دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
نکوهش غیبت از دید شرع
یکیاز صریحترین آیات در نکوهش غیبت که آن را گناهی کبیره دانسته، این آیه از سوره حجرات است:
یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه. [۱]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری گمانها در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی از گمانها گناه است و درباره یکدیگر تجسس نکنید و برخی از شما از دیگری غیبت نکند. آیا هیچ یک ازشما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ البته از آن کراهت دارید.
گوشت های بندگان حق خوری غیبت ایشان کنی کیفر بری[۲]
یکی از راههای شناخت بزرگ بودن گناه، مقایسه آن با دیگر گناهان بزرگ (معاصی کبیره) است. در این آیه، غیبت، با خوردن مردار مقایسه شده که از گناهان بزرگ به شمار میرود. اگر مردار، گوشت گوسفند باشد، حرام است؛ چه رسد به این که گوشت انسان باشد و از آن مهمتر این که انسان با مرده، رابطه برادری هم داشته باشد.
از این مقایسه میتوان دریافت که غیبت تا چه اندازه زشت و ناپسند است!
پیشوای یازدهم، حضرت عسکری (ع) در این باره میفرماید:
اعلموا ان غیبتکم لاخیکم المومن من شیعه آل محمد (ص) اعظم فی التحریم من المیته. [۳]
بدانید که غیبت شما از برادر مؤمنتان که از شیعیان اهل بیت است، از خوردن گوشت مرده حرامتر است.
از رسول خدا (ص) چنین روایت شده است:
ان الغیبه اشد من الزنا. [۴]
به درستی که غیبت کردن از زنا بدتر است.
روشن است که زنا از گناهان بزرگ شمرده میشود؛ پس غیبت هم که از آن بدتر است، گناه بزرگ (معصیت کبیره) خواهد بود.
راه دیگر برای شناخت بزرگ بودن گناه، بیم و وعید الاهی به عذاب دردناک است. آن جا که خداوند، جزای رفتار زشتی را عذاب دردناک معرفی کند، آن رفتار از گناهان بزرگ خواهد بود.
خداوند متعالی در قرآن کریم میفرماید:
ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم. [۵]
همانا برای کسانی که دوست دارند زشتی در بین کسانی که ایمان آورده اند شایع شود، عذاب دردناکی است.
که مفسران، عبارت «ان تشیع الفاحشه» در آیه کریمه را به غیبت تفسیر کردهاند.
حضرت رضا (ع) از پدر بزرگوارش موسی بن جعفر (ع) نقل میکند که امام صادق (ع) فرمود: ان الله یبغض البیت اللحم.
خداوند خانهای را که در آن گوشت وجود دارد، دشمن میدارد.
به امام عرض کردند که ما گوشت را دوست داریم و خانه هایمان از آن خالی نیست. حضرت فرمود: انما البیت اللحم البیت الذی تؤکل فیه لحوم الناس بالغیبه. [۶]
خانه گوشت، خانهای است که در آن گوشت مردم با غیبت، خورده میشود.
در روایتی دیگر از حضرت آمده است که پیامبر اکرم (ص) در شب معراج به آتش جهنم نظر افکند و دید گروهی مشغول خوردن مردار هستند. به جبرئیل فرمود: اینها چه کسانی هستند؟
جبرئیل پاسخ داد: اینها کسانی هستند که گوشت مردم را میخورند. [۷]
از آن جا که در قیامت، اعمال انسان تجسم مییابد؛ اگر عمل، گناه و سیئه باشد، شکل حیوانات را به خود میگیرد و اگر حسنه باشد، مفرح است و به شکل حوریه و غلمان درمیآید و صالحان در قیامت عمل خود را به شکل حورالعین در آغوش میگیرند و اهل غیبت، در دوزخ مردارخوارند.
امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید: الغیبه قوت کلاب النار. [۸]
غیبت، خوراک سگهای آتش است.
در روایت دیگری با همین مضمون از پیامبراکرم (ص) آمده است:
اجتنبوا الغیبه فانها ادام کلاب النار. [۹]
از غیبت بپرهیزید، چرا که خورش سگهای جهنم است.
