سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

دلواپسان را وانهید


دلواپسان را وانهید

جناح مقابل اصلاحات, از ابتدای بروز و ظهور خود, تاکنون به نام های گوناگون شناخته شده و هردم صاحب عنوانی شده است که یا خود برخویشتن گذاشته اند یا به دلیل منش و بینشی که دارند, در اذهان عمومی و در ادبیات سیاسی ایران به آن مشهور و معروف شده اند «جناح راست», «اصولگرایان» و اخیرا «دلواپسان»

جناح مقابل اصلاحات، از ابتدای بروز و ظهور خود، تاکنون به نام‌های گوناگون شناخته شده و هردم صاحب عنوانی شده است که یا خود برخویشتن گذاشته‌اند یا به‌دلیل منش و بینشی که دارند، در اذهان عمومی‌ و در ادبیات سیاسی ایران به آن مشهور و معروف شده‌اند: «جناح راست»، «اصولگرایان» و اخیرا: «دلواپسان».

از میان واژه‌هایی که منتقدان اصلاحات را شناسایی و معرفی می‌کند، اصولگرایی و دلواپسی را خودشان انتخاب کرده‌اند، منتهی «دلواپسان» در چند روز اخیر جزء شناسنامه اقلیت تندرو منشعب از جناح اصولگرایی شده و چه بسا در آینده نه‌چندان دور، به‌ویژه در آستانه تبلیغات انتخابات مجلس دهم، به دو یا چند مینی اقلیت با عناوین جدید تبدیل شوند. این دلواپسان که تاچند ماه پیش در تشکلی به نام جبهه پایداری گردآمده بودند و به‌تازگی، یکی یکی ریزش می‌کنند، درصحنه سیاسی اخیر کشورمان با برگزاری همایشی در محل سابق سفارت آمریکا در تهران، خودی نشان دادند. درمقابل این تحرکات ناشی از دلواپسی، اصولگرایان معتدل و نیز بعضی از اصلاح‌طلبان، باب انتقاد گشودند و از برگزارکنندگان همایش‌ ما دلواپسیم که در آن به مخالفت با روند مذاکرات هسته‌ای بین ایران و غرب، داد سخن داده بودند، خواستند که دلواپس نباشند!

نگارنده از انتقاد به دلواپسی آقایان و خانم‌های شرکت‌کننده در همایش مذکور تعجب کرده، خواستار این است که این جمع دلواپس را به‌حال خودشان واگذارند، چراکه:

اول ـ دلواپسی چیزی نیست که انسان برای خودش اختیار کند، بلکه حالتی است که برای افراد خاصی پیش می‌آید، یا درمواقع مشخصی برانسان عارض می‌شود.

مثلاً یک فروشنده ارز، وقتی می‌شنود که قیمت دلار یا یورو در بازار رو به کاهش گذاشته، دلواپس می‌شود که نکند ورشکست شود، تنها وقتی می‌توانید به او بگویید دلواپس نباش که بپذیرد قیمت ارز فروکش نخواهد کرد.

دوم ـ این دلواپسان از پیش از خرداد ۹۲ برای اینکه نکند اصولگرایان معتدل و اصلاح‌طلبان پرتحرک، همدست و هم‌داستان شوند و مردم را برای رای‌دادن به دکتر روحانی ترغیب نمایند، دلواپس بودند، اما مجبور بودند دلواپسی خود را بروز ندهند. پس چون دلواپسی‌شان ریشه در پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم دارد، هرگز به پند دلسوزان و نصیحت رقیبان واقعی نمی‌گذارند.

سوم ـ وقتی شعارهای پرطمطراق آنان پایان بپذیرد و دوستانشان به آنها بقبولانند که گام‌های برداشته شده درجهت حل مشکلات بین‌المللی ایران با هماهنگی بوده و از این پس نیز خواهد بود، مجبور می‌شوند وقتشان را در راه مخالفت با دولت تلف نکنند و به‌جای آن در حل گرفتاری‌های باقیمانده از سوی مدیریت پیشینیان، اولیای امور را کمک نمایند.

چهارم ـ برای هر اقدام دولتمردان، منتقدانی وجود دارند که خود را ملزم می‌دانند همیشه و هرجا و با همه چیز مخالفت نمایند، لذا دلیلی ندارد که گوش به حرف دیگران بدهند و از مخالف‌خوانی به هر بهانه‌ای، دست بردارند.

پنجم ـ اگر نفراتی چند به این نتیجه برسند که برای ادامه حیات سیاسی خود نیازمند فضاسازی‌های دهان پرکن هستند وچه بهتر که رسانه‌هایی را تاسیس کنند و به‌طورمرتب خبررسانی کنند، چه ضرورتی در خود احساس می‌کنند که پند دیگران آن هم منتقدان خود گوش دهند؟

ششم. . . . .

با توجه به‌مراتب بالا و اینکه تندروهای موجود، دلشان هوای دولت احمدی‌نژاد یا مشابه آن را کرده، پیشنهاد می‌شود دور آنان را خط کشیده و با دلواپسی‌هایشان تنهایشان بگذارید. هر چه آنان در سایه باشند، دولت در آرامش بیشتر به‌سر می‌برد. اگر فضا را آماده رشد خود ببینند، چه بسا با مجموعه رسانه‌هایی که در اختیار دارند، درجهت منویات خود ادامه مسیر بدهند و لای چرخ دولت مستقر که قول داده به سمت بهبود شرایط موجود حرکت کند، چوب بگذارند. پس دلواپسان را وانهید.

مصطفی ایزدی