جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
شعارهای سر به مهر یک نسل
رسانه محبوب نسل امروز رسانه مجازی است. نسلی که ترجیح میدهد به جای به دست گرفتن پلاکارد و حضور در خیابان یا تجمع در مقابل یک ساختمان یا میدان، تصویر پروفایلش را تغییر دهد
● پیکسل شعاری
میشود گفت در زیر پیکسلهایش یک کیف پنهان کرده، آرایشی که مخصوص خودش است و لباسهایی که هر کدام به تنهایی فریاد میزنند که او میخواهد متفاوت باشد. اما از تمام این جاذبههای ظاهری که بگذریم، میرسیم به پیکسلها، تعدادی از آنها یک تصویر را نشان میدهد و تعدادی حامل یک جمله قصار هستند. روی تعدادی یک خط قرمز کشیده شده به این معنا که صاحب پیکسل بهطور مثال دور عکاسی را خط کشیده یا از سیگار متنفر است. و در این بین دو پیکسل هم به شما میگوید که او بچه کدام محل است یا پرچم کدام محل بالاست و کجا درس میخواند و دم دانشجویان کدام رشته از کدام دانشگاه گرم است. پیکسلهایی هم با طرح انار و بلوط و حیواناتی مثل جغد و آفتابپرست نشان میدهد که او با جریانات روز همراه است. شاید بتوان گفت امروز پلاکاردهای بزرگ و بنرهای چند صد متری جایش را به پیکسلهای فلزی و چوبی و پارچهیی داده و جوانان عقایدشان و حتی آرمانها و علایقشان را روی تن ظریف پیکسلها نقش میزنند و آنها را روی کیف و کولهپشتیشان الصاق میکنند تا همه بدا نند که آنها چگونه میاندیشند و از چه چیزهایی متنفرند یا به چه چیزهایی علاقهمند. نسل امروز نسلی علاقهمند به سمبلها و نشانههاست و با همین سمبلها عقایدش را ابراز میکند، خواستههایش را مطرح میکند و به دنبال یک آرمان در زندگی میشود.
زمانی که به مقوله شعار میپردازیم شاید بتوانیم این جملات یا تصاویری را که روی کیفهایمان جا خوش کردهاند را هم به نوعی شعار بدانیم. شعارهایی که بر کسی پوشیده نیست و همه میتوانند آنها را بخوانند، ببینند و با بخشی از عقاید و علایق ما آشنا شوند و بدانند که نویسنده مورد علاقهمان کیست یا اسطورهمان در زندگی چه کسی است. میتوانیم تمام مانیفستمان را روی یک پیکسل پارچهیی جا بدهیم و در معرض دید عموم قرار دهیم.
● مجاز شعاری
تصویری را روی دیوار شخصیمان در یک شبکه اجتماعی قرار میدهیم و جملهیی را در کنارش مینویسیم، شاید شعری از یک شاعر بلندآوازه، شاید هم جملهیی قصار که نمیدانیم گویندهاش چه کسی است. جملهیی که تبدیل به یک شعار میشود، شعاری که ما روی دیوار نوشتهایم و دوستانمان آن را میپسندند یا جملاتی در همان راستا به آن اضافه میکنند. اما گاهی پیش میآید که این شعار تنها روی یک دیوار مجازی باقی میماند و هرگز به هیچ کجای زندگی و تفکر ما
سر نمیزند تا کمی روی رفتار و کنش ما تاثیر بگذارد و همین میشود دلیل الصاق یک برچسب به نام شعارزدگی روی نسل امروز؛ نسلی که به زعم بزرگترها و نسلهای قبل شبیه حرفهایش نیست و فقط شعار میدهد. حال باید دید تا چه اندازه این برچسب شعارزدگی بجا و درست به این نسل نسبت داده میشود.
نوشته است: «بیا دنیا بسازیم، نه با دنیا بسازیم». میگوید این شعار من در زندگی است، من هرگز تسلیم جریان تحمیلی زندگی نمیشوم و سعی میکنم خودم مسیرم را تعیین کنم و در همان مسیر قدم بردارم. با چند سوال و جواب ساده میفهمیم که رشته دانشگاهیاش را پدر برایش انتخاب کرده و شغلش هم یک شغل خانوادگی است. دنیایی که ساخته است اینگونه است. گاهی مجبور به تسلیم شده. این یک واقعیت است که هیچ چیز مطلق نیست. نمیتوان گفت رساندن یک شعار به عرصه عمل کار سادهیی است و باید در تمام جنبهها صورت بگیرد. گاهی هم پیش میآید که آدمها ناگزیر به انتخاب راهی میشوند که از شعارشان فاصله دارد. اما زمانی که تعداد این انتخابها افزایش پیدا کند، تا جایی که از شعار تنها یک جمله زیبا باقی بماند و دیگر هیچ، میشود این جمله را پذیرفت که این نسل، نسلی شعارزده است.
رسانه محبوب نسل امروز رسانه مجازی است. نسلی که ترجیح میدهد به جای به دست گرفتن پلاکارد و حضور در خیابان یا تجمع در مقابل یک ساختمان یا میدان، تصویر پروفایلش را تغییر دهد یا واژهیی را ترند کند تا صدایش را به گوش دیگران برساند. شاید این راه شعار دادن برای نسلهای قبل به بیعملی نزدیک باشد، اما نتایجی که از دل این فعالیتهای شعارزده بیرون میآید چیز دیگری میگوید. اگر نسل امروز بداند که چگونه از تریبونی به نام مجازستان استفاده کند و چطور خواستهها و عقایدش را به درستی در آنها طرح کند، شاید اتهام شعارزدگی هم برای همیشه از او رفع شود. اما مشکل اینجاست که در غالب مواقع شاهدیم که فرد پا را فراتر از تعویض تصویر پروفایل نمیگذارد و اقدامی جهت رسیدن به خواستهیی که در تصویر به اشتراک گذاشته شده روی پیج شخصیاش مطرح کرده، انجام نمیدهد.
● حضور شعاری
با حضورش در یک فضای خاص و در یک ساعت خاص میخواهد ثابت کند نگران محیط زیست است. نگران قطع شدن بیمورد درختها، نگران لایه ازن، نگران گرم شدن زمین. تلاش میکند و تصاویر حضور در این فعالیتها را هم در همان رسانه محبوبش با دوستانش شریک میشود. تا اینجای قصه او یک قهرمان است که برای داشتن زمینی زیبا و سالم تلاش میکند اما دیدن تصویرش در فضای پمپ بنزین یا ژست خستهاش کنار یک قلیان در یک سفرهخانه سنتی یا موارد دیگری که قابل چشمپوشی نیستند، هر ناظری را ناگزیر میکند تا در برخورد با او از برچسب شعارزدگی استفاده کند.
برای کسی که تنها در یک تشکل مردمی نگران مسالهیی میشود و بعد مانند یک فرد ناآگاه با همان مساله برخورد میکند، نمیتوان لقبی جز شعارزدگی را مناسب دانست.
● شعار میدهم؛ پس هستم
اما با تمام این موارد اگر کمی واقع بین باشیم میتوانیم بگوییم نسل امروز در اغلب موارد - و نه همیشه- نسل شعارزدهیی است. نسلی که جملات گزیده شده یک نویسنده بزرگ را به اشتراک میگذارد و در عمل هیچ کتابی از نویسنده مذکور مطالعه نکرده. نسلی که به تاریخ باستانی کشورش میبالد و افتخارش را در استفاده از نمادها و کلماتی خاص به رخ میکشد اما همان تاریخ پر افتخار را هم مطالعه نکرده که شاید اگر مطالعهیی ولو کوتاه در تاریخ داشته باشد موارد بسیار دیگری برای افتخار مییابد. نسلی که اسطورههایش را نمیشناسد. نسلی که نمیداند چگونه اسطوره بسازد. نسلی که حتی شعارهایش را هم خودش نساخته. شعارهای این نسل، یادگار نسلهای قبل است. نسل امروز کمتر میخواند، کمتر میبیند و کمتر میسازد. نسل امروز نسل share کردن جملات است، نسل کپی پیست عقاید و باورها و شعارها. نسلی که اهل بحث نیست. اهل انتقاد نیست. اهل چالش نیست اما جملاتی را بر دیوارهای مجازیاش مینگارد که او را اهل جنگیدن با مشکلات معرفی میکند. اهل نقدپذیری و اهل استقامت در مقابل سختیها. نسل امروز در غالب موارد نسلی پیشرو نیست. ترجیح میدهد راههایی را که دیگران رفتهاند و امنیتش تضمین شده است را انتخاب کند نه راهی را که از امنیتش اطمینان ندارد. اینها همه برچسبهایی است که شاید در ابتدا نتوانیم وجودشان را برتابیم و بپذیریم اما کمی که تعمق کنیم در رفتارهایمان در کنشهای جمعی و فردیمان و در عقایدی که ابراز میداریم و رفتارهایی که در پس آن عقاید نشان میدهیم، میبینیم که هر چند این جملات مطلق نیست ولی در غالب موارد چندان هم جملات بی ربطی نیست.
نسلی هستیم که شعارهایمان نشان از یک تصویر آرمانی دارد که برای رسیدن به آن هیچ تلاشی نمیکنیم و چه بسا پیش بیاید که رفتارمان در قبال یک مساله چیزی بگوید و شعاری که در رابطه با آن مساله میدهیم ساز دیگری بزند. حتی تصویری که از خود میسازیم هم به یک شعار زیبا بیشتر شباهت دارد. شعاری که روی آن تعصب هم داریم و نمیگذاریم کسی چپ نگاهش کند. شعاری که بدون اینکه بدانیم چقدر غیرواقعی و غیرمنطقی است، اصرار داریم که روزی به عمل خواهد نشست و آن روز، روز ما خواهد بود و اگر کسی بخواهد ذرهیی ما را از آرمانهای مطرح شده در شعارمان دور کند مجازستان دنیا را بر سرش خراب میکنیم اما به قول شاعر: کاش میشد که شعار، جای خود را به شعوری میداد/ تا چراغی شود دست اندیشهمان.
● به قدر وسع بکوشیم
در تعریف مفهوم شعار به این نکته هم باید توجه داشت که شعارها نشاندهنده آرمان و تصویر ایدهآل فرد یا یک جمع هستند و قرار نیست هر آنچه را فرد یا یک جمعیت در شعار خود مطرح میکند به عمل تبدیل شود. اما بدون شک همه کسانی که به نوعی مخاطب یک شعار هستند، توقع دارند رفتارهای یک شعاردهنده اگر نماد عینی شعار ارائه شده نیست، در بهترین حالت ممکن همراستا با عقیده مطرح شده در شعار باشد.
فرزانه قبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست