چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

قلمروی نشانه ها


قلمروی نشانه ها

جهان فرد باایمان , از جنس «نشانه» است

نشانه واژه‌ای است که همه ما عمدتا در تعابیر و زبان روزمره خود از آن استفاده می‌کنیم و معنای آن را واضح و همچون سایر واژگان پرکاربرد زبان تلقی می‌کنیم، اما این واژه و ماهیت آن مورد تامل بسیاری از فیلسوفان و متفکران، بخصوص در دوران معاصر بوده است.

براستی چه چیز نشانه است؟ اهمیت و دشواری این پرسش وقتی بیشتر نمایان می‌شود که توجه داشته باشیم چیزی که نشانه است، اشاره به وجود امری دیگر دارد. نشانه، نشانه و نماد چیزی دیگر است. بنابراین نشانه هویتی مضاف و اشاری دارد؛ یعنی نشانه به چیزی دیگر غیر از خود اشاره دارد.

بسیاری از اصطلاحات و واژگان چنین خصیصه‌ای ندارند؛ مثل این واژه‌ها: انسان، خاک، آب، طبیعت، مداد و... این واژگان نسبت به وجود یا عدم سایر اشیا غیر از آنچه خود بدان دلالت دارند، علی‌السویه هستند. اما برخی اصطلاحات چنین نیستند بلکه طبیعتی اشاری و مضاف دارند از جمله اصطلاحاتی مثل علت، معلول، بالا، پایین، دال یا نشانه، مدلول و...

بنابراین چیزی نشانه است که هویتی مستقل ندارد بلکه وجودش برای متوجه کردن مخاطب و بیننده خود به وجود چیزی دیگر است. مثلا فرض کنید هنگام رانندگی بر سر تقاطعی می‌رسید و تابلوی مدوری را می‌بینید به رنگ قرمز که داخل آن دایره، نوار افقی سفید رنگی منقش شده است. با دیدن این تابلو پی می‌برید که ورود به آن خیابان جایز نیست. بنابراین تابلوی ورود ممنوع دال و نشانه و ممنوعیت ورود به خیابان مذکور مدلول این نشانه است. تابلوی ورود ممنوع به خودی خود ماهیتی تام و تمام ندارد بلکه ماهیت و چیستی آن ذاتا امری ناقص و اشاری است.

با این اوصاف و با توصیفی که از چیستی نشانه کردیم مشخص می‌شود که کدام یک از موجودات این عالم در واقع نشانه هستند. در نشانه بودن بسیاری از امور اختلافی بین انسان‌ها نیست.

مثلا عموما واژگان و جملات و هر آنچه هویتی زبانی دارد (چه شفاهی و چه مکتوب) نشانه دانسته می‌شود. کلمات و عباراتی که به زبان می‌آوریم و می‌نویسیم در واقع نشانه‌هایی است که ما برای اشاره به مدلول مورد نظر خود از آنها بهره می‌بریم. به عبارت بهتر زبان در واقع نظام و مجموعه‌ای از نشان‌ها و اشارات است و هویت‌های زبانی (حروف، کلمات و جملات) هویتی مستقل و تام و تمام ندارند بلکه هویتی مضاف و اشاری دارند.

همچنین در نشانه بودن بسیاری اشیای دیگر مناقشه چندانی نیست مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی، تصاویر نقاشی شده، عکس‌ها فیلم‌های سینمایی، هنری، تابلوهای تبلیغاتی و... در واقع این امور هویتی ذاتا اشاری دارند و به وجود آمدن آنها به قصد اشارت به چیزی صورت گرفته است.

بنابراین نشانه اولا مخلوق و وضع شده یک موجود ذی‌شعور و عاقل است و ثانیا این موجود ذی‌شعور وجود موجودات عاقل و ذی‌شعور دیگری غیر از خود را مفروض داشته و سپس نشانه‌هایی را برای مخاطب قرار دادن آنها وضع کرده است.

بنابراین نشانه بودن یک شی، ۳ چیز را ثابت می‌کند: اول، وجود مدلول یعنی چیزی که این نشانه، نشانه آن است. دوم وجود یک موجود ذی شعور که این نشانه را وضع کرده است و سوم تصور آن موجود ذی‌شعور مبنی بر این‌که موجودات ذی‌شعور و عاقل دیگری وجود دارند که این نشانه را می‌بینند و به مدلول و مقصود آن پی می‌برند.

پس نشانه، هر گونه که باشد، چه لفظی، چه شفاهی، چه مکتوب و چه ترسیمی، در واقع هویتی زبانی دارد، چرا که زبان نیز در واقع و ماهیتا همان ابزار ارتباط موجودات ذی‌شعور با یکدیگر است.

اما نکته دیگر این‌که از همین جا یکی از تفاوت‌های ظریف انسان مومن و عارف به خدا از انسان ملحد مشخص می‌شود و آن این‌که فرد مومن و معترف به وجود خداوند (بخصوص مومن به خدای ادیان ابراهیمی)، فردی است که نه تنها برای نشانه‌های ساخته شده توسط انسان‌ها، بلکه برای کل جهان هویتی اشاری و نمادین قائل است.

به باور او تمام جهان، نشانه‌ای وضع شده و مخلوق توسط موجودی ذی‌شعور است و مدلول این نشانه، خود آن موجود ذی‌شعور است و این موجود ذی‌شعور در درجه اول، این جهان را به این خاطر خلق کرد تا این جهان مورد مشاهده موجودات ذی‌شعور و عاقل دیگری (انسان‌ها) که آنها هم مخلوق خود او هستند، قرار گیرد و آنها پی به مدلول واقعی این نشانه (جهان) ببرند.

بنابراین جهان فرد مومن به خدای ابراهیم(ع) امری نمادین است. جهان و به طور کلی همه مخلوقات، نشانه‌ای (آیتی) از مدلولی ذی‌شعور و قادرند که توانایی ایجاد و انهدام هر آنچه هست را دارند. او تنها موجود حقیقی است که خود موجودی کاملا مستقل است و خود نماد و نشانه چیزی نیست و غیر او هر چه هست، نشانی از اوست. و البته عرفای اسلامی و بخصوص ابن‌عربی این مطلب را با بیانی عمیق‌تر بیان داشتند. از نگاه این عارف مسلمان، پیامبر در واقع انسانی است که در درجه اول بیش از سایر انسان‌ها به نشانه بودن این جهان پی برده است و دانسته و علم یافته که این جهان و همه مخلوقات هویتی مستقل از مدلول واقعی خود ندارند.

بنابراین از نگاه فرد مومن به خدای ابراهیم(ع)‌، تمام جهان، هویتی زبانی دارد و در واقع جهان امری زبانی است که خدا از طریق آن با انسان سخن می‌گوید.

سلمان اوسطی



همچنین مشاهده کنید