چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
پیامدهای اجتماعی هدفمند کردن یارانه ها چیست
پس از طرح تحول اقتصادی و هدفمند شدن یارانهها، باید در قبال رسمی شدن حضور طبقات اقتصادی در جامعه تسلیم شد. به عبارت دیگر شاید در آن شرایط، این حقیقت تلخ، امری طبیعی شود که عدهای فقیرند و به هیچ وجه نمیتوانند از موقعیت خود خارج شوند و گروهی آنقدر ثروتمند که از دولت مستغنی هستند و هیچ چیز موقعیت آنها را دگرگون نمیکند. خود آگاهی طبقاتی در ایران، پس از این پروژه، تحقق یافته و جامعه طبقاتی، اقتضائات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را بهدنبال خواهد داشت. شاید طرح تحول اقتصادی آغاز رسمی زندگی طبقاتی ایرانیان باشد. برای رفع معضلات چنان جامعهای، چه تدابیری اندیشیده شده است؟
طرح تحول اقتصادی، ضروریترین اقدام اقتصادی تاریخ ایران است، کاری که ابعاد سیاسی و اجتماعیاش، کمتر از ابعاد اقتصادی آن نیست. البته ضرورت این کار همیشه احساس میشد؛ اما این دکتر احمدینژاد بود که وظیفه سنگین و مأموریت خطیر اجرای آن را برعهده گرفت. پس وظیفه همه اجزاء تأثیرگذار جامعه است که از شجاعت او و دولتش، دفاع و حمایت کرده و برای برطرف ساختن مشکل تاریخی سیستم اقتصاد سوبسیدی، با او همراه شوند.
در کنار اهمیت بسیار زیاد حرکت دولت، توجه به ابعاد و حاشیههای اجتماعی این اقدام نیز ضروری است. لازم است دولت خدمتگذار با تدبیری برای مواجهه با بینظمی و ناهنجاریهای محتمل اجتماعی پس از اجرای طرح، از اثرات منفی این کار سترگ بکاهد. در اینجا ضروری است که بخشی از ملاحظات اجتماعی طرح هدفمند کردن یارنهها را با هم مرور کنیم:
۱) با پرداخت نقدی یارانهها، مردم را بیش از هر زمان دیگر به دولت متکی خواهیم ساخت بهگونهای که میتواند، حیات خصوصی مردم را تا حد زیادی تحتالشعاع خود قرار داده و حتی مختل کند. این اختلال به انتظارات زیاد و روبه رشد مردم از دولت خواهد انجامید. یعنی جامعه در قبال خدمات همه جانبه قوه مجریه ( و بهتر بگوییم نظام)، باز هم متوقع خواهد بود. در این صورت ما با انتظارات فزاینده جامعه چه خواهیم کرد؟! آیا مردم در قبال افزایش قیمتها، خواهان پول بیشتر نخواهند بود؟! برای کنترل این روحیه چه تدابیری اندیشده شده است؟!
۲) پس از طرح تحول اقتصادی و هدفمند شدن یارانهها، باید در قبال رسمی شدن حضور طبقات اقتصادی در جامعه تسلیم شد. به عبارت دیگر شاید در آن شرایط، این حقیقت تلخ، امری طبیعی شود که عدهای فقیرند و به هیچ وجه نمیتوانند از موقعیت خود خارج شوند و گروهی آنقدر ثروتمند که از دولت مستغنی هستند و هیچ چیز موقعیت آنها را دگرگون نمیکند. خود آگاهی طبقاتی در ایران، پس از این پروژه، تحقق یافته و جامعه طبقاتی، اقتضائات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را بهدنبال خواهد داشت. شاید طرح تحول اقتصادی آغاز رسمی زندگی طبقاتی ایرانیان باشد. برای رفع معضلات چنان جامعهای، چه تدابیری اندیشیده شده است؟
۳) آیا فقرای جامعه از بین خواهند رفت؟! در سال ۱۳۸۸، شهرداری تهران فقط در منطقه ۱۷ و ۱۸ شهرداری، حدود ۲۱ میلیون تومان طلب نانواییها از مردم را پرداخت کرد تا نانواها همچنان به مردم بهصورت نسیه نان بدهند. یعنی ۲۱ میلیون تومان نان نسیه فروخته شده است که میتوان نتیجه گرفت عدهای برای تأمین نان خود نیز محتاجند.در طرح تحول اقتصادی برای نجات این قشر از جامعه چه فکری شده است؟ برای دور نگهداشتن آنها از ناهنجاریهای اجتماعی چه میخواهیم بکنیم؟ در برابر افرادی که بهواسطه فقر شدید، به بزه روی میآورند، وظیفه حکومت چیست؟ تصور کنید در صورتیکه بهواسطه حذف یارانهها، قیمت کالاها و خدمات افزایش یابد و هزینه حمل و نقل عمومی درون شهری و برون شهری، چندین برابر شود؛ در چنین شرایطی هیچ بعید نیست کار، تحصیل، درمان و انجام پروسههای اداری بخشی از مردم مختل شود. چقدر ناراحتکننده خواهد بود اگر خانوادهای بهدلیل نداشتن هزینه رفتوآمد، فرزند خود را از تحصیل در مدرسهای خوب محروم کند! باید تدبیری اندیشید تا نخبگان کمبضاعت جامعه، امکان رشد و بروز استعداد خود را داشته باشند.
۴) با مرفهین جامعه چه میکنیم! خودمان خواستهایم که مرفهین در طرح شرکت نکنند. گذشته از آنکه بخشی از فقرا و اتباع کشورهای دیگر، نیز در طرح شرکت نکردهاند. حال در قبال این طبقه که داراست و از مزیتهای آن هم بهرهمند است، چه میکنیم؟ بخش قابل ملاحظهای از این طبقه با آرمانها و اندیشههای اساسی نظام، احساس همسویی ندارند و از این به بعد هم هیچ وابستگی نخواهند داشت. در قبال این وضعیت، آیا نظام آنها را آنگونه که خود میخواهند به رسمیت خواهد شناخت؟ یا برای مقابله با عوارض اجتماعی و فرهنگی ظهور قشر ثروتمند در جامعه اسلامی، نظام چه تدبیر و فکری خواهد کرد؟
۵) مهاجرت از حاشیه به مرکز، شدت خواهدیافت. از روستاها به شهرهای کوچک، از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و در نهایت، مهاجرت به تهران. در این صورت هم وضعیت زندگی در تهران و شهرهای بزرگ با چالشهای جدی روبهرو میشود، و هم اگر دقیق پیشبینی و برنامهریزی صورت نگیرد، حیات روستایی و پیرامونی کشور شاید قطع شود. اگر برای این مسئله فکری شده است، باید بهطور وسیع آن را اطلاعرسانی کرد، چراکه امواج التهاب ذهنی و روحی مردم، پیش از اعمال تدابیر دولت، حیات جمعی را مختل خواهد کرد.
۶) عدهای از جامعهشناسان بر این باورند که پیدایش پدیدههایی مانند زنان خیابانی، محصول سیاستهای تعدیل اقتصادی دوران کارگزاران سازندگی است. پس از اجرای طرح تحول اقتصادی، در صورت بروز ناهنجاریهای فرهنگی؛ برای بهتر شدن وضعیت چه خواهیم کرد؟ در شرایطی که در هر ساعت، چهارده زن در کشور بیوه میشوند، فشارهای اقتصادی و روانی طرح تحول با گروههای آسیبپذیر جامعه نظیر کهنسالان، زنان و کودکان چه خواهد کرد؟ همه گروههای در معرض خطر و بهعنوان مثال، خانوارهای تک سرپرست، نیازمند مراقبتهایی بسیار پیچیدهتر و عمیقتر هستند که لازم است مسئولین برای آنها فکری کرده و ایدههای خود را نیز از طریق رسانهها به اطلاع مردم برسانند. یادمان باشد که جدیترین عامل فحشاء همیشه فقر بوده است.
۷) سازمان متولی این فرآیند، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی است. اختیارات و ساختار کنونی این وزارتخانه، چنان نیست که بتواند همه سنگینی این بار را بردوش بکشد. مدیریت طرح هدفمند کردن یارانهها، نیازمند تمرکز نهادهای برنامهریز، اجرایی، ارزیابی، بازرسی و اعمال مدیریت در حین بحران است؛ امروز نیازمند تقویت جایگاه مدیران طرح هدفمند کردن یارانهها و این وزارتخانه بهطور خاص هستیم.
۸) نقش رسانهها و گروههای مرجع در اطلاعرسانی و آمادهسازی اذهان مردم برای روی آوردن به قناعت، صبر، برنامهریزی در کارها و تحمل سختیهای طرح، بسیار مهم و تأثیرگذار است. صداوسیما و رسانههای مکتوب در آمادهسازی مردم نقش حساسی دارند و میتوانند در تلطیف فضای اجتماعی، بهطور مؤثر عمل کنند. راهاندازی یک ستاد، جهت انجام فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی طرح تحول اقتصادی، از ضروریترین اقدامات این جراحی بزرگ در تاریخ اقتصاد کشور است.
۹) جوامع هوشمند همیشه تلاش میکنند که بحرانهای اجتماعی و اقتصادی خود را به مسائل سیاسی بدل کنند و در چنین شرایطی فرهیختگان و احزاب سیاسی، متولی رفع معضلات میشوند. در سال ۸۸ یک بحران سیاسی، به معضلی اجتماعی بدل شد و هزینههای سنگینی را بر جامعه تحمیل کرد. برای پیشگیری از رخدادهای احتمالی در اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها، نیازمند بسیج همه دلسوزان نظام و کشور هستیم تا این بار، مسئلهای اقتصادی به بحرانی اجتماعی تبدیل نشود. راهاندازی نهادهای متولی خدمات اجتماعی و مؤسسات مشاورهای و تأمین اجتماعی از نیازهای ضروری کشور است. در کنار اینگونه مؤسسات؛ نهادهای انتظامی، امنیتی و قضایی نیز باید آماده مواجهه با ابعاد مختلف این اتفاق تاریخی باشند. شاید لازم باشد در شورای امنیت ملی یا وزارت کشور و با محوریت اجزای سیاسی و اقتصادی دولت، ستادی جهت تمشیت اینگونه مسائل طرح ایجاد شود.
http://athir.blogfa.com/post-۳۰۵.aspx
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست