سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

افسانه صورت فلکی مارافسای و مار


افسانه صورت فلکی مارافسای و مار

یونانیان باستان مارافسای را ایزد باهر طب و سلامتی می دانستند که ماری در دست دارد و حتی تا به امروز نیز مار و مارافسای در کنار یکدیگر سمبل علم پزشکی باقی مانده اند.
در میان نقوش …

یونانیان باستان مارافسای را ایزد باهر طب و سلامتی می دانستند که ماری در دست دارد و حتی تا به امروز نیز مار و مارافسای در کنار یکدیگر سمبل علم پزشکی باقی مانده اند.

در میان نقوش آسمانی، مار از این رو که به دو بخش کاملا مجزا تقسیم شده است منحصر به فرد می باشد. سرمار در سمت غرب و دم مار در شرق قرار گرفته، در میان این دو قسمت جداگانه صورت فلکی مار، صورت فلکی مارافسای واقع شده است.

سرپنس ماری است که اوفاچوس رام کننده مارها به چنگ آورده است، او که ابتدا قصد کشتن مار را داشت، بعدها شدیدا به او وابسته شد. در واقع دو صورت فلکی مار و مارگیر در شکل یک صورت فلکی، یعنی مار- مارگیر به حساب می آیند.

بنابر افسانه ها آسکلپیوس ایزد طب، راز بزرگ حیات و بقا را از یک مار آموخت که به وسیله شاخ و برگ و بوته ها شفا می داد، پیش از این ها اسکلپیوس قصد کشتن مار را داشت.

البته در برخی نسخ آمده که شارون دانشمند اسب پیکر به اسکلپیوس رازهای علم پزشکی را آموخته بود. اسکلپیوس یا اسکولاپ- نام امروزی آن- حتی قادر بود مردگان را زندگی ببخشد. هنگامی که عقرب، شکارچی را نیش زد، اسکلپیوس خواست تا او را از مرگ حتمی برهاند، که این امر به هر حال موجب خشم و غضب خدای جهان زیر زمین، هادس، گردید. به دلیل استفاده از مراقبت های اسکلپیوس انسان ها نامیرا می شدند و زئوس از ترس گسترش این موضوع ایزد طب را با آذرخش خود کشت و برای احترام به اعمال نیکوی این ایزد او را در بهشت جای داد.

و در انتها، اسطوره ای که منحصرا به مار مرتبط می شود بیان می دارد که آپولون برای به دست گرفتن هدایت و کنترل معبد اراکل در دلفی با مار پیتون کشتی گرفت.

پیتون در اساطیر یونانی مار بزرگی است که پسر گایا و زمین بود. گویا زایش او پس از سیل و طغیان عظیم اولیه در اثر آمیختن گل و لای و لجن اتفاق افتاد. این هیولا در نزدیکی دلفی در یک غار در کوه پاراناس زندگی می کرد و از معبد دلفی در آن جا نگهبانی می کرد. آپولون او را با خشونت به قتل رساند و ادعا کرد که اراکل برای اوست و پس از این داستان، آپولون خود را هاتف خواند. زئوس نیز جسد مار نگهبان را در آسمان نهاد.