سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

ملت باوری, یهودیت و عربیت


ملت باوری, یهودیت و عربیت

به دنبال ماجرای سخنرانی اوباما در مقر لابی یهودیان آمریکا بعضی, از اظهارات او ابراز شگفتی کردند و جمعی ردیه نوشتند و برخی مرثیه خواندند تا بدان جا که رسانه های مسلمانان هم وارد معرکه شده و گاه و بیگاه تحلیل هایی در میان برنامه های عادی می گنجاندند و کارشناسان را فرامی خواندند تا بگویند چرا اوباما پوست انداخته و با اعتزال از اعتدال و افتادن از اسب لیبرال به سلک نومحافظه کاران در آمده و از در اقلیت بودن به در اکثریت ماندن پناه برده است

به دنبال ماجرای سخنرانی اوباما در مقر لابی یهودیان آمریکا بعضی، از اظهارات او ابراز شگفتی کردند و جمعی ردیه نوشتند و برخی مرثیه خواندند؛ تا بدان‌جا که رسانه‌های مسلمانان هم وارد معرکه شده و گاه و بیگاه تحلیل‌هایی در میان‌برنامه‌های عادی می‌گنجاندند و کارشناسان را فرامی‌خواندند تا بگویند چرا اوباما پوست انداخته و با اعتزال از اعتدال و افتادن از اسب لیبرال به سلک نومحافظه‌کاران در آمده و از در اقلیت بودن به در اکثریت ماندن پناه برده است. سوالی که اما امروز باید بدان پرداخته شود این نیست که آیا اوباما از فرط فطانت و تشخیص مصلحت، شعائر مصلحانه را از یاد برده است یا نه؛ یا اینکه تاکنون گرگی بود که در لباس میش چهره می‌کشیده است یا نه؟ مسئله اینجاست که چرا اوباما به گلوگاه یهودیان فروغلتیده و گریزراه کجاست؟ مسئله این است چرا مسلمانانی که قرن‌ها پیش از کشف «قاره ناشناخته» قدم به آن گذاشته بودند هنوز نتوانسته‌اند نفوذی فراخور تاریخ حضور خویش بیابند و یهودیان مهاجری که حتی در سده هیجدهم از نیویورک بیرون می‌شدند اکنون چنین عرض اندام می‌کنند و عرصه را بر مسلمانان تنگ می‌کنند. یهودیان آمریکا که هربار از کشورهای اروپایی رانده شده بودند، به تعقیب کریستف کلمب به سرزمین ناشناخته قدم گذاشتند. یهودیانی که سده‌های چهاردهم و سیزدهم میلادی را در زمره سالیان تاریک تمدن خود می‌دانند (یک‌بار در انگلستان به مدت ۴۰۰ سال از کشور بیرون رانده شدند و دوبار در فرانسه قتل‌عام شدند)، برای رهایی از جور ترسائیان راهی آمریکا شدند تا تجدید حیات کنند و طرحی نو دراندازند.

روزگاری عدد آنان از صدهزار تجاوز نمی‌کرد اما اکنون به شش میلیون نفر می‌رسد و تجمیع این همه جمعیت، اسرائیلی دیگر در دل آمریکا ساخته است. مسلمانان البته بسیار پیش از یهودیان قدم به قاره آمریکا گذاشتند و چنانکه کریستف کلمب نقل می‌کند «هنگامی که کشتی او از ساحل شمال شرقی کوبا عبور می‌کرد مسجدی بر قله کوهی زیبا مشاهده کرده است» و ظاهرا پیش از او مسلمانان سیاه‌پوست آفریقایی در آنجا ساکن بوده‌اند و با بومیان مراوده‌ای داشته‌اند. یهودیان اما حداقل سه قرن دیرتر در آمریکا ساکن شده‌اند و هرگز همچون مسلمانان در افاده حقوق مدنی نجنگیده‌اند و قهرمانی همچون مالکوم ایکس نداشته‌اند. جنبش اسلام‌گرایی در آمریکای شمالی با همین مسلمانان سیاه‌پوست شناخته می‌شود؛ کسانی که به هر دلیلی در مقام مجرم راهی زندان می‌شدند و گاه به‌واسطه زندانیان و گاه به لطف زندانبان به اسلام می‌گرویدند. وجه مشترک اسلام و یهود اگر در دولت دینی است نقطه تماس اسلام و مسیحیت رهایی‌بخشی آن است. اسلام در آمریکا الهام‌بخش رهایی سیاهان و اقلیت‌ها شد، چنانکه مسیحیت کاتولیک، رهایی‌بخش مستعمره از استعمار شد. این دو دین رهایی‌بخشی را از درون متن دینی اجتهاد می‌کردند. یهودیان اما رهایی‌بخشی خود را پس از تحمل قرن‌ها جور مسیحیان اروپایی، نه از کتاب مقدس که از «اتاق‌های فکر» اروپائیان استخراج می‌کردند. به این ترتیب صهیونیسم ایدئولوژی ملی‌گرایی یهودیان نبود؛ نسخه رهایی‌بخش یهودیان بود که از جانب مسیحیان پیچیده شده بود که یهودیان خود را ملت می‌پندارند و صهیونیسم در بهترین صورت صحه بر ملیتشان می‌گذاشت. مسلمانان و یهودیان هماره در آمریکا جزء اقلیت‌ها بوده‌اند. چه شد که راه این دو اقلیت از هم جدا شد و در شرایطی که جنبش اسلام‌خواهی به زحمت توانست از خاکستر ققنوس هزار ساله مسلمانان در سده بیستم برخیزد، یهودیان بدون رافت اکثریت، حقیقت و حقوق خویش را بازیافتند و اکنون نه بر مسلمانان آمریکا که بر مسیحیان نیز حکومت می‌کنند و هر حاکمی در رسیدن به قدرت، ناچار به عبور از خطوط قرمز لابی‌های یهودی است. پاسخ این پرسش را نباید در تاریخچه یهود و اسلام کاوید که در ساختار سیاسی آمریکا و ساخت ذهنی قومیت یهود و امت اسلام باید جست. دین یهود در انحصار قوم یهود نبوده اما همگان خاصه یهودیان ترجیح می‌دهند، یهودیت را قومیتی واحد بدانند و این ذهنیت مسلط بر جامعه یهودی است.

جامعه یهودی در آمریکا قطع نظر از اینکه افرادش صهیونیست باشند یا نه، در درجه اول تشکیل نوعی «جامعه ملی» می‌دهند و پیش از آنکه به آیین کنیسه‌ها معتقد باشند و به سرزمین موعود دل ببندند، به قومیت خویش باور دارند. این نکته مهم است چراکه معمولا در نظر ما صهیونیسم رابطه بلافصلی با یهودیسم دارد و کمتر توجه داریم که یهودیت به خودی خود باور ملی‌گرایی را حمل می‌کند و دلیل بسنده‌ای بر ملی‌گرایی ولو در اسرائیل است.

یهودیان آمریکا حتی اگر با سیاست دولت یهود موافق نباشند با سنت ملت یهودی که در اسرائیل تمرکز یافته مشکلی ندارند. حال آنکه مسلمانان به سبب اختلاف‌های میان خود هرگز نتوانسته‌اند به حس نیرومندی چون ملی‌گرایی تشبث بجویند و بر گسل‌های فرقه‌ای و پوست‌های رنگین و زبان چندین‌گانه خویش فائق آیند. لابی‌یهودی در آمریکا عمر زیادی ندارد که با شکستن دژهای هیتلری و فروافتادن واپسین جنایات اروپائیان در حق یهودیان شکل گرفت و خواستار احقاق حق بربادرفته شد. مسئله یهود اما مسئله دیرینه‌ای در آمریکاست که نه مذهبی و سیاسی بلکه فرهنگی و نژادی است و جامعه چند نژادی آمریکا این مهلت را به یهودیان داده تا همچون اسپانیایی‌تبارها و سیاهان و هندی‌تبارها و چینیان بافتی از اندام رنگارنگ آمریکا باشند. ساختار پلورالیستی آمریکا سبب می‌شود بروز یهودیت در شکل‌بندی لابی‌های منتفذ نکوهش‌پذیر نباشد چنانکه لابی هندی‌ها پس از ۱۱ سپتامبر در کنار ده‌ها لابی قومی و فرهنگی دیگر با سعی در تحقق اهداف فرهنگی خویش تشکیل شد.

در این سالیان بر حسب عادت یهودیت آمریکا را در برابر اسلامیت و مسیحیت گنجانده‌اند و واکنش دینی را بر کنش فرهنگی و قومی ترجیح داده‌اند؛ غافل از اینکه یهودیت در گام اول یادآور اتحاد قومی است تا علقه دینی. درست به همین دلیل است که جامعه مسلمانان آمریکا نتوانسته پاسخگوی منافع مسلمین باشد. درست به همین دلیل است که حقوق مدنی سیاهان هنگامی محقق شد که سیاه بودن دیگر مایه ننگ نبود و مایه مباهات شد؛ گرچه اسلام در این میان حلقه واسطه بود. گفته‌اند که از ۶ میلیون یهودیان ساکن آمریکا ۹۰ درصد در ۱۳ ایالت کلیدی آن زندگی می‌کنند که این میزان برای برگزیدن رئیس‌جمهور آمریکا کافی است و باز گفته‌اند اعراب تنها یک میلیون جمعیت آمریکا را شامل می‌شوند که از این بین تنها ۷۰۰ هزار فلسطینی در جامعه عربی حضور دارند. نه تنها اعراب به حیث جمعیتی و اشغال پست‌های کلیدی محسوس نیستند بلکه حتی انشعاب فرقه‌ها و ملت‌های درون عربی به قدری است که اجازه تنفس فلسطینیان را در بستر عربیت سلب می‌کند و اینان گریزی از مهاجرت فزون‌تر به آمریکا و نخبه‌پروری میانشان به مثابه ملت مستقل فلسطینی ندارند. راه حل فلسطین و غلبه رقیبان اسرائیل نه‌تنها از بیت‌المقدس و نهضت‌های نظامی که از جاده آمریکا و جنبش‌های مدنی هم عبور می‌کند. راه حل سیادت بر اسرائیل نه تنها تقویت مسلمانان که جان بخشیدن به ملیت‌های یک میلیارد امت مسلمان است.

دیاکو حسینی