهد مسلط شود در مقابل آنانی که قلب ها را آزادانه بر می گزینند؛ کسانی که با شعار صلح، یا بازدارندگی از جنگ یا استراتژی تهاجمی –هرگز پیامبران و امامان برای پیروزی در جنگ، پیشدستی و تهاجم را در آغاز نبرد را برنگزیدند- به سوی جنگ می روند، همگی جزو نیروهای شر اند-حتی آنانی که با سلاح به جان همه می افتند- و آنانی که می خواهند تا لحظه پایانی جلو جنگ را بگیرند و چون جنگ شروع شد، آرام و صبور کنار می نشینند که نه فقط شکست نیروهای باطل به دست یکدیگر را تماشا کنند، بلکه ببینند تا درس بگیرند و به یاد داشته باشند، که بسیاری از نیروهای باطل کنونی روزی برای عدالت خواهی برخاستند، اما آن خواهشی از ته دل نبود، بلکه شعاری بود بر نوک زبان شان و در عمل دیگران را به چیزی فرا می خوانند که مدام خود در حال فرار از آن بودند.

اما متاسفانه ذهنی که بدنبال راه حق و باطل نیست و در جستجوی پیروزی و برنده بودن است، راه خود را می رود و می پرسد، خلاصه آن نبرد اتفاق می افتد یا خیر؟ اگر محتوم و قطعی است، ممانعت ما برای عدم تحقق اش چه سودی دارد! نخستین جواب را آیه مذکور داده است، آنچه برای مردم سودمند است باقی می ماند. دوم باید گفت نبرد نهایی یک فرجام نیست، یک آزمون بزرگ است. نبردی نیست که چارچوب آن را ما تعیین کنیم، ما تنها به عنوان مهرهای که شطرنج باید نقش خود را در آن دریابیم، که آیا خواهان صلح حتی به قیمت خسران خود هستیم، یا شیفته جنگ برای پیروزی؟! و این است نفس متفاوت راه حق و باطل که هرگز با هم یکسان نیست. چون دو سوی راه حق و باطل در نیات، اهداف، روش و منش با هم فرق می کنند، نه در شعارها و عوام فریبی و سلاح های پیشرفته تر و استراتژی جنگی بهتر یا پیشدستی و غافل گیری. هر کس با گزینش آنچه گذشت تعیین خواهد کرد که سوی صلح طلب حق است – سودمندی که برای مردم می ماند- یا سمت جنگ طلب باطل که چه بسا در نبرد با باطلی دیگر خود را تباه سازد- آن کفی که می رود. شاید تقدیر این است که...

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با درجه پروفسوری