جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
چه کسی باید سرزنش شود آلمان یا فرانکفورت
خزانهداری آمریکا در آخرین گزارشش نوشته است: «کشورهایی که در منطقه اروپا مازادی زیاد و دائمی دارند، باید بالا بردن تقاضا در داخل کشور را در دستور کار قرار دهند و از میزان مازاد بکاهند.
آلمان در دوره بحران اقتصادی اروپا، مازاد جاری بسیار زیادی داشته است و مازاد جاری اسمی آلمان، از مازاد جاری چین هم بیشتر بوده است. سرعت کم رشد تقاضا در آلمان و وابستگی این کشور به صادرات، آن هم در زمانی که کشورهای دیگر منطقه یورو زیر فشاری شدید برای پایین آوردن تقاضا و واردات هستند، توازن را بر هم زده است. نتیجه این فرآیند تورم تبعیضآمیز برای منطقه یورو و همچنین برای اقتصاد جهانی بوده است.» برلین از این گزارش خوشحال نشد؛ مقامات آلمان سریعا اظهار نظر کردهاند که نباید آلمان را به خاطر وابستگیاش به محصولات صادراتی با کیفیت بالا سرزنش کرد، اما همانطور که پل کروگمن اشاره میکند، این اظهار نظر یک دفاعیه نیست. میزان مازاد جاری به خاطر کیفیت بالای محصولات صادراتی به وجود نیامده است، بلکه به خاطر موازنه ذخیره و سرمایهگذاری آلمان پدید آمده است.
آمریکا هم مانند آلمان محصولات صادراتی با کیفیت بالا تولید میکند، اما سرمایهگذاریهای آمریکا، بسیار بیشتر از میزانی است که ذخیره میکند. نتیجه اینکه آمریکا با کسری حساب جاری روبهرو است. (روی دیگر این سکه، مازاد حساب سرمایه است: پول بسیار زیادی از اقصی نقاط جهان وارد آمریکا میشود.) اما چرا این مسائل باید مهم باشند؟ به این دلیل که در حال حاضر اقتصادهای قدرتمند جهان به شکلی مزمن با مساله کمبود تقاضا روبهرو هستند و یکی از مولفههای تقاضا، تقاضای خارجی است. مازاد حساب جاری عظیم آلمان به معنی این است که این کشور بخش بزرگی از تقاضای خارجی موجود در جهان را به خود اختصاص داده است. این موضوع در حالت عادی مشکلی ایجاد نمیکند. در حالت عادی، مازاد آلمان باعث افزایش ارزش پول آلمان خواهد شد و در نتیجه از میزان مازاد کاسته خواهد شد.
در عین حال، کاهش تقاضای خارجی اقتصادهای دیگر، میتواند با افزایش تقاضای داخلیشان جبران شود، اما آلمان واحد پولی مختص به خود ندارد که ارزشش در مقایسه با واحدهای پولی دیگر بالا برود؛ در واقع آلمان و کشورهای دیگر منطقه یورو، از واحد پولی مشترک یورو استفاده میکنند. در منطقه یورو، نسبت مبادله واقعی را تنها از طریق تغییر دادن نسبت هزینههای واحد کار میتوان تنظیم کرد؛ یعنی با تغییر دادن بهرهوری و دستمزدها.
متاسفانه سرعت رشد بهرهوری شرکای پولی آلمان، در بهترین حالت بسیار کم است و میزان دستمزدها نیز، حتی در بدترین شرایط، در حال کاهش است. در این میان تقاضای داخلی نیز در منطقه یورو و خارج از آن محدود شده است و کنترل میشود. محدودیتی که کسری بودجه، کم شدن قدرت بخش خصوصی، نبودن یک سیاست پولی مستقل در حاشیه منطقه یورو و محافظهکاری بانک مرکزی در روبهرو شدن با صفر مرزی در بیرون از منطقه یورو، دلایل اصلی آن هستند. بنابراین، مازاد حساب جاری آلمان، تقاضا را در جهان ثروتمند کم میکند.
به نظر میرسد منتقدان آلمان که خزانهداری آمریکا هم یکی از آنها است، میگویند که اگر دولت آلمان تقاضای داخلی این کشور را از طریق ایجاد کسری بودجه یا کاهش کنترل بخش مسکن، افزایش دهد، آنگاه تقاضای عمومی در جهان بالاتر خواهد رفت و زندگی آسانتر خواهد شد. شاید این حرف درستی باشد، شاید هم نباشد. جالب اینجا است که کروگمن در مطلبی درباره آسیبرسانی آلمان به اقتصاد جهانی، توضیح میدهد که چرا ممکن است این حرف
درست نباشد.
آلمان، به نظر کروگمن، وضعیتی شبیه به وضعیت فرانسه در دوره رکود بزرگ دارد: «فرانسه که ارزش واحد پولی آن کمتر از میزان واقعی ارزیابی شده بود، بین سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۳۱ بخش بزرگی از ذخیره طلای جهانی را فرو بلعید، امری که نشان میداد فرانسه مسوول نیمی از افت جهانی قیمتها در آن دوره است.» طلا به طرز موثری تقاضا را پایین آورد. کشوری که بخواهد اقتصادش را با سرعت زیاد تقویت کند دستخوش تورم خواهد شد و در نتیجه قیمت غیررسمی طلا در مقایسه با قیمت واقعی آن افزایش خواهد یافت. طلا از کشور خارج خواهد شد، ذخایر طلای کشور تقلیل خواهد یافت و سرانجام کشور مجبور به کنار گذاشتن استاندارد طلا خواهد شد. فرانسه، بنا به بحث کروگمن، از کم ارزیابی شدن ارزش واحد پولش خوشحال بود (به این معنا که این کشور پس از جنگ جهانی اول به استاندارد طلا برگشت که برای صادرات فرانسه سودمند بود).
کالایی که کشورهای دیگر از فرانسه میخریدند، بسیار بیشتر از کالایی بود که به این کشور میفروختند. بنابراین باید بخشی از ذخیره طلای خود را به فرانسه منتقل میکردند تا این تفاوت جبران شود. در مرحله بعد، ذخیره طلای در حال کاهش این کشورها، آنها را مجبور کرد که سیاستهای پولی داخلی سفت و سختی را پی بگیرند. امروز فرآیند مشابهی در حال وقوع است: مازاد آلمان نوعی نیروی انقباضی به شرکای تجاریاش در منطقه یورو وارد میکند که تنها راه رفع کردن آن کاهش دستمزدها است. چیزی که باعث پدید آمدن بیکاری گسترده شده است. اما کروگمن یک نکته حیاتی را جا انداخته است.
تحت هر شرایطی، استاندارد طلا نقشی مهلک بازی میکرد، اما رفتار فرانسه باعث شد فرآیندی که کروگمن توصیفش میکند، بسیار بدتر از آن چیزی شود که باید میشد. سرازیر شدن طلا به فرانسه، به اقتصاد فرانسه اجازه میداد حجم اسکناسش را افزایش دهد و اقتصاد کشور را تقویت کند. اما بنا بر «قوانین بازی» فرضی در دوران استاندارد طلا، فرانسه وظیفه داشت تا مقدار موجودی واحد پولش را متناسب با مقدار طلایی که وارد کشور میشد، افزایش دهد تا تمام طلای جهان به فرانسه سرازیر نشود، اما فرانسه تمایلی به افزایش تورم یا از دست دادن برتری در صادرات نداشت. بنابراین از طلایی که به کشور وارد میشد هیچ استفادهای نکرد: طلا وارد میشد، اما حجم اسکناس به نسبت آن افزایش پیدا نمیکرد. ذخایر طلای فرانسه بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۸، ۱۶۰ درصد افزایش داشت، در حالی که حجم اسکناس این کشور هیچ تغییری نکرد. اگر فرانسویها تورم را به این شدت مهار نمیکردند، افزایش دستمزدها باعث ایجاد هماهنگی در نرخ واقعی برابری ارز میشد و با کمتر شدن مازاد حسابهای جاری، افت بیسابقه تقاضا بهشدت کاهش مییافت. حالا پرسش این است که چه کسی تورم آلمان را کنترل میکند؟ بانک مرکزی اروپا تا حد زیادی تورم آلمان را کنترل میکند.
بر اساس آخرین آمارها، نرخ تورم سالیانه در منطقه یورو کمتر از ۷/۰درصد است. اگر تورم در منطقه یورو افزایش پیدا کند، نرخ تورم در آلمان نیز بالا خواهد رفت. با هر معیار عاقلانهای، مقایسه مورد آلمان با جریان استاندارد طلا و هر گونه شکایت از رفتار این کشور، نوعی بهانهگیری بیمورد است، زیرا بانک مرکزی اتحادیه اروپا میتواند با اختیار خود، یورو چاپ کند و فشار انقباضی ناشی از اقتصاد آلمان را رفع کند. از آنجا که ذخیره دولت فدرال آمریکا هم توانایی مشابهی دارد، اگر خزانهداری این کشور از تقاضای ضعیف آمریکا ناراضی است، بهتر است در ساختمان ایکلز به دنبال مقصر بگردد و البته به چند دلیل این امر تمام تقصیرها را از گردن آلمان برنمیدارد.
اول آنکه، در حالی که بانک مرکزی اروپا وسواسی بیمارگونه برای پایین نگه داشتن تورم دارد، آلمان همچنان میتواند با توزیع تقاضا در منطقه یورو نقشی موثر داشته باشد. اگر قیمت خدمات و کالاها در منطقه اقتصادی یورو کاهش یابد، از آنجا که دستمزد نقش یکپارچهکننده بازار کار ملی برعهده دارد، انگیزه مالی در آلمان، دستمزدها را بیشتر از میزانی که تورم آلمان (یا تورم منطقه یورو) افزایش میدهد، افزایش خواهد داد.
این سیاست زیرکانه، تقاضا را از آلمان به نواحی حاشیهای منتقل خواهد کرد، بدون آنکه باعث شود بانک مرکزی اروپا سیاستهای انقباضی خاصی در پیش بگیرد. بانک مرکزی اروپا همچنان میخواهد شاهد رشد سریعتر تقاضا و تورم در منطقه یورو باشد، اما نمیخواهد با استفاده از خرید دارایی آن را مدیریت کند. خرید دارایی در اروپا سیاستی محبوب است و اگر بانک مرکزی اروپا بخواهد این سیاست را در پیش بگیرد، مجبور خواهد شد داراییهایی را در مناطق حاشیهای خریداری کند، اما بانک مرکزی اروپا احتمالا انگیزههای مالی آلمان را متعادل نخواهد کرد و آلمان میتواند به تنهایی تقاضا را در منطقه یورو بالا ببرد. سوم اینکه نباید تاثیر بانک مرکزی آلمان را بر بانک مرکزی اتحادیه اروپا در مورد مساله تورم دستکم گرفت. (بانک مرکزی آلمان در این مساله با بانک مرکزی اتحادیه اروپا مخالفت میکند.) در دنیای عجیب امروز که تقاضا بسیار پایین است، حق آلمان است که به خاطر مازادش سرزنش شود، اما از آنجا که بانکهای مرکزی کشورهای ثروتمند میتوانند مساله تقاضای بسیار کم را با چاپ اسکناس حل کنند، چنین انتقادی نباید فقط متوجه آلمان باشد.
مترجم: حسین رحمانی
منبع: اکونومیست
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست