شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

در ستایش تیرگی و اضطراب


در ستایش تیرگی و اضطراب

کشف طراحی های «کاراواجیو» نقاش نابغه «باروک»

هجدهم جولای، سالروز مرگ یکی از برجسته‌ترین نقاشان اروپا بود؛ «کاراواجیو» هنرمند طغیانگر «باروک». در همین حال خبر پیدا شدن مجموعه‌ای از طراحی‌های وی در میلان بار دیگر توجه کارشناسان را به او جلب کرده است. به همین مناسبت مروری می‌کنیم بر هنر این نابغه تاریک‌اندیش.

● هنرمند و عصیان

کمتر هنرمندی مانند کاراواجیو را سراغ داریم که هم کارشناسان و هم رسانه‌های خبری به موضوعات مرتبط با او تا به این حد علاقه داشته باشند. سال پیش بود که مدارکی دال بر خشونت‌های افراطی وی در رم کشف و منتشر شد. محتوای این مدارک حاکی از آن است که کاراواجیو پاسخ‌های یک میهمان خانه‌دار درباره نوع پخت غذا را تحمل نمی‌کند و به سرعت شمشیر خود را از غلاف بیرون کشیده و قصد کشتن مرد بینوا را می‌کند. پلیس رم در گزارش خود به سال ۱۵۹۵ نابغه نقاشی باروک جهان را این‌گونه معرفی می‌کند: «این مرد جوان شخصی است قانون‌شکن و شاید از جمله تبهکاران خطرناک پایتخت.» چرا پلیس رم باید چنین تحلیلی از شخصیت کاراواجیو داشته باشد؟ حمل انواع سلاح از جمله شمشیر، خنجر و دو تپانچه خود گویای شخصیت اجتماعی استاد والامقام نقاشی است. این مسایل به هیچ عنوان از ارزش هنر و تاثیری که بر نقاشی پس از خود در سراسر اروپا گذاشت کم نمی‌کند. ابداع روش «چیاکو اسکورو» یا تضاد میان سایه و روشن از جمله مهم‌ترین دستاوردهای فنی و مفهومی کاراواجیو است. در این مورد باید کمی به عقب‌تر بازگردیم. هنر اروپای پس از رنسانس دیگر تحولی اساسی را در موضوعاتی چون پرسپکتیو، نور و نیز ترکیب‌بندی به وجود آورده بود. اروپا در حال پوست عوض کردن است.

تفکر اساطیری و افسانه‌ای درباره دین به کنار می‌رود و جای خود را آرام‌آرام به تاریخ و سوژه‌هایی می‌دهد که برای مخاطب قابل لمس‌تر هستند. این به آن معنا نیست که موضوعات دینی از محیط هنر رنسانس رخت بسته است بلکه هنرمندان سعی می‌کردند به نوعی تعادل بین موضوعات برسند. درست در عصری که لئوناردو دست به خلق شام آخر می‌زند ذهن رافائل به سمت آفرینش شاهکار خود «مکتب آتن» است. این یعنی ایجاد تعادلی منطقی اما یک چیز در تمامی آثار دوره نقاشی رنسانس مشترک است. نور به عنوان عنصری هم فیزیکی و هم روحانی که بر چیزها و جان‌ها تاثیر می‌گذارد هیچگاه به اندازه این دوران مورد توجه قرار نگرفت. البته نباید علاقه امپرسیونیست‌های فرانسوی در قرن نوزدهم و بیستم را فراموش کرد. فضای روشن نقاشی رنسانس واکنشی بود به دوران بسته و اقتدارگرایانه کلیسای کاتولیک که بین سال‌های ۴۵۰ تا ۱۴۵۰ ادامه یافت.

دورانی که هیچ موضوعی را جز کتاب مقدس و اناجیل لایق تبدیل شدن به سوژه‌ای هنری نمی‌دانست. رنسانس دوران بازگشت به شاکله‌های انسانی بود. شاکله‌هایی که با مفاهیم فیزیک ترکیب شده بودند. اندام‌های طبیعی، نورهای طبیعی، مکان و زمان طبیعی. مشکل کاراواجیو با هنر ماقبل خود درست از همین‌جا آغاز می‌شود. او بیشتر درگیر به نمایش گذاشتن آن چیزی است که پنهان است. پنهان در درونش یا در جامعه فعال پسارنسانس. نوعی افسردگی به‌شدت انسانی که شاید هیچ‌کس جز او قادر به بیان هنری‌اش نبوده است.

● بازگشت شاهزاده تاریکی‌‌ها

پس از قرن‌ها کاراواجیو هنوز به عنوان یک هنرمند نابغه و خلاق شناخته می‌شود و جایگاه ویژه‌ای را در تاریخ هنر برای خود به دست آورده است. اخیرا دو کارشناس هنر باروک در ایتالیا اعلام کردند که موفق به کشف مجموعه‌ای نفیس از طراحی‌های کاراواجیو شده‌اند. همین خبر کافی بود تا نگاه‌ها دوباره به سمت وی معطوف شود. مائورتزیو برناردلی یکی از این دو مورخ می‌گوید این مجموعه حاوی بیش از صداثر از کاراواجیو در زمانی است که وی نوجوانی بیش نبوده و در آن دوران نزد سیمونه پترزانو به آموزش نقاشی می‌پرداخته است. برآورد‌های تاریخی نشان می‌دهد این طراحی‌ها بین سال‌های ۱۵۸۴ تا ۱۵۸۸ درست زمانی که هنرمند نوجوان نزد استادش کار می‌کرده، خلق شده‌اند اما این ادعا مورد تایید بسیاری از کارشناسان هنر باروک قرار نگرفته است. مجموعه بزرگ طراحی‌های پترزانو که آثار شاگردان وی را در بر گرفته و بالغ بر ۱۴۰۰ اثر می‌شود در قلعه خاندان اسفورتزا در میلان نگهداری می‌شود. کارشناسان تا مدت‌ها بر این گمان بوده‌اند که این اثر توسط خود استاد خلق شده است اما حال بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که بخشی از این طراحی‌ها متعلق به شاگردان وی بوده اما برناردلی می‌گوید: تمامی این طراحی‌ها از آن کاراواجیو است. وی که به همراه کارشناس دیگری به نام آدرینا کونکولی به مدت دو سال به مطالعه این مجموعه پرداخته‌اند بر اساس تطبیق برخی از این طراحی‌ها با نقاشی‌های کاراواجیو، بر ادعای خود پافشاری می‌کنند اما کسانی چون کلودیو استیرناتی متخصص هنر باروک می‌گوید: شاید تنها برخی از این آثار متعلق به کاراواجیو باشد و نه همه آنها. در بین طرح‌های مورد مطالعه، ۱۰ طرح شباهت‌های زیادی با تکنیک‌های خلق پرتره‌های کاراواجیو دارد. از جمله سر بریدن هلوفرن توسط جودیت یا مسیح در امائوس. برناردلی پرسشی منطقی را مطرح می‌کند و آن اینکه امکان ندارد شخصیتی چون کاراواجیو ردپایی قوی از خود در گروه پترزانو بر جای نگذاشته باشد.

علیرضا امیرحاجبی