چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
وقتی ابزار تحصیل «غذا» معیار تمدن می شود

این اختیار به معنای مطلق اختیار نیست. ما جزئی از کل عالم وجود هستیم و به عنوان یک جزء هرگز نمی توانیم از مجموعه قوانین و سنت های کلی عالم سرپیچی و تخلف داشته باشیم. چگونه یک چنین تصوری ممکن است که یک جزء به اختیار خویش از مجموعه احکامی که بر کل آن حکم فرماست خارج شود یا بر آن احاطه پیدا کند؟ انسان مختار است نه مطلق العنان؛ باید بین این دو معنا تفاوت اساسی قائل شد.
نکته ی مهم دیگری که ذکر آن ضرورت دارد ـ و شاید بیشتر از هر چیز دیگر ـ این است که فی مابین مفهوم تکامل و تعالی در معارف اسلامی ما و معنای ترقی(۱) در مغرب زمین تفاوتی مبنایی وجود دارد. این دو لفظ را نه تنها نباید مترادف با یکدیگر دانست بلکه هرگز نباید برای دومی (ترقی) شأن حقیقی قائل شد. مبنای اعتقاد به ترقی از پیدایش علوم جدید سرچشمه گرفته است و بنابراین، هرگز نباید انتظار داشت که ریشه های این فکر به ماقبل رنسانس بازگردد. در کتاب «اندیشه ی ترقی»(۲) نوشته ی سیدنی پولارد از کتاب «انقلاب رنسانس» نوشته ی ژوزف آنتونی مازئو نقل شده است که:
فکر ترقی، یعنی ترقی مداوم، و بی حد و حصر در صعود مستقیم از یک وضعیت پست تر به سوی وضعیتی عالیتر، تا قرن هفده برای انسان ناشناخته بود.(۳)
آقای سیدنی پولارد نویسنده کتاب مذکور بدون اینکه علم زدگی خویش را پنهان دارد، با اعتقاد به شأن خدایی برای علم، همه فرضیات مربوط به فلسفه ی تاریخ و جامعه شناسی و اقتصاد را حول محور اندیشه ترقی بررسی و تحلیل کرده است و از این نظر کتاب او، بخصوص برای آنان که مخالف با اعتقادات او هستند، بسیار خواندنی است.
حقیقت این است که اندیشه ی ترقی مستقیم و بی وقفه بشر در طول تاریخ اصلاً اندیشه ای است که از علم زدگی برآمده است. علم زدگی و قول به شأن خدایی برای علم، یکی از وجوه عام تمدن امروز است و کم و بیش در وجود همه انسان های معاصر ـ بجز اهل ولایت ـ نشانه هایی از آن (علم زدگی) وجود دارد.
سیدنی پولارد معتقد است که اصولاً «اندیشه ی ترقی» «تنها پس از آنکه زنجیر موروثی اسارت روح... از هم گسست»(۴) پیدا شده است و «علم، اتکاء به انتظام سرمدی عالم را برانداخت، و خود به مهمترین جنبه زندگی انسان تبدیل شد. و از اینجا بود که انسان توانست به اصل پیشرفت وقوف حاصل کند...»(۵) و حق با اوست. اگر اعتقاد به نظام الهی جهان و اصالت روح با اشاعه ی علم زدگی از بین نمی رفت هرگز بشر به اینچنین اندیشه ای نمی رسید. او می گوید: هنگامی که دکارت بر طبق اصول ریاضی یک جهان نو و اطمینان بخش بنا کرد، که عظمتش از جهان مذهب کمتر نبود، و هنگامی که نیوتون جهان واقعیت را با تمام پیچیدگی ها و تضادهایش در چند قانون عمومی گنجانید، دیگر واضح بود که انسان جدید در عرصه ی بزرگی از تلاش وارد شده و از دنیای پیشین فاصله ی زیادی گرفته است. دانشمندان که به جای فکرمجرد به پیشرفت علمی اهمیت می دادند، رفتار انسان جدید را تحت تأثیر خود قرار دادند.(۶)
نخست باید دید که مقصود آنها از پیشرفت چیست. غایت و عصاره این مفهوم را خود سیدنی پولارد در مقدمه ی کتاب مذکور بیان کرده است:
ولی حمایت وسیع متفکران از مفهوم «ترقی» نیز لزوماً از اعتقادات فلسفی و تعقلی آنان سرچشمه نمی گیرد و در غایت امر به این حد می رسد که علم و تکنولوژی به افزودن بر منافع مادی غرب ادامه خواهد داد، و به لطف غرب]
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست