چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سیسرون خطیب روم باستان


سیسرون خطیب روم باستان

گذری به تاملات فکری مارکس تولیوس سیسرون

مارکس تولیوس سیسرون در سال ۱۰۶ قبل از میلاد به دنیا آمد. آغاز زندگی سیسرون مصادف بود با دوران استیلای رومیان بر یونان در قرن دوم قبل از میلاد. بنابراین او شاهد واپسین سال ‌های جمهوری روم و ظهور قیصر بر مسند حکومت بود. در این عصر، آموزه ‌ها و آرای رواقیان که با حوادث روزگار سنخیت و سازگاری بیشتری داشت، نسبت به دیگر مکاتب فلسفی، گسترش داشت. سیسرون از جمله کسانی بود که تلاش زیادی نمود تا فرهنگ و تعالیم فلسفی یونان را نزد رومیان بشناساند.

وی نامدارترین و معروف ‌ترین خطیب و سخنور روم قدیم به شمار می‌رفت و اعتقاد راسخی به سازمان‌ ها و نهادهای سیاسی کهن روم و کارکرد آنها در اجتماع داشت. او همواره در دفاع از طبقات متوسط جامعه می‌کوشید، چرا که خود نیز از طبقات پایین اشراف بود. در طول زندگی سیاسی خویش به مبارزه با خودکامگی خواه به نام اشراف و خواه توده مردم برخاست، ولی با این حال بیشتر تلاش‌ها و کوشش‌های او به نفع طبقات توانگر و بازرگانان رومی بود تا توده مردم ستمدیده یونان.

نخستین فعالیت سیاسی ـ حقوقی او به عنوان وکیل مدافع در دادگاه کشور آغاز شد. در این مدت که وی به شغل قضاوت مشغول بود، بیشتر

فعالیت‌ های خود را معطوف به اقدامات حقوقی نمود. وی تلاش نمود تا شکل ‌های قدیمی قانون اساسی روم را زنده نگاه دارد، بخصوص تجاوزات استبدادی باعث از یاد رفتن این قوانین می‌گشت، ولی در این هدف خود کامیاب نبود.

او همواره سعی کرد تا رسیدن سزار بر مسند قدرت را درک کند ولی روزگار و اتمام حیات، این اجازه را به او نداد. سیسرون با رسیدن سزار به اوج قدرت مخالفت کرد، ولی موفق نشد، سزار بعد از رسیدن به مسند حکومت در اوج قدرت می‌توانست اقدامات مخالفانه سیسرون را تلافی کند، ولی گذشت و جوانمردی از خود نشان داد. پس از کشته شدن قیصر، سیسرون ضمن یک رشته نطق ‌ها که به فیلیپک «Philippics» معروف بود، جانشین او، مارک آنتونی را تخطئه نمود و این بی احتیاطی به قیمت جانش تمام گشت.

آثار و رساله‌ ها: سیسرون علاوه بر خطابه‌ ها و مقاله‌ هایی که از خود به یاد گذاشته است، دو رساله «جمهور» و «قوانین با اندیشه سیاسی سروکار دارد» را نوشته است. کتاب جمهور سیسرون به شیوه مکالمه‌ بین چندین نفر در یک بحث یا مثلاً مجلس نگاشته شده است. احتمالاً این رساله در سال‌های ۴۴ و ۴۵ قبل از میلاد نوشته است. این دوره مصادف بود با دوران قدرت و عظمت سزار و تشکیلات روم کهن. از آنجا که سیسرون به دلیل اقدامات سیاسی و مخالفت با سزار شغل قضاوت خود را از دست داده بود، لذا این مدت ده ساله، فرصتی بود تا در اوقات فراغت به نگارش دیدگاه و نظریات سیاسی و حقوقی خود بپردازد که نتیجه آن دو رساله‌ ارزشمندی است که از خود به جا گذاشته و اسم او را با گذشت چندین سده در میان، اندیشمندان و نظریه ‌پردازان غرب حفظ نموده است.

در بررسی افکار سیاسی جهان باستان، بررسی مقام سیسرون به عنوان فیلسوفی که اندیشه ‌ها و دیدگاه تازه و سنجیده را در افکار سیاسی دنیای باستان مطرح ساخته، در خور توجه و بررسی است، ولی مهم‌تر از آن، رشد و تحول تاریخی که از عهد حکمای باستان تا عصر سیسرون در زمینه تفکرات و اندیشه سیاسی، در رساله ‌اش بیان شده است. سیسرون در گزینش نظرات دیگران و نتیجه‌ گیری از دیدگاه آنان وسعت نظر و بینشی خاص داشت و در اغلب آثاری که از خود به جا گذاشته، تأثیرات اندیشه‌ های افلاطون و ارسطو مشاهده می‌شود. در رساله‌ سیسرون، نظریات و دیدگاه‌های متنوعی در باب حکومت، دولت، سیاست، قوانین و حقوق وجود دارد، که در این مقاله به برخی از این مسائل پرداخته می‌شود.

● تعریف دولت

یک قلمرو ارضی مشترک، دارایی مشترک یک ملت است. این ملت یا جمعیت هر مجموعه‌ ای از موجودات بشری نیستند که به نحوی از انحاء دور هم جمع شده باشند، بلکه توده‌ هایی انبوه هستند که به منظور اجرای عدالت درباره همدیگر و تأمین خیر و صلاح عمومی به هم پیوسته‌اند. علت اصلی به وجود آمدن این گونه اجتماعات ضعف افراد نیست که آنها را به کمک و حمایت همدیگر نیازمند سازد، بلکه نوعی روحیه اجتماعی است که خود طبیعت در نهاد آفریدگار به ودیعه گذاشته است. زیرا که انسان مخلوقی کناره ‌گیر یا غیر اجتماعی نیست، بلکه با طبیعت و سرشتی خلق شده است که حتی در ساده ‌ترین شرایط زندگی باز هم مایل نیست که دور یا جدا از همنوعان خود زندگی نماید.

سیسرون، یک کشور یا دولت را جزء دارایی و اموال مردمان آن سرزمین می‌داند، که جهت برقراری و بسط عدالت در یک اجتماع دور هم جمع شده ‌اند. از دید او، در این قلمرو، هدف برقراری اصل عدالت و جلوگیری از تضییع حقوق شهروندان است. او انسان‌ها را موجودی اجتماعی می‌داند که خداوند این احساس را در سرشت آنها قرار داده است. یکی از دیدگاه‌های رایج در عهد سیسرون، این بود که زندگی افراد در جامعه و در کنار همنوعان، نشانگر ضعف و ناتوانی آنهاست، سیسرون صریحاً مخالفت خود را با این رویکرد بیان کرده و معتقد است که اجتماعی بودن انسان‌ها ودیعه‌ ای ذاتی است که خداوند در سرشت آنها قرار داده و نشانگر نوع ‌دوستی و حمایت از زندگی انسان‌هاست.

● تقدم قانون ازلی بر تمام قوانین

اصل اساسی تفکر سیسرون در باب قانون و حقوق طبیعی این است که سراسر کائنات و موجودات از یک قانون یا مجموعه قوانین پیروی می‌کنند. موجودات بی‌جان از روی غریزه و انسان‌ ها به واسطه عقل خود، تابع این اصل کلی هستند. او قانون طبیعی را ساخته و پرداخته ذهن و تفکر بشری نمی‌داند، بلکه معتقد است قانون اندیشه ‌ای ازلی و ابدی از جانب خداوند است و فرمانی است که حکمت الهی از خلال آن به امر کردن و نهی کردن مردم و جهان می‌پردازد.

قانون طبیعت بر سرتاسر عالم وجود حکمفرماست و یک واحد یا سیستمی واحد است که بر تمام هستی و تمام کائنات حاکم است. قوانین بشری نیز باید از قوانین طبیعی پیروی کنند. در واقع تمامی قوانین برای رستگاری و تأمین آرامش و صلح افراد و جامعه ابداع شده است و تنها می‌توان بر اصول و احکامی که جهت خوشبختی و سعادت و حفظ آرامش انسان‌ها تدوین شده‌اند، نام قانون را نهاد. بدین ترتیب در کلمه قانون، اندیشه جستن حقیقت و عدالت نهفته است.از دید سیسرون، عقل بشری در عالی ‌ترین سطحش، انسان‌ها را به کارهای نیک و صالح دعوت کرده و از اعمال نادرست دور می‌کند، این درجه عقل از نظر وی، همان قانون است. در واقع عقل بشری تنها مزیتی است که انسان را از دیگر موجودات متمایز ساخته و او را قادر کرده تا نیک را از بد تمییز دهد. حیوانات به حکم غرایزی که در وجودشان نهفته است، کورکورانه از قوانین طبیعی اطاعت می‌کنند، ولی انسان فقط به حکم و فتوای عقل مطیع قوانین طبیعت است. از این رو به عقیده سیسرون هیچ انسانی مجبور به اطاعت کردن از قوانین طبیعی نیست، ولی هر انسان عاقلی می‌تواند و باید از آنها اطاعت کند.

● نقد

- قانون طبیعت به شکلی که سیسرون از آن تعریف می‌کند، وضعی کاملاً متفاوت دارد، به این معنی که موجودات ذیعقل هیچ مجبور نیستندکه خود به خود از آن اطاعت کنند. قانون طبیعی سیسرون فقط حدودی که موجودات انسانی به کمک عقل خود آن را درک و مفهومش را از روی اراده بر اعمال و حرکات خود تحمیل کنند، می‌تواند در رفتار و روش انسان‌ها موثر باشد و آنها را تابع نظم و ترتیب سازد. اگر عقل آدمی انسان را در تشخیص تمییز و بد یاری می‌رساند و برای هدایت او به سوی عدالت و راستی کافی است، پس لزومی ندارد که وی از قوانین طبیعی تعدی نماید، چرا که این قوانین، طبق تعریفی که سیسرون ارائه داده، قانون ازلی و ابدی هستند که انسان را به سوی رستگاری و درستی هدایت می‌کنند.

- با تشریحی که سیسرون از قانون طبیعت ارائه کرد، این نتیجه به دست می‌آید که اطاعت شهروند از قوانین کشورش مطلق نیست، بلکه مشروط است، چرا که او می‌تواند این قوانین را با عقل و دیدگاه شخصی خود سنجیده و در صورت غیر معقول دیدن از آن اطاعت نکند.

از دید او قوانین کشور تا جایی سزاوار اطاعت است که با قانون طبیعی موافق باشد. قانون طبیعی چیزی نیست جز آنچه عقل آدمی فتوی می‌دهد، ولی عقل هر چند بالقوه در نهاد همه آدمیزادگان وجود دارد، بالفعل در همه افراد به یک اندازه رشد نمی‌کند، لذا انسان‌ها برداشت ‌های متفاوتی از قوانین خواهند داشت، و این مسئله تعدی و عدم پیروی شهروندان از قوانین یک کشور را در پی خواهد داشت.

- فرق عمده‌ای میان قوانین طبیعی سیسرون و قانون ‌های طبیعت به مفهوم معاصر وجود دارد، سیسرون معتقد است که افراد می‌توانند از قوانین طبیعت، (با مراجعه به عقل و خرد خویش)، اطاعت نکنند، ولی در حال حاضر تمامی افراد ناگزیر از پیروی از قوانین طبیعی (مثلاً قانون جاذبه زمین) هستند.

- سیسرون، وفاداری آگاهانه به شهر جهانی یعنی جامعه بشری را بلند پایه‌ ترین رسم اخلاقی می‌داند و در عین حال تأکید می‌ورزد که وفاداری به میهن و زادگاه نیز احساسی پرارج است، ولی میان این دو گونه وفاداری منافاتی نمی‌بیند، زیرا به نظر او تعهد فرد در برابر میهن خود از تعهد او در برابر جامعه بشری ریشه می‌گیرد. در واقع نوعی اختلاط و گمراه‌کنندگی ذهن در فلسفه سیسرون وجود دارد.

میرعماد اشراقی

منابع:

ابوالقاسم طاهری، تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب، تهران: قومس، ۱۳۷۴.

بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، حمید عنایت، نشر زمستان، ۱۳۷۷.

خداوندان اندیشه سیاسی، مایکل فاستر، ترجمه جواد شیخ‌الاسلامی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۱.

تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمه حمید عنایت، تهران: اقبال، ۱۳۴۱.



همچنین مشاهده کنید