پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شاعری معاصر با دغدغه کلاسیک


شاعری معاصر با دغدغه کلاسیک

شعر و شاعری شیموس هینی از نگاه احمد پوری

شیموس هینی، شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و مترجم ایرلندی که در سال ۱۹۹۵ نوبل ادبیات را به خود اختصاص داد، جمعه (هشتم شهریور) پس از طی یک دوره کوتاه‌مدت بیماری در سن ۷۴ سالگی در دوبلین درگذشت. او یکی از سرشناس‌ترین شاعران قرن بیستم بود که هنگام دریافت نوبل ادبیات، کمیته نوبل با تحسین اشعار او آنها را «دارای زیبایی غنایی و عمق اسطوره‌یی خوانده بود که معجزه‌های روزمره و زندگی گذشته را به تعالی می‌رساند». به بهانه درگذشت این شاعر سرشناس ایرلندی، احمد پوری، مترجم و نویسنده، در گفت‌وگویی کوتاه از ویژگی‌های شعری و درونمایه سروده‌های شیموس هینی می‌گوید.

به‌ نظر شما ‌چه ویژگی‌هایی سبب محبوبیت و شهرت شیموس هینی در میان منتقدان و مخاطبانش شد؟

بی‌شک شیموس هینی یکی از شاعران برجسته جهان و دارای جایگاهی ارزنده در حوزه ادبیات است. به ویژه آنکه در سال ۱۹۹۵ توانست نوبل ادبیات را از آن خود کند. به نظر من با وجود آنکه هینی شاعری متعلق به زمان معاصر بود، اما تا حد زیادی می‌توانیم او را شاعری کلاسیک به حساب آوریم؛ چراکه علاقه بسیاری به متون کلاسیک داشت و البته مترجم برجسته‌یی بود و آثاری از دانته، ویرژیل و... را به زبان انگلیسی برگردانده و در سروده‌هایش تحت تاثیر این متون کلاسیک بود.

به طور کلی درونمایه اصلی سروده‌های هینی چیست و این شاعر بیشتر چه مضامینی را دستمایه سرایش خود قرار داده بود؟

در سروده‌های این شاعر می‌توان دو جنبه یا درونمایه کلی را تشخیص داد. یکی بخش اجتماعی ذهن این شاعر بود. او انسانی خشمگین بود که از وحشی‌گری بشر بارها به نقد و اعتراض در شعرهایش سخن می‌گفت و حتی ذات بشر را آمیخته با همین وحشی‌گری‌ها می‌دانست و البته به تاریخ هم‌چنین نگاهی داشت. می‌توان گفت تا حدی این مساله به تاریخ ایرلند، یعنی سرزمینی که این شاعر از آنجا برآمده است، بازمی‌گردد. بخش دیگر مضامین شعرهای هینی، سروده‌های عاشقانه او است. هینی در این نوع از شعرهایش زبانی بسیار فاخر دارد. عشق او، عشقی چندان زمینی نیست و البته این مساله بدین معنی نیست که هینی در سروده‌هایش به عشقی عرفانی پرداخته است. بلکه به دلیل بهره او از همین زبان فاخر، مضامین عاشقانه‌اش در لایه‌یی از رمانتیزم پوشیده و سبب شده است این سروده‌ها زمینی نباشند.

بسیاری از منتقدان شعر این شاعر ایرلندی را مصداق شعر پست‌مدرن می‌دانند، آیا می‌توان گفت هینی با بهره‌گیری از ساختار پست‌مدرن و اندیشه متاثر از متون کلاسیک به بیان دغدغه‌های دنیای معاصر در شعرهایش پرداخته است؟

از آنجا که در پست‌مدرنیسم به نوعی رجعت به گذشته را تجربه و حال را براساس معیارهای گذشته اجرا می‌کنیم، حال می‌توان گفت هینی با زبانی پست‌مدرن و تاثیرپذیری از متون کلاسیک همین ویژگی رجعت به گذشته را به‌کار گرفته است. از سوی دیگر باید گفت این شاعر ایرلندی تاثیرپذیری از متون کلاسیک را برای بیان دردهای بشری انسان معاصر به خدمت گرفته است. همچنین او در شعرهایش بیشتر به اسطوره‌ها و افسانه‌های سرزمین خود یعنی ایرلند توجه دارد.

چه ویژگی‌ها یا مشخصه‌های دیگری را برای شعر هینی می‌توان برشمرد؟

دیگر ویژگی سروده‌های این شاعر ایرلندی حضور پررنگ طبیعت در مقایسه با فضاهای شهری است. این موضوع هم نشات گرفته از ایرلند و طبیعت زادگاه او است. به‌ویژه در معروف‌ترین اثر او با عنوان «مرگ یک ناتورالیست» توصیف‌هایی بسیار زیبا از طبیعت می‌بینیم. همچنین هینی یک شاعر تصویرگراست و سروده‌های او ویژگی غنای تصویری بسیار بالا و توصیف‌هایی ناب از واقعیت را دارا هستند. برای مثال قطعه شعری دارد با نام «ایستگاه آخر» که در آن ضمن ارائه تصویرهای شعری بسیار قوی و زیبا از یک ایستگاه در ایرلند به مسائل فلسفی پرداخته است. همچنین این شاعر در برخی از سروده‌هایش به دنبال ساده‌تر کردن زبان شعر و ارائه تصویرهای ساده‌تری بوده است. به عبارتی سعی داشت از فاخرگویی دست بردارد. هرچند این تجربه او جالب بود، اما معتقدم از این منظر چندان موفق نبود.

آیا می‌توان از شیموس هینی به عنوان یک شاعر جریان‌ساز در حوزه ادبیات یاد کرد؟

هرچند ویژگی‌های شعری هینی از نظر نوع زبان یا مضمون در سروده‌های برخی دیگر از شاعران به‌کار گرفته شده است، اما فکر نمی‌کنم او شاعری جریان‌ساز در حوزه ادبیات و شعر جهان بوده باشد. هرچند آثاری بسیار قدرتمند خلق کرد و جایگاهی رفیع در ادبیات داشت و البته نوبل ادبیات را نیز دریافت کرد.

این شاعر ایرلندی برای مخاطب و دوستدار فارسی‌زبان شعر تا چه حد شناخته شده است؟

آنچه به طور مستقل از ترجمه سروده‌های شیموس هینی به زبان فارسی به یاد می‌آورم، تنها یک مجموعه با عنوان «مرگ یک ناتورالیست» با ترجمه مجتبی ویسی است که از سوی انتشارات آهنگ دیگر منتشر شد. البته علت این امر دشواری زبان سروده‌های هینی است. همان‌طور که گفته شده هینی در شعرهایش تعلق‌خاطری به متون کلاسیک و تکیه‌یی به اسطوره‌ها یا باورهای سنتی ایرلند داشته است. این ویژگی‌ها سبب می‌شود زبان شعر او دیگر زبانی ساده نباشد و مترجم را به دشواری بیندازد. به همین دلیل می‌توان گفت متاسفانه این شاعر بزرگ ایرلندی در ایران بسیار کم شناخته شده است و جا دارد شاهد ترجمه‌های بیشتری از آثار او به زبان فارسی باشیم.

و در پایان آیا خود شما تاکنون سروده‌های هینی را به فارسی ترجمه کرده‌اید، یا در آینده به سراغ ترجمه شعرهای او می‌روید؟

از آنجایی که به طور کامل با این شاعر هم‌افق و هم‌دل نیستم و معتقدم تا زمانی‌که با یک شاعر هم‌دل و هم‌افق نباشیم، نباید اشعار او را ترجمه کنیم، من هم در زمینه ترجمه سروده‌های او تاکنون کاری انجام نداده‌ام.

فرناز میری