● ابعاد غیبت از دیدگاه روایی
به غیبت از سه بعد میتوان توجه کرد:
۱) بعد عملی: در روایت پیشین به بعد عملی غیبت اشاره داشت.
۲) بعد درونی (روانی): امام علی (ع) میفرماید:
الأم الناس المغتاب. [۱۰]
پستترین مردم کسی است که غیبت میکند.
حضرت در این روایت به بعد درونی و روانی غیبت نظر دارد؛ به این معنا که حال درونی شخص غیبت کننده را بیان میکند.
۳) بعد معنوی (الهی): حضرت در روایت دیگری به تأثیر منفی غیبت در بعد معنوی اشاره دارد و رابطه خداوند با اهل غیبت را روشن میسازد:
ابغض الخلائق الی الله المغتاب. [۱۱]
مبغوض ترین مردم در نظر خداوند کسی است که غیبت میکند.
رسول اکرم (ص) میفرماید: یا معشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه لاتغتابوا المسلیمن. [۱۲]
ای گروهی که به زبان ایمان آوردهاید، اما دلهای شما ایمان نیاورده است، از مسلمانان غیبت نکنید.
رسول خدا (ص) با صراحت ابراز میدارد که غیبت کننده، فاقد ایمان قلبی است؛ زیرا فردی که با زبان، به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اقرار کند، مسلمان است؛ ولی اگر وابستگی قلبی، یعنی ایمان نداشته باشد و از مسلمانان غیبت کند، بعد معنویاش ضعیف میشود؛ بنابراین مسلمان واقعی کسی است که قلب و زبانش، هر دو معتقد، و از غیبت به دور باشند.
● بدترین نوع غیبت
غیبت از هر مسلمانی زشت و ناروا است؛ اما غیبت از خوبان و صالحان، بسی زشت تر و ناپسندتر است. در روایات آمده است: انسانی که عیوب و نقایص نیکان را مطرح، و پشت سرشان غیبت کند، دچار یکی از زشت ترین پستیها شده است: من اقبح اللؤم غیبه الاخیار. [۱۳]
از زشتترین پستیها غیبت کردن از نیکان است.
غیبت کردن از اخیار، برگزیدگان و نیکان از نظر دنیایی، پیامدهای منفی در زندگی انسان به بار میآورد. عمر را کوتاه میکند و گرفتاریهای بسیاری پیش میآورد و انسان را از خوبیهای دنیا و آخرت محروم میسازد.
● حکم غیبت از نظر فقهی
پشتوانه احکام در فقه شیعی، ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) است و بسیاری از فقیهان شیعی در بحث غیبت میفرمایند:
الغیبه حرام بالادله الاربعه. [۱۴]
غیبت به ادله اربعه حرام است؛ یعنی فتوای ایشان به هر چهار مرجع، مستند شده است که بر قوت و استحکام فتوای مورد نظر میافزاید. از آن جا که این بحث فقهی به طور گسترده در این مجال نمیگنجد، فقط به ذکر روایتی از امام صادق (ع) در این مورد بسنده میشود که میفرماید:
الغیبه حرام علی کل مسلم أ و الغیبه تأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب. [۱۵]
غیبت بر هر مسلمانی حرام است و غیبت نیکوییها را میخورد، همان گونه که آتش هیزم را نابود میکند.
رفیقی که غایب شد ای نیک نام دو چیز است از او بر رفیقان حرام یکی آن که مالش به باطل خورند دوم آن که نامش به غیبت برند [۱۶]
شرایط حرمت غیبت حرمت غیبت از نظر فقهی، شرایطی دارد که عبارتند از:
۱) شخصی که انسان در غیاب او، عیبش را بازگو میکند، مؤمن باشد؛ یعنی بینشان اخوت ایمانی وجود داشته باشد؛ همان گونه که خداوند متعالی در آیه شریفه سوره حجرات، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤمن تشبیه فرمود.
در همین زمینه، روایتی از امام صادق (ع) به نقل از عبدالرحمن سیاب آمده است: ان من الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه. [۱۷]
غیبت این است که درباره برادر مؤمنت عیبی را که خدا برای او پوشانده است، بگویی؛
بنابراین، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمیآید.
مؤمن کسی است که به همه اصول دین (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد.
۲) از نظر شرعی، غیبت هنگامیپیش میآید که پشت سر فرد، «عیب و نقص» او را بازگو کنند؛ ولی اگر کمالش را بگویند (راضی باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمیشود.
۳) عیب و نقصی که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤمنش میگوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر عامه مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولی خود فرد غایب به بازگفتن آن راضی باشد، غیبت به شمار میرود.
پیش تر از رسول اکرم (ص) در بحث «تفاوت بهتان و غیبت» روایتی آورده شد که حضرت در تعریف غیبت فرمود: «ذکرک اخاک بما یکره». مقصود ار «یکره» در این حدیث، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خداوند متعالی راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد. در روایات هم آمده است:
قوا اعراضکم. [۱۸]
آبروهایتان را حفظ کنید.
امیرمؤمنان (ع): لیس للمؤمن ان یذل نفسه. [۱۹]
مؤمن حق ندارد خودش را خوار کند.
پیامبر اکرم (ص): ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شیء الا اذلال نفسه. [۲۰]
خداوند بلندمرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن تفویض کرده است.
امام صادق (ع): پس اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی میشود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمیشود.
۴) عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه. [۲۱]
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم میدانند، غیبت نیست و اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمیدانند، غیبت است.
۵) قصد انتقاص وجود داشته باشد؛ یعنی شخص با بازگفتن عیب دیگری، قصد کاستن از وجهه و شخصیت او را داشته باشد؛ پس اگر بازگفتن عیب، برای درمان و برطرف کردن آن باشد، مثل آن که انسان، حالات مریضی را به پزشک بگوید، چون قصد انتقاص ندارد، رفتار او غیبت به شمار نمیآید.
۶) شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمیرود.
● استماع غیبت
همان گونه که گفته شد، غیبت زمانی تحقق مییابد که شنونده ای وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت، همانند گوینده آن، در تحقق غیبت نقش دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز میشود.
با این وصف، فقیهان «گوش دادن» به غیبت را هم از لحاظ شرعی حرام دانستهاند و از این نظر اختلافی بین آنها نیست. روایات بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
امام صادق (ع) نقل کرده است که پیغمبر اکرم (ص) افراد را از غیبت کردن و گوش دادن به آن نهی فرمود:
نهی عن الغیبه و الاستماع الیها. [۲۲]
پیامبر گرامی(ص) فرمود: السامع للغیبه احد المغتابین. [۲۳]
گوش کننده غیبت یکی از دو نفری است که غیبت میکند.
ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین. [۲۴]
هیچ مجلسی با غیبت آباد نشد، مگر این که از نظر دینی خراب شد.
فنزهوا أسماعکم من استماع الغیبه. [۲۵]
گوش های خود را از شنیدن غیبت پاک کنید.
امام صادق (ع) نیز میفرماید: الغیبه کفر و المستمع لها و الراضی بها مشرک. [۲۶]
غیبت، کفر، و شنونده و خشنود از آن، مشرک است.
▪ کفر بر دو گونه است:
الف) کفر اعتقادی
ب) کفر عملی.
کفر اعتقادی عدم اعتقاد به اصول حقه است؛ اما کفر عملی ندیده گرفتن چیزی است که از سوی خداوند مورد امر و نهی قرار میگیرد؛ البته اگر کفر عملی ادامه یابد، چه بسا به کفر اعتقادی بینجامد؛ برای نمونه، تکلیفی مانند نماز که از ارکان و پایه های دین ما است، اگر به صورت عمدی ترک شود، در ایمان انسان خلل وارد میشود چنان که رسول خدا (ص) فرمود: من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر. [۲۷]
کسی که نماز را به عمد ترک کند، کافر است.
غیبت، طبق فرموده امام صادق (ع) چنین است:
الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه. [۲۸]
غیبت آن است که آن چه عیبی را خداوند پنهان ساخته است، بازگویی.
از سویی، شنونده غیبت در آشکار شدن آن عیب همان اندازه نقش دارد که گوینده غیبت دارد؛ زیرا اگر گوشی برای شنیدن غیبت نباشد، گوینده کاری از پیش نمیبرد؛ بنابراین، هر دو مرتکب گناه شدهاند.
عبداللهبن سنان روایت میکند که به امام صادق (ع) عرض کردم: عوره المؤمن علی المؤمن حرام؟ قال: نعم. قلت: یعنی سفلته. قال: لیس حیث تذهب! انما هو اذاعه سره. [۲۹]
آیا عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ فرمودند: بله. گفتم: منظورت از عورت همان معنای عورتین [۳۰] است؟ گفت: نه، آن گونه که گمان کردی نیست. منظور از عورت نشر دادن سر او بود.
امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) چنین نقل کرده است: من اذاع الفاحشه کان کمبتدئها. [۳۱]
کسی که عمل زشتی را نشر دهد، مثل کسی است که آن کار را آغاز کرده است.
همچنین امام صادق (ع) فرمود: من قال فی مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عز و جل ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فیالذین امنوا لهم عذاب الیم. [۳۲]
کسی که از مؤمنی، چیزی را که با چشمش دیده یا با گوشش شنیده، به کس دیگر بگوید، از کسانی که ایمان آورده اند، نشر یابد و برای ایشان عذاب دردناکی است.
در غیبت، گوینده با گفتار، و شنونده با شنیدن خود، راز دیگری را فاش میکنند و منشأ نشر عمل زشت میشوند، البته گوش کردن هرچیز دو حالت دارد:
۱) یا شنیدن (سماع) است؛ بدین معنا که چیزی ناخودآگاه به گوش کسی میرسد، بدون این که او خواسته باشد به آن گوش فرادهد.
۲) یا گوش دادن (استماع) است؛ یعنی شخص به طور کامل توجه کند و آن چه را میشنود، به ذهن خود بسپارد.
نکته قابل توجه دیگر آن که در مسأله غیبت، گوش ندادن به غیبت دیگران کافی نیست؛ بلکه افزون بر گوش نکردن، مقابله با آن نیز لازم است.
فقیهان بر این نظر اتفاق دارند که نه تنها نباید به غیبت گوش کرد، بلکه اگر کسی در جایی غیبت میکند، باید او را از این کار بازداشت.
● رد غیبت
هر جا رفتار زشت و امر حرامیواقع شود، بر هر مسلمان واجب است از منکر نهی کند و این مسأله به غیبت اختصاص ندارد، اما در این جا افزون بر نهی از غیبت، رد آن و دفاع از غیبت شونده نیز لازم است.
در این زمینه روایات متعددی وارد شده است که از جمله به موارد ذیل اشاره میشود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: من رد عن عرض اخیه بالغیب کان حقا علی الله ان یعتقه من النار. [۳۳]
کسی که (بدگویی) را از برادر مؤمنش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند.
در جایی دیگر حضرت (ص) به سرزنش کسی که به یاری غیبت شونده اقدام نکند، پرداخته، به امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید:
یا علی من اغتیب عنده اخوه المسلم فاستطاع نصره فلم ینصره خذله الله فی الدنیا و الاخره. [۳۴]
ای علی! کسی که پیش او از برادر مسلمانش غیبت شود و بتواند آن برادر مسلمان را یاری کند، ولی کمک نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار میکند.
حضرت باقر (ع) نیز در تأیید رد کننده غیبت، و سرزنش کسی که غیبت را بشنود و رد نکند فرمود:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و أعانه نصره الله و اعانه فی الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یعنه و لم یدفع عنه و هو یقدر علی نصرته و عونه خفضه الله فی الدنیا و الاخره. [۳۵]
اگر پیش کسی، از برادر مؤمنش غیبت شود و او برادر مؤمنش را یاری کند، خداوند هم او را در دنیا و آخرت یاری میکند؛ اما اگر بتواند کمک کند و آن غیبت را از برادرش برگرداند و این کار را نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار میکند.
پیامبر اکرم (ص) پاداش رد غیبت را بزرگ شمرده است: من رد عن اخیه غیبه سمعها فی مجلس رد الله عنه الف باب من الشر فی الدنیا و الاخره فان لم یرد عنه و اعجبه کان علیه کوزر من اغتاب. [۳۶]
اگر کسی از برادر مؤمنش غیبتی شنید و آن را رد کرد، خداوند هزار شر و بدی را از او برمیگرداند و اگر آن غیبت را رد نکرد، بلکه تعجب هم کرد، گناهش مثل همان شخصی است که غیبت میکند.
براساس روایتی دیگر اگر در مجلسی، پشت سر برادر مؤمنی، غیبت شود، در حالی که شخص بتواند آن را رد کند، ولی نکند، گناهش هفتاد بار بیشتر از غیبت کننده است. [۳۷]
همان گونه که از روایات پیشین برمیآید، اگر در مقابل غیبت سکوت شود، میدان برای غیبت کننده بازتر میشود و رد نکردن آن به منزله تشویق شخص و امضای عملی بر گفتار او است.
چگونگی رد غیبت: رد غیبت و دفاع از کسی که مورد غیبت قرار گرفته، باید با نوع غیبت متناسب، و جامع و کامل باشد. اگر عیب نفسانی فردی بازگو شده، مانند آن که گفته شده است: فلانی متکبر یا حسود است، پاسخ هم باید با آن متناسب باشد؛ همانند آن که به غیبت کننده گفته شود: تو چگونه از درون و باطن دیگری آگاه شدهای؟! انسان به صورت معمول از رذایل نفسانی خودش نیز غافل است و آگاه نیست، پس چگونه میتواند به رذیلهای از رذایل درونی دیگری پی ببرد!؟
ممکن است او در پاسخ به کردار ظاهری که گویای صفات زشت درونی است، استناد کند؛ مانند آن که بگوید: فلان کس بخیل است؛ زیرا مال و ثروت دارد؛ ولی استفاده نمیکند. در جواب او باید گفت: از کجا میدانی که او این گونه است؟ چه بسا او برای خودش استفاده نمیکند؛ اما به دیگران میدهد.
اگر عیب درباره بدن و جسم شخص باشد، در پاسخ میتوان گفت: عیب آن است که نزد خداوند نقص به شمار رود. پروردگار عالم فقط نقص های روحی یا علمیرا برای انسان عیب میشمرد. چه بسا افرادی با نقص جسمانی پیش پروردگار محبوب ترین، و افرادی با وجود برخورداری از سیما و اندامیمناسب، نزد خدا مبغوض ترین باشند.
گاه غیبت در زمینه امور دینی است که البته درباره گناهان راه توجیه باز است و میتوان رفتاری به ظاهر نادرست را بر شکل درستی حمل کرد؛ چون ممکن است عملی دو چهره داشته باشد: یکی چهره گناه، و دیگری چهره غیر آن که گناه شمرده نمیشود؛ ولی اگر راهی برای توجیه وجود نداشته باشد و درباره عمل شخص، پشت سرش بدگویی کنند میتوان گفت که هر مؤمنی { غیر از پیشوایان معصوم (ع) } میلغزد و ممکن است دستش به گناه آلوده شود؛ پس نمیتوان بر او عیب گرفت؛ چرا که ممکن است توبه کند، و دیگران به دلیل غیبت کردن از او، دچار معصیت شده و موفق به توبه نشوند؛ در نتیجه روز قیامت، او پاک باشد و دیگران آلوده باشند.
اگر موقعیتی پیش آید که شنونده غیبت به هیچ شکلی بر رد آن قدرت نداشته باشد، باید راه های دیگری را پیش بگیرد؛ مانند آن که بکوشد مسیر سخن را منحرف یا به گونه ای حرف را عوض کند. اگر باز هم نتوانست جلو این گناه را بگیرد، مجلس غیبت را ترک کند؛ اما اگر این هم ممکن نبود، مانند آن که در جایی زندانی بود و نمیتوانست غیبت را رد کند یا از مجلس برخیزد، باید در دل، ناخشنود، و از این کار ناراضی باشد؛ چرا که اگر کسی از غیبت دیگری راضی باشد و از این که عیوب او بازگو شده خرسند شود، بدون آن که خود در غیبت نقشی داشته باشد، گناه کار است.
حضرت صادق (ع) فرمود: الغیبه کفر و المستمع لها و الراضی بها مشرک. [۳۸]
غیبت کفر است و شنونده غیبت و راضی به آن مشرکند.
