دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

حکومت نامرئی


حکومت نامرئی

زمان آن فرا رسیده که بپذیریم جمهوری دموکراتیک کنگو وجود ندارد

جامعه بین‌المللی باید این واقعیت ساده، اما تلخ را بپذیرد: جمهوری دموکراتیک کنگو وجود ندارد. همه ماموران حافظ صلح، فرستادگان ویژه، فرآیندهای میانجیگری و ابتکارات دیپلماتیک که براساس افسانه کنگو- وجود یک قدرت مقتدر در کشوری پهناور- محکوم به شکست هستند. زمان آن فرارسیده که مساله‌ای غیر از این را بازگو نکنیم.

این عبارات چهار سال قبل در سایت فارن پالیسی نوشته شد و اکنون درست‌تر به نظر می‌رسد. کنگو یک حکومت ورشکسته نیست، بلکه به دلیل ۱۷ سال جنگ بی‌وقفه و بدل شدن به موطن بدترین خشونت‌های جهان، اصلا حکومت نیست. احتمالا حدود ۵ میلیون نفر از زمان برکناری موبوتو سسه سوکو، رییس‌جمهوری کنگو، از قدرت در مه سال ۱۹۹۷، کشته شده‌اند و همان‌طور که نشریه اکونومیست به تازگی گزارش داده است، وحشت از«کشتار کودکان توسط گروه‌های جنایتکار، قتل‌عام هزاران غیرنظامی و تجاوز» همچنان وجود دارد. کنگو پس از سومالی در رده دوم فهرست شاخص دولت‌های ورشکسته قرار دارد و در شاخص توسعه انسانی سازمان ملل در

رتبه ۱۸۶ است.

از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی از میان ۲۲۹ کشور در رده ۲۲۹ (حتی پایین‌تر از سومالی و سودان جنوبی) است. این کشور از میان ۱۷۶ کشور حاضر در فهرست شاخص احساس فساد سازمان شفافیت بین‌الملل، در رده ۱۶۰ قرار گرفته و از ۱۷۷ کشور حاضر در فهرست شاخص آزادی اقتصادی بنیاد هریتج در رتبه ۱۷۱ است. اگر جایزه‌ای برای بدترین مکان جهان در نظر بگیرند، کنگو مستحق دریافت آن است.

بدبختانه، به‌رغم سابقه حیرت‌انگیز ورشکستگی، پاسخ جامعه جهانی به افسانه کنگو به حمایت از دولت فعلی منجر شده است و از بررسی هرگونه جایگزینی اجتناب شده است. گرچه کنگو از سال ۲۰۰۰ تاکنون ۲۷ میلیارد دلار کمک مالی برای توسعه دریافت کرده است- و احتمالا پس از افغانستان بزرگ‌ترین دریافت‌کننده کمک مالی در جهان است- دولت خارج از پایتخت نفوذ

چندانی ندارد.

علت این مساله فقدان پول نیست، بلکه دست‌کم تاحدی به این دلیل است که کمک‌کنندگان به ناکامی دولت مرکزی در حکمرانی، نادیده گرفتن فساد و ایجاد نگرانی درباره برگزاری انتخابات مشکوک، پاداش داده‌اند.

به نظر می‌رسد دنیا مایل است به جای آنکه خود را درگیر واقعیت موجود کند، به ایده کنگو باور داشته باشد.

اما چرا؟ افسانه کنگو به دلایل گوناگون پابرجا مانده است. نخست، رهبران کشورهای آفریقایی همسایه کنگو که باید بیشترین نگرانی را درمورد فجایع این کشور داشته باشند، تمایلی به زیر سوال بردن اقتدار حکومت ندارند؛ زیرا بسیاری از آنان بر قلمرو خودشان کنترل کامل ندارند. جامعه جهانی تمایلی ندارد انرژی دیپلماتیک و سرمایه سیاسی لازم را برای تفکر درباره یک راه‌حل واقعی در کنگو صرف کند و تنها به تعهد کردن اکتفا می‌کند. به‌رغم همه اعتراضات به جنگ مخوف، خشونت سازمان‌یافته علیه زنان و بی‌ثابتی منطقه‌ای، کنگو به ندرت توجه قدرت‌هایی مانند واشنگتن را به خود جلب می‌کند.

نگرانی از اقتدار در کنگو تنها زمانی مورد بحث قرار می‌گیرد که این قدرت‌ها در حوزه‌های حساس جغرافیای‌سیاسی همچون خاورمیانه دچار شکست می‌شوند. سرانجام، افراد بسیاری در داخل و خارج کنگو هستند که از طریق اخاذی و قاچاق از قلمرویی مملو از معادن و فرصت‌ها و فاقد حکومت مقتدر نفع می‌برند. آنان عمیقا تمایل دارند کنگو از کشور کاذب کنونی فراتر نرود.

