چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
امیدی که زنده می ماند
۱) کولاکوفسکی، مارکسیسم را «بزرگترین رؤیای قرن بیستم، میدانست، رؤیای جامعهای که در آن همه ارزشها با هم جفتوجور شدهاند، جامعهای به وحدت رسیده و کمال یافته که جمیع آمال انسانی در آن به واقعیت پیوستهاند. کولاکوفسکی، مارکسیسم را «آموزه ایمانی کور به وجود بهشتی جهانی و قریبالوقوع» میخواند و میگفت «هرچند بیش و کم تمام پیشبینیهای مارکس و پیروانش غلط از آب درآمدند، در یقین روحی مؤمنان به مارکسیسم خللی نیفتاد؛ زیرا یقین ایشان بیش از همه برخاسته از نیاز روانی آدمیان به یقین است.»
به زعم فیلسوف لهستانی زخم خورده از نظامی که مشروعیت خود را بر حسب ظاهر از تعالیم مارکس میگرفت، علت جذابیت و موفقیت مارکسیسم را باید در ترکیب خلافآمد و متناقضنمای عناصری جست که در قالب آموزهای منسجم، نام پوچ «سوسیالیسم علمی» را برای خود برگزید. مارکسیسم در تلقی کولاکوفسکی ترکیبی بود از سوداهای منجیطلبانه یا مسیانیستی و خواستهای اصیل جنبش طبقه کارگر اروپا بر ضد فقر و استثمار. کولاکوفسکی به زعم خود انگشت روی تناقض مارکسیسمی نهاده بود که زیر لوای «سوسیالیسم علمی» به مبارزه با جهان ناعادلانه بازار آزاد و سرمایهداری جهانگستر برخاسته بود و درصدد ساختن بهشتی زمینی و دنیوی بود. این تناقض از نظر او نه فقط مایه ناکامی نهایی مبارزان مارکسیست و نظامهای مثلاً کمونیست و دولتهای اسماً سوسیالیست بود بلکه در نهایت مایه افسون و هوشربایی آن نیز بود. انتخاب نام «سوسیالیسم علمی» به گمان کولاکوفسکی حمایت از قسمی «علمزدگی» قرن نوزدهمی داشت که قاب دل مارکس و بسیاری دیگر از افراد همنسل وی را ربوده بود و اصل تناقض، از دید او، از آنجا مایه میگرفت که «راههای رسیدن به یک هدف را میتوان علمی دانست ولی انتخاب هدف را هرگز نمیتوان در مقوله علم گنجاند.»
فلسفه مارکسیسم به نظر نویسنده کتاب پرآوازه «جریانهای اصلی در مارکسیسم» از آن روی برای خیل عظیمی از انسانها سختیها و ستمهایی وصف ناشدنی به همراه آورد که در مارکسیسم «انتخاب هدفها با ابزارهای معرفتی و عملیِ تحقق هدفها یکی میشود.» رؤیاهای مارکسیسم در واقعیت به صورت یک «اردوگاه کار اجباریِ» معظم تعبیر میشوند که هرچند مارکس هرگز خود نمیخواست آن را برپای دارد، لاجرم نتیجه یوتوپیای کامل و پرشکوهی که او طرحش را در انداخته بود جز آن نمیتوانست بود.
۲) شاید شکاف عظیمی که جهان آرمانی مارکس را از جهان واقعی دولتهای سوسیالیستی سابق جدا میکند، همان شکافی باشد که بیشتر انقلابها را از نهادهای قدرتی که در پی آنها پا میگیرند و قوام مییابند جدا میکند و به طور مشخصتر همان ورطهای باشد که بین استالینیسم و لنینیسم دهان گشوده است. اگر بتوان طیفی ترسیم کرد از تلاشهای نظری برای قرائت نسبت میان تفکر لنینی و استبداد استالینی، شاید بتوان گفت در یک سرِ آن کسانی چون روی مِدوِدف (نویسنده کتاب درخشان «در دادگاه تاریخ») ایستادهاند.کسانی که میگویند تلاشهای لنین برای ایجاد یک جامعه سوسیالیستی یکسره در دست استبداد استالینی تحریف و تحقیر شده و آن سر طیف، مفسرانی چون کولاکوفسکی ایستادهاند که از نظریهای کاملاً مخالف دفاع میکنند و مارکسیسم را در واقع «بیان فلسفی تلاش انسان برای تبدیل شدن به خدا» میدانند؛ تلاشی که همچون وجه مضحک انقیاد بشری آشکار میگردد. به همین اعتبار بود که فیلسوف لهستانی مارکسیسم را صورت کاذبی از یک مذهب میشمرد.
۳) چنان که میدانیم، آنتونیو گرامشی رؤیای مارکسیسمی را میپروراند که در آن مکتب اصالت بشر (رنسانس) و جنبش اصلاح دین (پروتستانتیسم) به هم درآمیزند. مارکسیسمی که از سویی تن به ابتذال جهانبینیهای عامیانه نمیسپارد و از سویی جاذبهاش را نزد تودهها از کف نمیدهد: مارکسیسم به مثابه فرهنگی که سیاست و فلسفه را در وحدتی دیالکتیکی با هم تلفیق میکند. سوسیالیسم علمی مارکس و فرهنگ یوتوپیایی گرامشی برخلاف نظر کولاکوفسکی نه زمینهساز تبدیل جامعه بشری به اردوگاه کار اجباری بلکه سرآغاز پاگرفتن دیالکتیک غریبی گشتند که آدورنوی بزرگ نامش را «علم ماخولیایی» نهاد. آنچه کولاکوفسکی قادر به درکش نبود، فلسفهای بود که دقیقاً از آن روی که شکست میخورد که لیاقت شکست خوردن را دارد، زنده میماند و ادامه میدهد، باید ادامه دهد.
در ابتدای «دیالکتیک منفی» آدورنو آمده است: «فلسفه که روزگاری مهجور و متروک مینمود به زندگی ادامه میدهد زیرا لحظه به واقعیت پیوستنش از دست رفت.» آدورنو دقیقاً در پرتو علم ماخولیاییاش نیکتر از همه میدانست که وقتی پرولتاریا درست در لحظهای که چیزی به جز زنجیرهایش برای از دست دادن ندارد، به همین آخرین داراییاش (یعنی همان زنجیرهایش) خواهد چسبید، آن گاه فلسفهای که به لطف تلاشهای مارکس مدام در آرزوی گسستن از عالم «انتزاعیات» و ورود به عرصه عمل و «واقعیات» بود، فلسفهای که پیوسته در انتظار رسیدن لحظه یکی شدن «علم» و «عمل» بود، ناگهان میبیند که لحظه تحقق/ مرگش را از کف داده و درست به همین علت باید به زندگی / کارنظری ادامه دهد. آری، سوسیالیسم واقعاً موجود چیزی نبود جز قسمی کاپیتالیسم دولتی به انضمام بوروکراسی معظمی که در آن ابزارهای تولید نه به عموم مردم بلکه به دولتی تعلق داشتند که (باز) نماینده جمیع یا حتی اکثر مردم نبود. کاپیتالیسم دولتی شاید ثمری جز تقویت کاپیتالیسم جهانگیر نداشت و شکی نیست که هیولایی که به نام استالینیسم زاده شد و چندین دهه از زمان خروشچف تا گورباچف، با تنفس مصنوعی زنده نگه داشته شد سرانجام باید به مرگ طبیعی میمرد... .دروغها جملگی محکوم به مردنند، همچنان که امید همواره محکوم به زنده ماندن است، گیرم که در اوج ناامیدی.
و درست از همین روی است که تفکر مارکس همچنان زنده و شاداب است و هنوز خیلی مانده تا همه وجوه فکریاش استخراج شود، منتها «علمی» که به نام مارکس پیوند خورده در جهانی که بیکاری و فقر و سوء تغذیه و مرگ و میر کودکان و نابرابری در آن بیداد میکند - در جهانی که استثمار اقتصادی کاپیتالیسم جهانگستر و اختناق ایدئولوژیکی پوپولیسمهای دست راستی اروپایی - آسیایی و چپنمای آمریکایجنوبی به اتفاق هم «عدالت» را رؤیایی تحققنایافتنی جلوه میدهند - به جز از علمی «ماخولیایی» نمیتواند بود. علم ماخولیایی مارکس زنده است، چون که دیگر میدانیم و «شبح» مارکس نمیگذارد که ندانیم که فقر و نابرابری نه ضایعهای ارثی یا واقعیتی ژنتیکی بلکه عارضهای تاریخی و پدیدهای اجتماعی است.
کولاکوفسکی مرده است، رؤیاهای مارکس همچنان نفس میکشند، شبح مارکس در تمام بناهای بیبنیاد کاپیتالیسم لیبرال و پوپولیسم ارتجاعی پرسه میزند، «امید» از همیشه زندهتر است، خاصه برای آنانی که این روزها امیدشان را از کف دادهاند... و این یعنی دانش ماخولیایی.
صالح نجفی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران احمد وحیدی وزیر کشور مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم حج تمتع سلامت تهران هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش دستگیری فضای مجازی شورای شهر تهران
بانک مرکزی ارز دلار خودرو قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو سایپا قیمت طلا مالیات چین بازار خودرو
تلویزیون سریال پایتخت سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه فلسطین آمریکا حماس روسیه نوار غزه نتانیاهو ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا اینستاگرام اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه مسمومیت دیابت کاهش وزن قهوه بارداری خواب سلامت روان چاقی