دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

دین و دولت در فراسوی ادغام و افتراق


با تاسیس نظام جمهوری اسلامی در میهنمان, روایتی از حكومت دینی این اقبال را داشته است از سطح نظر فرودآمده و در هستی تاریخی اجتماعی خود, نیكی و زشتی خویش را بنمایاند اما مهمتر از این بحث ها, مناقشات و اراء متنوعی است كه به نحو بی سابقه ای, در همین دوره زوایا و ظرایف اندیشه حكومت دینی را در معرض باریك اندیشی های خود قرار داده است

با تاسیس نظام جمهوری اسلامی در میهنمان، روایتی از حكومت دینی این اقبال را داشته است از سطح نظر فرودآمده و در هستی تاریخی اجتماعی خود، نیكی و زشتی خویش را بنمایاند. اما مهمتر از این بحث‌ها، مناقشات و اراء متنوعی است كه به نحو بی‌سابقه‌ای، در همین دوره زوایا و ظرایف اندیشه حكومت دینی را در معرض باریك اندیشی‌های خود قرار داده است. گشایش اینچنین بابی را علی الاصول می‌باید به فال نیك گرفت و با نیالودن آن به سیاسی كاری‌های خرد سوز كه بعضاً از هر دو ناحیه پوزیسیون و اپوزیسیون شاهد آن هستیم، آنرا به سرانجام مطلوبی رساند. هواخواهان اندیشه حكومت دینی نیز نه تنها نباید از مناقشات مربوطه و معضلات مردافكنی كه گاه از میانه این رد و اثباتها پدیدار می‌شود، ناخرسند شوند؛ بلكه می‌بایست آنها را مقدمه‌ای برای صیقل خوردن اندیشه حكومت دینی بدانند.

پرسش ما در این مجال این است كه نسبت دین و سیاست را در ساخت اجتماعی چگونه باید تقریر كرد؟ آیا می‌توان آنگونه كه در فرایند سكولاریزاسیون از رنسانس به این سو در مغرب زمین صورت انجام پذیرفته است، عرصه مجزایی ازحیات اجتماعی را مجال فعالیتهای دیندارانه و عرصه دیگری را مجال فعالیتهای سیاسی دانست؟ به عبارت دیگر آیا می‌توان به افتراق نهاد دین از نهاد سیاست قائل شد؟

در دین ما تعهد دینی تمامی حوزه‌های فردی واجتماعی را فرا می‌گیرد و هیچ حوزه‌ای از شمول رابطه عبودیتی كه میان خدا و انسان برقرار است، خارج نیست. لذا نمی‌توان هیچ گستره‌ای از حیات اجتماعی را عرصه "خاص كنش جمعی دیندارانه" دانست و تجسد عینی آن را در قالب نهاد یا موسسه‌ای خاص همچون كلیسا صورتبندی كرد، البته پر واضح است كه اینچنین موضعی برای هر دینداری ضروری نیست. چرا كه صرف نظر از دیندارانی كه با احتجاجات درون دینی، این موضع را به چالش می‌كشند، هستند دینداران (و یا بهتر بگوییم هواخوان رویكردهای معنوی) كه به جهت اختیار نمودن موضع معرفت شناسانه‌ای كه به موجب آن متن را صامت قلمداد می‌دانند و آن را بالاستقلال صاحب سخنی از آن خود نمی‌انگارند، دین را تابع سرمشقهای نظری یا صورتبندیهای اجتماعی عصری و شكل یافته، براساس مقتضای آن می دانند و می‌پسندند. طبیعی است كه در این صورت، پیش از طرح ایده پیوند دین و سیاست باید در مواضعی دیگر به بررسی مدعای ایشان پرداخت اما این اشاره را فرو نمی‌گذاریم كه به زعم ما مدعاهای درون متنی علیه حكومت دینی دارای مستنداتی غیر مكفی و یا دارای شواهد نقض‌اند و مدعاهای معرفت شناسانه و متن شناسانه جدید نیز منطقاً صائب به نظر نمی‌رسند كه البته تفصیل آن را به موضعی دیگر باید واگذار كرد.

اما به بحث اصلی خود بازگردیم:

گفتیم كه نمی‌توان با عنایت به متون اسلامی، همچون آنچه كه در غرب امروز صورت بسته است، منحصراً حیطه‌ای از حیات اجتماعی را "گستره خاص كنشهای دیندارانه"، قلمداد كرد و آن را در قالب موسسه‌ای همچون كلیسا محدود نمود.

درست به همین جهت، جایگاه دیانتی چون اسلام را نمی‌توان تا حد یك نهاد تقلیل داد. بلكه در جامعه دینی "ساخت فرانهادی جامعه" است كه با محوریت دیانت تعیّْن می یابد.

به رغم شأن فرانهادی دین در جامعه دینی می‌توان این تصور را هم داشت كه برخی نهادها یا مؤسسات در كار تولید، ترویج، تبلیغ و باز تولید پیامهای دینی و یا مشخصاً و مستقیماً‌در كار صیقلی ساختن سلوك فردی مومنان تخصص یافته باشند و از این طریق روح دینداری را به تمامیت ساخت اجتماعی، پمپاژ كنند.

بی شك نهاد حوزه یكی از مهمترین و البته موثرترین این نهادها، به خصوص در ارتباط با كار ویژه‌ خاصی است كه نهاد دولت آن را عهده ‌دار می باشد. شاید مسلمان بودن دولتمردان از نظر برخی، حداكثر رابطه ممكن و مفیدی باشد كه این نهاد را با امر دینی ربط می‌دهد. اما در این صورت سخن گفتن از دولت اسلامی بی معنا است. دولت اسلامی دولتی است كه به نحوی از انحاء با پیامهای متخذه از نصوص دینی و تفاسیر مربوطه به آن مرتبط باشد. یعنی همان كار ویژه‌ای كه در جامعه ما نهاد حوزه (در مقام تعریف) آن را داراست و گرچه می‌توان تصور كرد كه نهادها یا موسسات دیگری نیز در عرض حوزه این كار ویژه را عهده‌دار باشند. در حال حاضر عمدتاً حوزه‌های علمیه در تبیین، تفسیر و رازگشایی از نصوص دینی متمحض‌اند اما این مهم صرفاً واقعیت موجود را بیان می‌كند و لذا می‌توان تصور كرد كه موسسات یا نهادهای دیگری نیز در كنار حوزه، ایفای اینچنین نقشی را عهده‌دار باشند.

در این صورت "مسئله" ما چگونگی تنظیم رابطه دولت با نهادهایی همچون حوزه خواهد بود.

دین یا بهتر بگوییم پیام‌های دینی از خلال نصوص) عمدتاً از دو مجرای "تدبیر" و "نظارت" با نهاد دولت ارتباط می‌یابد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.