در کنگوی امروز خارج از مناطق شهری به هیچ وجه قدرت مقتدری وجود ندارد و این مساله موجب شده است دو سوم جمعیت ۷۵ میلیونی این کشور خارج از کنترل دولت مرکزی قرار بگیرند. در نوامبر سال ۲۰۱۲، گروه شورشی ام ۲۳ (که تصور می‌شود تحت حمایت رواندا قرار دارد، اما مقامات این کشور به شدت این مساله را تکذیب می‌کنند) برای تصرف گوما صلح‌بانان سازمان ملل را پشت‌سر گذاشتند. گوما مرکز استان کیوو شمالی و دروازه شرق کنگو است. این شورشیان پس از به استهزا گرفتن دولت کنگو، ۱۰ روز بعد این منطقه را ترک کردند و در جنگل ناپدید شدند. اما نشان دادند که هر زمان که بخواهند بازمی‌گردند. در ماه مارس، در استان کاتانگا، جنگجویان مایی- مایی باکاتا کاتانگا (این اسم به زبان سواحیلی است و ترجمه آن جداکنندگان کاتانگا است) وارد لوبومباشی، دومین شهر بزرگ کنگو، شدند و پیش از تسلیم شدن، با نیروهای دولتی درگیر شدند. این درگیری بسیاری را نگران کرد؛ زیرا احتمال جدایی این استان از دولت مرکزی وجود داشت.

این استان در اوایل دهه ۱۹۶۰ از دولت تازه استقلال یافته کنگو به مدت سه سال جدا شده بود و در دهه ۱۹۷۰ متحدان خارجی برای حفظ حاکمیت کینشاسا بر این منطقه غنی از مواد معدنی، مداخله کرده بودند. شورش‌های فراوان دیگری نیز از شورش گروه مایی- مایی مورگان در استان‌های شرقی کنگو گرفته تا شورش گروه مایی- مایی ریا موتومبوکی در کیوو شمالی و کیوو جنوبی در این کشور درجریان است.

با وجود این، سیاست آمریکا درقبال کنگو نادیده گرفتن بی‌قانونی گسترده است. در سال ۲۰۰۹ دیدار کوتاه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، از کنگو تاکیدی بود بر همه ابعاد افسانه کنگو. تنها مسائلی که او برای حل شدن‌شان ابراز امیدواری کرد تجاوزهای گسترده و وضع اسفبار زندگی بود. حمایت آمریکا از کینساشا به ناچار با عملکرد بی رحمانه دولت در سه سال پیش همراه است. در آن زمان اعضای ارتش کنگو که توسط ایالات متحده آموزش دیده بودند به تجاوز به ۱۳۰ زن و دختر متهم شدند، اتهامی که سازمان ملل آن را تایید کرده است.

البته وزارت دفاع آمریکا این جنایت را محکوم و اعلام کرد آموزش‌های این سازمان شامل احترام به حقوق بشر به ویژه حقوق زنان می‌شده است. اما چنین آموزش‌هایی برای نیروهای نظامی‌ای طراحی شده است که در یک ساختار سلسله مراتبی عمل می‌کنند و به سربازان انگیزه داده می‌شود که از همشهریانشان حفاظت کنند.

در کنگو، هیچ چیز نباید از واقعیت فراتر رود. زینب بنگورا، نماینده ویژه سازمان ملل در زمینه خشونت جنسی در جنگ، در ابتدا نتوانست تعیین کند در ارتش چه کسی مسوول این اقدامات بوده است؛ زیرا به گفته او «ارتش دچار بی‌نظمی بود. هیچ‌گونه ساختار فرماندهی در ارتش وجود نداشت.» این چیزی است که واشنگتن در برابر کمک به دولت کنگو به دست آورده است.

اما شورای امنیت که مصمم به حفظ کنگو است در ماه مارس ۳ هزار نیروی مداخله‌گر با اختیار تهاجم برای سرکوب شورش‌های شرق کنگو به این کشور اعزام کرد؛ اما برای تضمین صلح، این نیروها بسیار اندک و این قلمرو بسیار وسیع است. درعوض، اعزام این نیروها ثابت می‌کند که جامعه بین‌المللی تنها وانمود می‌کند که در کنگو حکومتی وجود دارد، اشتباه خطرناکی که به آسیب‌شناسی‌ای منجر می‌شود که بیشترین لطمه را به بی‌پناهان می‌زند. از بعضی جهات، جهان باید بداند که کمک به دولت ملی کنگو به امید اینکه تغییری رخ دهد، اقدامی اشتباه است.

تاکنون، جهان با کمک کردن به کینشاسا اقدامات حکومت را نادیده گرفته یا بدتر از آن به دلیل منافع مالی یا استراتژیکی با این اقدامات مخالفت نکرده است و مسوولیت‌هایی را که دولت مرکزی باید به عهده می‌گرفت، پذیرفته است.

مسلما، راه‌حل ساده و سریعی برای کنگو وجود ندارد. و به رغم شکست‌های بی‌وقفه این کشور، اجماعی بر سر بررسی جایگزین‌هایی برای دولت فعلی وجود ندارد. علت این مساله این است که جامعه جهانی برای تفکر درباره سناریوهای جایگزین انگیزه‌ای ایجاد نکرده است. این سناریوها عبارتند از: تقسیم کنگو به ایالت‌های مختلف، کینشاسایی با سطوح گوناگون کنترل بر مناطق مختلف، مسوولیت‌های رسمی بیشتر برای جامعه بین‌المللی در فراهم کردن امنیت و خدمات یا هر ایده دیگری که فراتر از ۵۰ سال کمک ثابت به دولتی ورشکسته باشد. تسلیم شدن در برابر واقعیت‌ها و پذیرفتن این مساله که چیزی به عنوان کنگو وجود ندارد، شروع خوبی خواهد بود.

مترجم: رفیعه هراتی