پاورقی:
[۱]. حجرات (۴۹): ۱۲.
[۲]. مولوی: مثنوی معنوی، دفتر سوم، قصه خورندگان پیل بچه.
[۳]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۱۳، ح ۱۰۳۸۹.
[۴]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۰، ح ۱۶۳۰۸.
[۵]. نور (۲۴): ۱۹.
[۶]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۳، ح ۱۶۳۱۶.
[۷]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۲۵، ح ۱۰۴۳۱.
[۸]. آمدی: غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۲۴.
[۹]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۲۱، ح ۱۰۴۱۹.
[۱۰]. آمدی: غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۲۷.
[۱۱]. همان، ح ۴۴۲۸.
[۱۲]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۱۹، ح ۱۰۴۱۲.
[۱۳]. آمدی: غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۳۳.
[۱۴]. شیخ انصاری: مکاسب محرمه، باب غیبت.
[۱۵]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج۹، ص ۱۱۷ و ۱۱۸، ح ۱۰۴۰۷.
[۱۶]. سعدی: بوستان.
[۱۷]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۲، ح ۱۶۳۱۳.
[۱۸]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۶۸.
[۱۹]. همان، ج۱۲، ص ۲۱۰، ح ۱۳۹۰۸.
[۲۰]. کلینی: کافی، ج ۵، ص ۶۳، ح۳.
[۲۱]. همان، ج ۲، ص ۳۵۸، ح ۶.
[۲۲]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۲، ح ۱۶۳۱۲.
[۲۳]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳، ح ۱۰۴۶۳.
[۲۴]. همان، ص ۱۲۱، ح ۱۰۴۲۰.
[۲۵]. همان.
[۲۶]. همان، ص ۱۳۳، ح ۱۰۴۶۲.
[۲۷]. ابن ابی جمهور: عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۲۲۴، ح ۳۶.
[۲۸]. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۳۵۸، ح ۷.
[۲۹]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۴، ح ۱۶۳۴۰.
[۳۰]. مجاری «بول و غائط».
[۳۱]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۶، ح ۱۶۳۴۵.
[۳۲]. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۳۵۷، ح ۲.
[۳۳]. علامه مجلسی: بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۲۶.
[۳۴]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۱، ح ۱۶۳۳۲.
[۳۵]. همان، ح ۱۶۳۳۳.
[۳۶]. همان، ص ۲۹۲، ح ۱۶۳۳۶.
[۳۷]. همان، ص ۲۸۲، ح ۱۶۳۱۲.
[۳۸]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳، ح ۱۰۴۶۲.
[۳۹]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۴، ح ۱۲۷۶۰.
[۴۰]. همان، ج ۱۲، ص ۲۸۰، ح ۱۶۳۰۸.
[۴۱]. همان، ص ۲۸۴، ح ۱۶۳۱۷.
[۴۲]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۳۲۲، ح ۸۲۹۳.
[۴۳]. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۳۵۷، ح ۴.
[۴۴]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۰۳، ح ۱۳۶۳۷.
[۴۵]. همان، ج ۹، ص ۴۵، ح ۱۰۱۶۰.
[۴۶]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۰۸، ح ۱۶۱۰۳.
[۴۷]. همان، ص ۲۱۲، ح ۱۶۱۱۴.
[۴۸]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۲۸، ح ۱۰۴۴۸.
[۴۹]. همان، ص ۱۲۹، ح ۱۰۴۵۳.
[۵۰]. همان، ص ۱۲۸، ح ۱۰۴۴۹.
[۵۱]. آمدی: غررالحکم، ص ۴۶۳، ح ۱۰۶۱۲.
[۵۲]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۹، ح ۱۶۳۲۷.
[۵۳]. همان، ح ۱۶۳۲۸.
[۵۴]. محدث نوری، مستدرک الوسائل. ج ۸، ص ۴۶۱، ح ۱۰۰۱۲.
[۵۵]. نساء (۴): ۱۴۸.
[۵۶]. شوری (۴۲): ۳۹ و ۴۱.
[۵۷]. سعدی: بوستان.
[۵۸]. مستشیر به کسی گفته میشود که خواهان مشورت باشد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست