دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
زندگی و سلوك بودا

● تولد و جوانی
سیدارته گوتمه (۱) ، یا «بودا»، با طالس، انكسیماندر، فیثاغورث و لائودزه (۲) (فیلسوف چینی) همزمان بود، و شاید در ۵۶۳ پ. م به جهان آمده باشد. این تاریخ را از گزارشهای زندگانی امپراطور هند، آشوكا، (۳) كه كم یا بیش دست نخورده مانده حساب كردهاند. بنابر یك تاریخ تقویم سیلانی، آشوكا ۲۱۸ سال پس از مرگ بودای هشتاد ساله تاجگذاری كرد، بنابراین گوتمه در ۶۲۴ پ. م. زاییده شده و در ۵۴۴ پ. م. درگذشته است.
كتابهای «كانون پالی» (۴) اطلاعات قابل اعتمادی دربارهی سالهای آخر زندگانی گوتمه به دست میدهند. اما، آنچه از جوانیش میدانیم از متنها و تفسیرهای دورههای بعد پیدا شده است، كه باید هستهی تاریخی آن را از انبوه افسانههای به هم آمیخته جدا كرد. (شومان، آیین بودا، ۱۳۷۵، ص ۱۲). افسانهها درباره تولد بودا چه میگویند؟
در افسانهها آمده است كه پیش از آنكه بودا در این جهان ظاهر شود، «بودی سَتْوهَ»ای (بودای بالقوه) بوده است كه در آسمان معروف «توشیتَهْ» (۵) میزیسته است. خدایان او را مأمور ساختند تا ظاهر شود و بر گسستن زنجیر اسارت همت بگمارد. بودای آینده پدر و مادر و خانوادهی نجیبی را كه میبایستی در آن به دنیا آید و بزرگ شود برگزید. مادر آینده او «مهامایا» همسر پادشاه «شاكیاها» شبی به خواب دید كه فیل سفید و باشكوهی از آسمان پایین آمده و در بطنش جای گرفته است. منجّمین شاه در تعبیر این رؤیا متفقالا´راء گفتند كه ملكه، فرزندی در بطن دارد كه یا به مقام فرمانروایی جهان خواهد رسید و یا خانه و دنیا را ترك گفته و بودا خواهد شد. (شایگان، ادیان و مكتبهای فلسفی هند، ۱۳۷۵، ص ۱۳۳)
بنابر همان نوشتههای كانون پالی، مایا - مادر سیدارتَهْ - از خانهی شوهرش در كپیله وَتُّو (۶) به راه افتاد تا فرزندی را كه در شكم داشت در میان خانوادهی خود به جهان آورد. اما بین راه دردش گرفت و در نزدیك روستای لُومْبینی پسری زایید. مادر و نوزاد را به كَپیلَه وتّو باز گرداندند و یك هفته پس از آن مادر در آنجا درگذشت. سوُدودَنَه، (۷) پدر نوزاد، پسرش را به مَهاپَجاپَتی (۸) میسپارد. این زن كه نوزاد را با محبت بزرگ كرده، خواهر همسر از دست رفتهی سودودنه است كه خود اكنون همسر او شده است.
نام خانوادهی بودای آینده، گوتمه است، از طایفهی سَكْیَه، و از طبقهی جنگاوران. سودودنه، زمیندار بزرگ، در زمان تولد پسرش فرمانروای (۹) قلمروی در سرزمین كوسَلَه (۱۰) بود. سیدراته به روزگار جوانی فارغ از غم نان بود. منطقهی پیرامون كَپیلَهْوَتّو حاصلخیز بوده، به خصوص برای شالی، و برای ساكنانش زندگی خوبی فراهم میكرد. چشماندازش نیز افسون كننده است. در حالی كه جای جای دستههای پراكندهی درختان بر دشت پوشیده از كشتزار سایه میگسترد.
تربیت سیدارْتَهْ، كه گویا شامل خواندن و نوشتن نبود، موافق سنّت طبقهی بزرگان هند باستان بود. در شانزده سالگی ازدواج كرد و در بیست و نه سالگی صاحب پسری به نام راهولَه (۱۱) شد. در همان سال حالش از بنیاد دگرگون شد كه او خود بعدها آن را برای رهروانش چنین باز میگوید: «پیش از این من نیز، كه خود دستخوش تولد بودم، چیزی را میجستم كه ] آن نیز خود [ دستخوش تولد، دستخوش پیری، و بیماری، مرگ، اندوه، و آلودگی بود، درست چیزی را میجستم كه خود دستخوش ] این چیزها [ بود. سپس... دریافتم كه من...، كه دستخوش ] این چیزها [ هستم چرا ] باید [ درست چیزی را جستجو كنم كه آن نیز خود دستخوش ] این چیزها [ است؟ آیا من، پس از آنكه رنج را در تولد ] و چیزهای دیگر [ شناختم، نباید (چیزی را) جستجو كنم كه زاییده نشده، بدون پیری، بدون بیماری، بیمرگ، بیاندوه، نیالوده، و بیبرتر است، ] یعنی [ «نیروانه» را؟ اندكی پس از آن، ] من كه [ جوان ] بودم [ ، موی سر و ریشم را ستردم (و) جامههای زرد پوشیدم، و به خلاف رضای پدر و مادر اشكبارم، از خانه به بیخانگی رفتم». ( M ۲۶، I ص۱۶۳)
همچنین میگوید كه شاگرد آموزگاری شد. چیزی نگذشت كه تعلیم اومه را فهمید، اما دریافت كه این تعلیم او را به رهایی نمیبرد. با آموزگار دومش نیز چنین تجربهای داشت. پس، از او نیز رو گرداند و پرسه گردی آغاز كرد. (شومان، آیین بودا، ۱۳۷۵، ص ۱۵).
● دوران ریاضت
سیدارْتَه در جریان پرسهگردی، جایی یافت در خور ریاضت كشیدن. آنجا، اقامت كرد تا به ریاضتی بسیار سخت تن در دهد. شش سال ریاضت كشید، به تمرینهای دشوار تنفس دست زد و به بادامی بساخت. پنج مرتاض بر او گرد آمدند به این امید كه «چون گوتَمَه «حقیقت» (ذمّه) را یافت، برایشان روشن خواهد كرد» ( M ۳۶ ، I ص۲۴۷) سیدارْتَه چون دریافت كه از این خودآزاری راهی به رهایی نمیبرد، از ریاضت دست كشید و بار دیگر غذای مناسبی خورد. پس، آن پنج مرتاض، مرتدش خواندند و تركش كردند.
زیر درخت سپیداری نشست و از روی روش به تفكر پرداخت، و با چشم جانش در لابهلای سرشت هستی نگریست. زندگانیهای پیشینش را به یاد آورد، از میان قانون دوباره زاییده شدن، كه نتیجهی كَرْمَه (۱۲) هاست - دید و دریافت كه این رنج است، این خاستگاه رنج است، این فرونشاندن رنج است و این راه فرونشاندن رنج است. او به این بینش رسید كه: «رهایی من ] از رنج [ لرزشپذیر نیست، این فرجامین تولد است، دیگر ] برای من [ وجود دوبارهای در كار نیست». ( M ۲۶، I ص ۱۶۷)
درآنلحظه، كه بنابر سنّت شب چهاردهم ماه وِیساكَهْی (۱۳) سال ۵۲۸ پیش از میلاد بود، سیدارْتَه گوتمه به روشنی، (۱۴) یعنی به اشراق، رسید و بودا، یعنی روشن و بیدار شد. در آن زمان سیوپنج سالهبود. (شومان، آیینبودا، ۱۳۷۵،ص۱۷)
● اشراق بودا؛ افسانه یا واقعیت؟
گاهی گفتهاند كه این روشنی یا اشراق بودا یك افسانهی ادبی است، چون نشان بسیاری از تعلیمات او را میتوان در اندیشههای پیش از بودایی یافت، به ویژه در «اُپهنیشَدْها». (۱۵) این اگرچه درست است، اما در واقع دلیل به حساب نمیآید. «روشنی» بودا تجربهای بود كه در آن عناصر پذیرفته شدهی اندیشه و اعتقاداتی كه او به آنها رسیده بود، (چون نظریهی نه - خود، كه شرح كاملتر آن خواهد آمد) (۱۶) ناگهان در یك «نظام» به هم پیوسته تجلی یافت. نگفته نماند كه این اندیشهها و اعتقادات با فلسفههای رایج متناقض بود. دانش خودآموخته و خود یافته در او تبلور یافت، و رازهای حیات را بر او آشكار كرد. در نتیجه، روشنی بودا نشانهی یكی از لحظات بزرگ تاریخ بشریت است. (شومان، آیین بودا، ۱۳۷۵، ص ۱۸)
● روشنی یافته، به سوی مردم
بودا پس از دست یافتن به اشراق، بر آن شد كه آن دانش را تعلیم كند. پس به راه افتاد تا به گردشگاهی در نزدیكی بنارس، (۱۷) برود تا «دروازهی رهایی» را به روی دوستان پیشینش، یعنی آن پنج مرتاض، بگشاید. چون دیدند مرتاضی را كه مرتد خوانده بودند نزدیك میشود، پیمان بستند كه از سلام و احوالپرسی با او رو بگردانند. ولی، یقینِ پرتوافشانِ رهایی او بر آنان چیره شد، و پیمان خود را شكستند. خوشامدش گفتند، و بودا نخستین گفتارش را به نام گفتار به گردش درآوردن گردونه آیین بر آنان فرو خواند. (شومان، آیین بودا، ۱۳۷۵، ص ۱۸). بودا در خطبه خود چنین گفت: «آنكه به كمال رسیده است ای راهبان آنكه مقدس و ممتاز است بوداست. گوشهای خود را باز كنید ای راهبان! چون راه گریز از مرگ یافت شده است».
این نخستین بار بود كه او برای جمعی اندر یافتِ خود را از حقیقت رنج و تربیت خود، چون راه رهایی از دو كرانهی خودآزاری و شهوترانی، باز میگفت. راه میانهای كه او روشنشدگی كرد بیدرنگ فهمیده شد. همان دم پنج مرتاض، آیین (۱۸) را پذیرفتند و نخستین شاگردان رهرو بودا شدند، و دیری نپایید كه از ارهت (۱۹) ها، یعنی از «مردان كامل و تمام» گشتند.
در اینجا ذكر این نكته بیمناسبت نیست كه كلماتی چون رهرو و انجمن را نباید در معنای مسیحی آنها فهمید. (۲۰) اگرچه رهروان بودایی با آن سر تراشیده و خرقههای زرد، و رعایت آداب خاص سلوك، دیگرند و مردم دنیا دیگر، اما با این همه تمام عمر را به زندگانی در دیر سپری نمیكردهاند. برای ورود به انجمن رهروان، آدابی هست و همچنین یك دورهی درازمدت شاگردی. ولی برای ترك انجمن همان بیرون كردن خرقه از تن كافی است. اتفاقاً، پذیرفته شدن به انجمن به هیچ وجه شرط كافی رسیدن به مقصد نیست، فقط راه رهایی را آسان میكند. در «كانون پالی» سخن از بیست «پیشنشین» (۲۱) رفته است كه بیآنكه جامهی رهروی در بر كنند به ارهتی رسیدهاند، كه مقام انسان كامل است.
چند ماه پس از بنیاد نهادن انجمن، شمارهی رهروان به شصت تن رسید. در این هنگام بودا رهروان را فرا خواند و آنان را بر آن داشت كه به این سو و آن سو بروند و آیین را تعلیم دهند و مردمان را به در پیش گرفتن زندگانی پاك بخوانند.
گفتنی است كه از روی تعلیم بودا نمیشود توفیق تبلیغی فراوان او را توضیح داد. خود بودا، آیین را «ژرف، دشواریاب، دشوارفهم، واقعی، برترین، برای منطق محض دست نیافتنی، باریك، فهمیدنی فقط برای آموختگان» دانسته است. روش علمی عقلی آن از هر گونه زیادهروی میپرهیزد، رها كردن رسوم و آدابی كه در آن آمده، رهایی از سلطهی آدابی است كه قلمرو و ناندانی برهمنان لافزن بوده است. (۲۲) (شومان، آیین بودا، ۱۳۷۵، ص ۲۰)
● منش بودا
منابع پالی تصویر بسیار روشنی از منش بودا به دست دادهاند. رهنمون رفتارش یقین او بود به آزاد بودنش، و نیز خوی نظارهگر و دلنمودگیش به همهی بشریت. تصویری فشرده از منش بودا را در زیر ارائه مینماییم:
۱) اعتماد به نفس بودا نتیجهی آزادی او بود و این در لحظهی پس از روشنشدگیش، آنگاه كه پنج مرتاض را میبیند و بینشهایش را به آنان روشنشدگی میكند، آشكار میشود. چون آنها نتوانستند از سلام كردن به او رو بگردانند، نامش را گفتند و او را «دوست» خواندند. ولی گوتمه به این خطاب اعتراض كرد:
ای رهروان، چنین رفته (۲۳) را به نام و به عنوانِ «دوست» مخوانید! ای رهروان، چنین رفته، روشنی یافتهی كامل، (۲۴) ارهت است. ( M ۲۶ I ص ۱۷۱)
۲) بودا، روشنی یافته و آزاد، خود را یكسره از هر موجود آزادی نیافته متفاوت میداند. یك بار برهمنی از او پرسید كه آیا او یكی از خدایان است یا موجودی آسمانی است، روح است یا انسان. او به همهی این امكانات پاسخ منفی داد. او از نقصهایی، كه انسان به اعتبار آنها در هر یك از این جدولها جا میگیرد، پاك بود؛ او بودا بود.
با یك چنین خودآگاهی شایستهی تحسین است كه او آیینش را، كه میتواند انسان را به چنان درجهای برساند، به طریق عقیدتی و جزمی عرضه نكرد، برعكس، سخت بر آن بود كه هیچ تعلیمی هرگز نباید به نیروی سنّت، به اعتبار نوشته شدن در كتابهای مقدس، به اعتبار هماهنگ بودن با نظرهای خود فرد، یا به سبب اعتماد به یك مرجع پذیرفته شود. فقط وقتی باید آن را پذیرفت كه آن را درست دانسته باشیم. ( A ۳، ۶۵، ۳ I ص ۱۸۹)
پینوشتها
۱. Siddhatta Gotama
۲. Lao - tse
۳. soka َ A در ۲۶۹ پ. م تنها فرمانروای هند بود، در ۲۶۵ پ. م تاجگذاری كرد و در ۲۳۲ پ. م درگذشت. (شرح كاملتر درباره خدمات او به آیین بودا، در ضمیمه آمده است)
۴. كتابهای كانون پالی بعداً مشروحاً معرفی خواهند شد.
۵. Tusita
۶. Kapilavatttu
۷. Suddhodana
۸. Mah - apaj - apati
۹. R - aja
۱۰. Kosala
۱۱. R - ahula
۱۲. Kamma كردار
۱۳. aka - Ves : فروردین و اردیبهشت.
۱۴. bodhi
۱۵. استاد عسكری پاشایی معتقدند كه این سخن كه اندیشهی بودا تحت تأثیر اُپهنیشَدْهاست، نه سخنی نو است و نه بنیادی قطعی دارد. نگ: ع. پاشایی، تاریخ آیین بودا، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۸۲، ص ۴۲-۳۵.
۱۶. an - atta
۱۷. Benares
۱۸. Dhamma
۱۹. arahat
۲۰. رهرو ( bhikkhu ) و انجمن ( sangha ) را معمولاً در كتابهای انگلیسی به ترتیب به monk (راهب) و order ترجمه میكنند كه هر دو از مفهومهای دین یا روحانیت مسیحی نیز هستند.
۲۱. asaka - up (پیشنشین)، آن دسته از بوداییانی كه «رهرو» نبودند و به «انجمن» نمیپیوستند.
۲۲. شرح شرایط دینی و فكری زمان ظهور بودا بعداً خواهد آمد.
۲۳. لقب چنین رفته ( agata - Tath ) را بعدها در زمینه هایی نیز به كار بردهاند كه بیمعناست. در این موارد، این كلمه را باید «آن كامل» یا «انسان كامل» ترجمه كرد.
۲۴. asambuddha - . samm
۲۵. این تساهل بودا، ظاهراً همیشه مورد عمل رهروان او نبوده است. نمونهاش جنگهای داخلی سریلانكاست. (نگ: هوكینز، برادلی، آیین بودا، ترجمه محمدرضا بدیعی، تهران، امیركبیر، ۱۳۸۰، ص ۱۶۸)
۲۶. Siha
۲۷. jain
۲۸. karma به پالی kamma در لغت به معنای «كردار» است. در این باره بیشتر سخن گفته خواهد شد.
۲۹. خوب است كه نظر جینها را از زبان خود بودا بشنویم: «... برخی از استادان دین (یا، سمنه - برهمنها) هستند كه چنین عقیده و نظری دارند كه «هر چه شخص تجربه میكند... همه نتیجهی كرداری است كه پیش از این كرده است؛ ازاینرو اگر ریاضت بكشد با این قصد كه به كردارهای گذشته پایان دهد، با دست نیازیدن به كردارهای تازه، دیگر (برای او) انتقالِ (نتایج كردار) در (زندگانیِ) آینده وجود نخواهد داشت، و چون انتقالی نیست در آینده كردار از میان خواهد رفت؛ با از میان رفتن كردار رنج هم از میان خواهد رفت؛ با از میان رفتن درد و رنج، احساس از میان خواهد رفت؛ با از میان رفتن احساس هر دردی پایان خواهد یافت. عقیدهی نگنتهها ( Nigantha = جین) چنین است...»
۳۰. . Saccaka Aggivessana
۳۱. دوستداران آیین، یعنی آنان كه به بودا، به آیین، و به انجمن پناه میبرند، یعنی بهطور كلی شاگردان بودا، به دو دسته تقسیم میشوند، یا به انجمن میپیوندند و رهرو میشوند، اینان از خانه به بیخانگی میروند، سر خود را میتراشند و جامهی زرد دربرمیكنند؛ یا دوستدار بودا، آیین، و انجمن هستند، ولی ترك خانومان نمیكنند اینان را پیشنشین، یا اوپاسَكَه، میگویند. پیشنشین میآید و مینشیند، آیین را میشنود، میآموزد و به خانهی خود باز میگردد. از پیشنشینان گَهَهپَتیها- پدران خانواده - برای خدماتی كه به انجمن رهروان كردهاند معروفاند...
بودا وظایف پیشنشینها را چنین خلاصه میكند:
پیشنشین نه میكشد، نه سبب كشته شدن موجود زنده میشود، با آنانی كه میكشند همداستانی نمیكند، از آزار موجودات، خواه توانا و خواه ناتوان، پرهیز میكند.
از هیچجا چیزی را كه به او ندادهاند نمیگیرد، آن را از دیگران میداند، كسی را هم به گرفتن آن وا نمیدارد، با آنانی كه آن را برمیدارند همداستانی نمیكند، او از هر گونه دزدی میپرهیزد.
فرزانه از زندگی ناپاك دوری میكند همچنان كه از تودهای زغال افروخته، اگر نمیتواند زندگی پاكدامنی را زندگی كند، نباید گذاشت كه به همسر دیگری تجاوز كند.
نباید با دیگری در تالار دادگری یا در تالار انجمن دروغ بگوید، نباید كسی را وادار به دروغگویی كند، نباید با دروغگو همداستانی كند، باید از ناحقیقت روبگرداند.
پیشنشینی كه آیین را تصدیق میكند، نباید نوشابههای مستیآور بنوشد، نباید كسی را به این كار وادارد، نباید با میخواران همداستانی كند. باید بداند كه این كار به دیوانگی میكشد.
نادان مست خود گناه میكند و دیگران را هم به مستی میكشد. او را از این گناه، از این دیوانگی، از این خوشی ابلهانه دور دارید.
او نمیكشد؛ تا چیزی را كه به او ندادهاند نمیگیرد؛ دروغ نمیگوید؛ مست نمیكند؛ از كامجویی یا زنا خودداری میكند؛ در شب غذای بیموقع نمیخورد.
نه به خود حلقه گل میآویزد، و نه عطر میزند؛ بر بستری كه روی زمین گستردهاند میخوابد. آنان آنچه را بودای غلبهكنندهی بر درد آورده اوپوسَتهی هشتگانه مینامند.
او با دل پر ایمان در روزهای چهاردهم، یا پانزدهم، و هشتم نیمهی هر ماه او پوسته را انجام میدهد و چهارده روز مخصوص را كه هشت بخش دارد به جا میآورد.
مرد دانا بامداد، با دلی پر ایمان با خوراك و نوشیدنی انجمن رهروان را شاد میكند، به اندازهی توانایی خود یاری میكند.
پنج پیشه هست كه پیشنشین نباید آنها را در پیش گیرد: شمشیرفروشی، فروختن موجودات زنده، گوشتفروشی، میفروشی، و زهرفروشی.
هشت كار هست كه اگر پیشنشین دست به آنها نبرد، رهروان كشكول خود را از او دور نگاه میدارند و از او غذا نمیطلبند. اگر او دست به این هشت كار بزند انجمن تشكیل میشود و او را از غذا دادن به رهروان محروم میكند. آن كارها اینهاست: مخالفت با پیشكشهایی كه به رهروان میدهند، رفتاری مخالف صلاح رهروان داشتن، خلاف مسكن آنان، خلاف خود آنان عقیده داشتن؛ میان رهروان جدایی انداختن؛ به بودا، به آیین، و به انجمن بد گفتن. نگ: ع. پاشایی، بودا، تهران، فیروزه، ۱۳۷۸، ص ۲۹۵.
۳۲. Nanda
۳۳. - Ananda
۳۴. Anuruddha
۳۵. Bhaddiya
۳۶. Devadatta
۳۷. Sudatta An - athapindika (سیركنندهی بینوایان)
۳۸. Jetavana
۳۹. Vis - akh - a
۴۰. Pubb - ar - ama
۴۱. Pasenadi
۴۲. Maurya
۴۳. Aj - atasattu
۴۴. mett - a
۴۵. Themistokles
۴۶. به ترتیب Heraclitus (فیلسوف)، Parmenides (فیلسوف)، و Aeschylus (نویسنده).
۴۷. Dona
۴۸. به پالی upa - Th به سنسكریت upa - st كه امروزه در افغانستان هنوز «توپ» میگویند، و آن تپهای یا گنبد مانندی و گورابی بر سر گور است. البته در معماری بودایی در كشورهای گوناگون به شكل و صورتهای گوناگون درآمده است.
a - av - ۴۹. Pipr
۵۰. همهی این یافتهها را - به جز خاكستر درون خمره - امروزه در موزهی ملی هند، در كلكته نگهداری میكنند. چندین دههی پیش، خاكستر را به پادشاه تایلند (سیام) داده بودند. باستانشناسان خط روی خمره را كهنترین سنگنبشتهی موجود هند دانستهاند.
۵۱. Steatite
i - ahm - ۵۲. Br
۵۳. Sukiti
۵۴. Licchavi
۵۵. برای اطلاعات بیشتر در مورد مرگ بودا، نك: ع.پاشایی، بودا، تهران، مروارید، ۱۳۷۵، صص ۵۰-۲۴۷.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست