پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ماهیت حكومت اسلامی


ماهیت حكومت اسلامی

حكومت به مفهوم دموكراسی با حكومت به مفهوم اسلامی متفاوت است حكومت اسلامی واقعا ولایت و سرپرستی است و در این ولایت رای و اراده مردم دخالت ندارد, نه از قبیل تفویض حق حكومت از طرف مردم است و نه از قبیل توكیل است, بلكه سلطه ای است الهی و واقعا ولایت و سرپرستی و قیمومت است و موضوع یك سلسله احكام شرعیه نیز هست

متفكر فرزانه، شهید آیت الله مطهری رحمه الله در بسیاری از مباحث فلسفی، كلامی، فقهی و حقوقی، میراث ارزشمندی از خود به جای نهاده و هنوز بسیاری از آثار او، پس از ده‏ها سال، طراوت و تازگی خود را حفظ كرده و مورد استفاده محققان و اندیشمندان است . او خود درباره سمت و سوی تحقیقاتش می‏گوید:

«این بنده هرگز مدعی نیست موضوعاتی كه خودش انتخاب و درباره آنها قلمفرسایی كرده، لازم‏ترین موضوعات بوده است . تنها چیزی كه ادعا دارد این است كه به حسب تشخیص خودش از این اصل تجاوز نكرده كه تا حدی كه برایش مقدور است در مسائل اسلامی عقده‏گشایی كند و حتی‏الامكان حقایق اسلامی را آن چنان كه هست، ارائه دهد .» (۱)

به همین دلیل، برخی از موضوعات كه به بركت تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران، در فضای فرهنگی و سیاسی جامعه اسلامی و حتی جوامع دیگر مطرح شده و امروزه از لازم‏ترین موضوعات بشمار می‏آید، پیشتر دارای چنین لزومی نبوده از این رو، در آثار این متفكر اسلامی به تفصیل مورد بحث قرار نگرفته است . و در این میان، بحث «حكومت اسلامی و ماهیت آن، و نیز مباحث مربوط به آن از جمله مسائلی است كه بدانها نپرداخته است . البته این مساله در لابلای مباحث مختلف، در آثار ایشان به چشم می‏خورد، اما آن گونه كه سیره استاد در طرح مسائل بوده و بسا پس از مطالعه و تامل دقیق و طرح آن در جلسات مختلف و حلاجی و پاسخگویی به شبهات و سؤالات دست‏به قلم می‏برد، در مساله حكومت و مباحث پیرامونی آن وارد نشده است . بنابراین، نمی‏توان دیدگاهی جامع، منسجم و همه جانبه را در این موضوع به ایشان نسبت داد، اما همین مقدار هم كه در آثار متعدد ایشان در این باره به چشم می‏خورد، مغتنم است و می‏تواند تا حدی افق فكری او را نشان دهد .

در این مقاله كوتاه، تنها «ماهیت‏حكومت در اسلام‏» و نتایجی كه بر آن مترتب می‏شود، از دیدگاه آن عالم اندیشمند مطرح شده و بخشهایی از سخنان وی نقل می‏گردد:

● ضرورت حكومت

قبل از تبیین دیدگاه استاد در زمینه ماهیت‏حكومت، مناسب است «ضرورت وجود حكومت‏» در قالب پاسخ ایشان به یك شبهه مطرح شود . خوارج پس از ماجرای حكمیت، كه فریب معاویه را خوردند، شعار «لاحكم الالله‏» سر دادند و حكمیت را از اساس منكر شدند . آنان گفتند: تنها خداوند حق حكم و حاكمیت دارد و ما در ماجرای حكمیت مرتكب گناه شده‏ایم و باید توبه كنیم .

امام علی علیه السلام شعار آنان را سخن حقی خواند كه از آن اراده باطل نموده‏اند . چون گرچه حكم و حكومت از آن خداست، اما بدیهی است كه خداوند شخصا در میان مردم حكومت نمی‏كند . هر جامعه‏ای نیازمند حكومت است، چه خوب و چه بد . و از آنجا كه نوع حكومت تاثیر فراوانی در سرنوشت جامعه و مردم دارد، اسلام نمی‏توانست نسبت‏به این مساله اساسی بی تفاوت باشد .

از دیدگاه استاد شهید آیه مباركه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته‏» (۲) كه در ماجرای غدیر نازل شد و پیامبر را مامور كرد تا ولایت علی بن ابی طالب را به مردم ابلاغ كند و آن حضرت را به ولایت نصب نماید، حاكی از اهمیت فراوان حكومت در فرهنگ اسلامی است و اگر حكومت مختل شود همه چیز دچار اختلال می‏شود . (۳)

ایراد استاد، با الهام از نهج البلاغه، به خوارج این بود كه هر جامعه‏ای نیازمند امیر و حاكم است، چنانكه خوارج پس از مدتی فردی را از میان خود برگزیدند و با او بیعت كردند، با اینكه ابتدا تعیین حاكم را محكوم كرده و آن را مختص خدا می‏دانستند .

● حكومت اسلامی الهی و ولایی است

شهید مطهری معمولا در هر مساله‏ای به بحث مقایسه‏ای میان مكتب اسلام و مكاتب دیگر می‏پرداخت و برجستگی‏های اسلام را نشان می‏داد . وی معتقد بود كه «فلسفه‏های اجتماعی اسلام به مراتب مترقی‏تر از فلسفه‏های زندگی غربی است .» (۴) در مساله حكومت نیز از تفاوت جوهری میان «حكومت در اسلام‏» و «حكومت در غرب‏» سخن گفته و با صراحت ابراز نموده است:

«حقیقت این است كه حكومت‏به مفهوم دموكراسی با حكومت‏به مفهوم اسلامی متفاوت است . حكومت اسلامی واقعا ولایت و سرپرستی است و در این ولایت رای و اراده مردم دخالت ندارد، نه از قبیل تفویض حق حكومت از طرف مردم است و نه از قبیل توكیل است، بلكه سلطه‏ای است الهی و واقعا ولایت و سرپرستی و قیمومت است و موضوع یك سلسله احكام شرعیه نیز هست .» (۵)

استاد در این عبارت به تفاوت جوهری میان ماهیت‏حكومت در اسلام و مفهوم آن در غرب تصریح كرده كه می‏تواند آثار، پیامدها و فروعی داشته باشد و این آثار كم و بیش در تالیفات ایشان نمایان است . چنانكه نگاه مكتب تشیع را به مقوله حكومت، متفاوت از نگاه اهل تسنن ارزیابی می‏كند . شیعه بر این باور است كه امامت از اصول دین است و دارای شؤون مختلفی است كه یكی از آنها حكومت است . نباید امامت را مترادف با حكومت معنا كرد تا گفته شود: شیعه حكومت را انتصابی می‏داند و اهل سنت انتخابی و نظریه اهل سنت‏با نیازهای امروز بشر سازگارتر است! بلكه مساله این است كه امام جانشین پیامبر در همه شؤون اوست; همان طور كه در زمان پیامبر و با وجود آن حضرت، كسی از متصدی حكومت نمی‏پرسید، پس از پیامبر نیز، همان طور كه مرجعیت دینی مردم با امام است و هدایت معنوی مردم را برعهده دارد، جامعه را نیز اداره می‏كند . (۶)

ایشان در بحث‏شؤون پیامبر، امام معصوم و نایبان آنان نیز به این مطلب اشاره كرده كه حكومت در اسلام ماهیتی الهی دارد، نه مردمی . البته الهی بودن حكومت را ملازم با نفی حقوق مردم نمی‏داند، چنانكه پس از این خواهد آمد .

استاد شهید، مانند همه فقها شان و مقام مقدس «ابلاغ احكام الهی‏» ، «قضاوت و داوری‏» و «حكومت و اداره جامعه‏» را از مختصات پیامبر شمرده، كه از آن حضرت به دیگران رسیده است . وی بر تقدس این مقامات تاكید كرده; بدین معنا كه از جانب خداوند اعطا شده است . سپس تفویض این سه مقام به امام معصوم را از وظایف پیامبر دانسته كه به دستور خداوند انجام گرفت . البته در خصوص شان نخست، تفاوت میان پیامبر و جانشینان او را متذكر شده كه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم احكام را از طریق وحی می‏گرفت و به مردم ابلاغ می‏كرد، ولی امام از پیامبر می‏آموزد و به مردم انتقال می‏دهد .

نكته دیگری كه استاد در این بحث‏یادآور شده آن است كه نبوت یك مقام شخصی است كه قابل انتقال به دیگری نیست، چنانكه امامت نیز مقامی نیست كه پیامبر بتواند به طریق كلی بیان كند و بگوید: «هر كس این صفات را داشته باشد، امام است .»

ولی مقام قضاوت و حكومت می‏تواند به طور كلی تعیین شود; مثلا پیامبر بگوید: «هر كس دارای این صفات باشد، جانشین من است .»

آنگاه اگر كسی دارای این صفات باشد می‏تواند بااستناد به این اصل بگوید: «خدا مرا به این مقام نصب كرده است .»

سپس از دوران غیبت امام معصوم سخن گفته كه امام نایب خاص یا عام تعیین می‏كند . امام در خصوص نایب عام می‏گوید: «كسی كه دارای فلان صفات باشد برای تصدی سه مقام مقدس; بیان احكام، قضاوت و حكومت‏بر مردم تعیین می‏كنم .» استاد این مسائل را از نظر اصول اسلامی مسلم دانسته كه هیچ جای بحثی ندارد . (۷)

● آثار الهی و ولایی بودن حكومت اسلامی

مبنایی كه استاد در مساله ماهیت‏حكومت‏برگزیده‏اند، آثار و نتایجی دارد كه بعضی از آنها عبارتند از:

۱ - انتصاب حاكم در عصر حضور و تلفیقی از انتصاب و انتخاب در عصر غیبت

بدیهی است اگر حكومت از مقوله «ولایت و سرپرستی‏» باشد، یا باید شخص ولایتش ذاتی باشد و یا از دیگری اخذ نماید . و در بینش توحیدی، هیچ انسانی بر انسان دیگر دارای ولایت ذاتی نیست . تنها خداوند بر انسانها ولایت دارد، كه به هر كس اراده كند عطا می‏كند . خداوند ولایت را به پیامبرش عطا كرده; «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم‏» و نیز حق اعطای آن به دیگران را هم به آن حضرت داده است . آیه مباركه «یا ایها الرسول بلغ ...» كه در ماجرای غدیر نازل شد از دیدگاه دانشمندان اسلامی گویای این واقعیت است كه پیامبر بدینوسیله برای خود جانشین تعیین كرد و امامان معصوم علیهم السلام ولایت‏خود را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گرفتند .

استاد شهید در آثار گوناگون خود، به این مساله پرداخته و حتی برخی از وقایع تاریخی را كه با این مساله مهم و اساسی و مسلم تاریخی در تعارض بوده، مورد سؤال قرار داده و سرانجام در صدد حل تعارض برآمده است; مثلا در خصوص ماجرای حكمیت این پرسش را مطرح می‏كند:

«مطابق اعتقاد شیعه و شخص امیرالمؤمنین، زمامداری و امامت در اسلام انتصابی و بر طبق نص است، پس چرا حضرت در مقابل حكمیت تسلیم شد و سپس سخت از آن دفاع كرد؟»

و معتقد است كه پاسخ این پرسش به خوبی از ذیل كلام امام علی علیه السلام فهمیده می‏شود . آنجا كه می‏فرماید:

«قال الله سبحانه: (فان تنازعتم فی شی‏ء فردوه الی الله و الرسول) فرده الی الله ان نحكم بكتابه و رده الی الرسول ان ناخذ بسنته، فاذاحكم بالصدق فی كتاب الله فنحن احق الناس به، و ان حكم بسنهٔ رسول الله فنحن اولاهم بها» (۸) «خداوند سبحان فرمود: اگر در چیزی نزاع كردید، آن را به حكم خدا و رسول بازگردانید . باز گرداندن آن به خدا آن است كه بر اساس كتاب او حكم دهیم و بازگرداندن آن به رسول آن است كه بر اساس سنت او رفتار كنیم . اگر به راستی بر اساس كتاب خدا حكم شود، ما سزاوارترین مردم به ولایتیم و اگر بر اساس سنت رسول خدا حكم شود، باز هم ما شایسته‏ترین مردم به این مقام و منصبیم .»

● عنایت‏به نیازهای زمان در عصر غیبت

در عصر غیبت نیز فقیهان واجد شرایط نیز از سوی امام معصوم به ولایت نصب شده و نایبان آنان بشمار می‏روند، اما یك تفاوت مهم میان عصر حضور و عصر غیبت وجود دارد كه استاد شهید با عنایت‏به نیازهای زمان، بدان توجه كرده است . از آنجا كه ایشان به نیازها و مقتضیات زمان توجهی ویژه داشت، تلاش می‏كرد كه آموزه‏های دینی با نیازهای زمان در تعارض قرار نگیرد . معتقد بود كه نادیده گرفتن این واقعیت كه دین پاسخگوی نیازهای زمان است، لااقل گروهی از مردم را از دین جدا می‏كند .

ایشان با تحلیل جامعه شناسانه، علل گرایش به مادی گری را برشمرده و یكی از آنها را در اروپا «نارسایی مفاهیم دینی از نظر حقوق سیاسی‏» می‏داند و در توضیح مطلب می‏افزاید:

«برای پیشرفت و توسعه دین و یا توقف و عقبگرد آن، شرایط خاصی ضرورت پیدا می‏كند، گاهی یك نیاز بخصوص در جامعه پیدا می‏شود; یعنی احساس می‏شود، و دین یا مسلك دیگر چیزی را عرضه می‏دارد كه موافق با آن نیاز است، لهذا با سرعت آن دین پیش می‏رود و گاهی به عكس، نوعی نیاز شدید و منطقی و معقول در جامعه پیدا می‏شود و دین یا اولیای دین به ضدیت‏با آن نیاز برمی خیزند و نوعی جنگ میان نیاز دینی و نیازی كه جامعه به خوبی آن را احساس می‏كند، برپا می‏كنند . بدیهی است در چنین صورتی حداقل گروهی از مردم جانب آن نیاز را می‏گیرند و اساسا یك دین صحیح نمی‏تواند چنین باشد و نباید چنین عرضه شود . » (۹)

آنگاه «مساله حقوق سیاسی و اینكه افراد جامعه حق دارند و باید در سرنوشت اجتماع خود مؤثر باشند» را به عنوان مساله‏ای یاد می‏كند كه «از قرن ۱۷ میلادی به صورت یك نیاز عمومی و قطعی مطرح شد .» (۱۰)

ایشان با اشاره به تاریخچه نفی هرگونه حق مردم بر حاكم و صرفا مكلف و موظف بودن آنان در غرب، آن را با فرهنگ اسلامی در تعارض می‏داند و نمونه هایی از بیانات علی علیه السلام را در زمان حكومتش، كه از حقوق متقابل مردم و حاكم سخن گفته، به عنوان شاهد ذكر می‏كند . (۱۱)

یكی از نظریه‏های رایج در غرب این بوده كه «سلطنت موهبتی الهی است و سلطان فقط در پیشگاه خداوند مسؤول است و در برابر مردم مسؤولیتی ندارد . در رابطه میان مردم و حكومت، حكومت دارای حق و مردم دارای وظیفه‏اند . رعایا نمی‏توانند شكل حكومت را تغییر دهند . به حكمران اعتراض كنند . كیفر دهند و او را عزل نمایند . نیرو و شرف رعایا در پیش حكمران ارزشی ندارد .» (۱۲)

استاد شهید بر این نكته تكیه كرده كه «پیوند تصنعی كه كلیسا میان اعتقاد به خدا و نفی حق حاكمیت مردم و بالالزام میان حق حاكمیت مردم و نفی وجود خدا برقرار كرده، عامل مهمی در روگردانی مردم از دین و مذهب شد . در حقیقت اصل مردم برای رهبر و نه رهبر برای مردم را تثبیت كرد ...»

«... در حالی كه در فرهنگ اسلامی رهبر برای مردم است نه مردم برای رهبر . واژه رعیت نیز، علی رغم مفهوم منفوری كه اخیرا در زبان فارسی پیدا كرده، متضمن همین واقعیت است .» (۱۳)

نویسنده:جواد ورعی

پی‏نوشت‏ها

۱) مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۹، مقدمه عدل الهی .

۲) مائده: ۶۷

۳) ر . ك . به: یادداشتهای استاد مطهری، ج‏۳، ص ۳۰۰

۴) پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۱۲۳

۵) یادداشتهای استاد، ج ۵، ص ۲۹۲

۶) مجموعه آثار، ج ۴، صص ۸۵۸ - ۸۵۵، امامت و رهبری .

۷) مجموعه آثار، ج‏۲۱، صص ۱۲۴ - ۱۲۰، اسلام و مقتضیات زمان .

۸) نهج البلاغه، خ ۱۲۵، ر . ك . به: مجموعه آثار، ج‏۱۶، ص ۳۳۰، جاذبه و دافعه علی علیه السلام .

۹) یادداشتهای استاد، ج‏۳، ص ۲۸۷

۱۰) همان مدرك .

۱۱) همان مدرك، صص ۲۹۸ - ۲۹۶; نیز مجموعه آثار، ج ۱، ص ۵۵۴، علل گرایش به مادیگری .

۱۲) یادداشتهای استاد، ج ۳، صص ۲۹۳ - ۲۹۰، به نقل از آزادی فرد و قدرت دولت .

۱۳) همان، ج ۴، صص ۶۰۳ - ۶۰۲

۱۴) همان، ج ۳، صص ۲۹۸ - ۲۹۶ ; مجموعه آثار، ج ۱، ص ۵۵۴، علل گرایش به مادیگری .

۱۵) ر . ك: مجله حكومت اسلامی، ش ۲۴، ص ۱۰۹، مقاله «ولایت در اندیشه فقهی - سیاسی نائینی‏» از نویسنده .

۱۶) یادداشتهای استاد، ج‏۴، ص ۶۰۲

۱۷) نهج البلاغه ، خ‏۲۱۴

۱۸) الكافی، ج‏۷، ص ۴۱۲

۱۹) مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۱۲۴، اسلام و نیازهای زمان .

۲۰) همان، ص ۱۲۷

۲۱) یادداشتهای استاد، ج ۳، ص‏۲۸۶

۲۲) پیرامون انقلاب اسلامی، ص‏۸۱

۲۳) همان، ص ۸۶

۲۴) نساء: ۵۸

۲۵) نهج البلاغه، نامه‏۵، خطاب به كارگزار امام در آذربایجان .

۲۶) مجموعه آثار، ج‏۱۶، صص ۴۵۴ - ۴۵۱; سیری در نهج البلاغه .

۲۷) امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۴۴

۲۸) یادداشهای استاد، ج ۳، ص ۲۹۶

۲۹) طبرسی، احتجاج، ج‏۲، ص ۲۶۳

۳۰) مجموعه آثار، ج ۲۱، صص ۱۲۵ - ۱۲۴، اسلام و نیازهای زمان .

۳۱) یادداشتهای استاد، ج ۳، صص ۲۹۹ - ۳۸۲

۳۲) نهج البلاغه، خ ۲۳۸، ترجمه سیدجعفر شهیدی .

۳۳ یادداشتهای استاد، ج ۳، صص ۲۸۶ - ۲۸۵

۳۴) یادداشتهای استاد مطهری، ج ۶، ص ۲۵۹

۳۵) همان مدرك، ص‏۲۶۰

۳۶) چهار مقاله درباره آزادی، صص ۳۵۰ - ۳۴۹

۳۷) همان مدرك، ص ۳۳۴

۳۸) همان مدرك، ص ۳۴۵

۳۹) برای اطلاع بیشتر ر . ك . به: حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان، از نویسنده .

۴۰) ر . ك . به: یادداشتهای استاد، ج ۷، صص ۸۵ - ۷۵

۴۱) یادداشتهای استاد مطهری، ج ۷، ص‏۷۰

۴۲) یادداشتهای استاد، ج ۷، ص ۵۸

۴۳) همان مدرك، ص ۶۰

۴۴) محقق حلی، شرایع الاسلام، ج‏۴، ص ۶۷

۴۵) یادداشتهای استاد، ج ۴، ص ۵۹۶

۴۶) مؤمنون: ۱۷

۴۷) مجموعه آثار، ج ۲۱، ص ۳۱۹، اسلام و نیازهای زمان .

۴۸) همان مدرك، ص ۳۳۷

۴۹) ر . ك . به: نایینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، مقدمه و تحقیق از نویسنده، ص ۱۳۶; مجموعه آثار، ج‏۲۱، صص ۱۲۷ - ۱۱۱

منبع:فصلنامه حكومت اسلامی، شماره ۳۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.