جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اخلاق و افشاگری


اخلاق و افشاگری

منحصر کردن مبارزه با فساد در افشاگری های آتشین و اغلب بی مبنا, که اخیرا حرف وحدیث های بسیاری را برانگیخته نشانگر بدفهمی موضوع و سطحی نگری و ساده انگاری مسائل پیچیده است, معضلی که علاوه بر مبارزه با فساد در سایر حوزه ها هم گریبانگیر سیستم مدیریتی کشور شده و مشکلات عدیده ای را ایجاد کرده است به علاوه چنین مبارزه ها و افشاگری هایی, خود منشا مفاسد عمیق تری هستند

منحصر کردن مبارزه با فساد در افشاگری های آتشین و اغلب بی مبنا، که اخیرا حرف وحدیث های بسیاری را برانگیخته نشانگر بدفهمی موضوع و سطحی نگری و ساده انگاری مسائل پیچیده است، معضلی که علاوه بر مبارزه با فساد در سایر حوزه ها هم گریبانگیر سیستم مدیریتی کشور شده و مشکلات عدیده ای را ایجاد کرده است به علاوه چنین مبارزه ها و افشاگری هایی، خود منشا مفاسد عمیق تری هستند. ارزان شدن آبرو و حیثیت انسانها و سهولت هتک حرمت و نسبت دادن انواع افتراها و تهمت ها به افراد، بی هیچ مبنای قانونی، از هر فسادی بالاتر است.

تجربه نشان داده که این رفتارها عایدی و ثمره ای ندارد و موضوع را پیچیده تر می کند.

مردم هم در ابتدا ممکن است افشاگران را به عنوان قهرمانان مبارزه با فساد قلمداد کنند اما در ادامه وقتی نتیجه عینی حاصل نمی شود آنچه که به دست می آید "بحران اعتماد" است. رفتارهایی این چنین اعتماد مردم به مسوولان، به حوزه سیاست و اقتصاد، و سهمگین تر از همه به کلیت نظام را زایل می کند.

حتی خود افشاگران از این بی اعتمادی بی نصیب نمی مانند. افشاگرانی این چنین مصداق عینی "یکی بر سر شاخه بن می برید" هستند. دلیل آن هم از اینجا ناشی می شود که در بطن چنین افشاگری هایی بیشتر از نیت خیر مبارزه با فساد و مفسدین اغراض زشت سیاسی نهفته است، مردم هم در میان مدت متوجه می شوند که صاحبان چنین رفتارهایی بیشتر از آنکه دغدغه سلامت و پاکی داشته باشند درد قدرت دارند و بیشتر از آنکه به اصلاح امور بیندیشند به بد نام کردن و بیرون راندن رقبای سیاسی خود از عرصه فکر می کنند.

و این همان چیزی است که عرصه سیاسی و مدیریتی کشور را دچار بحران کرده است: گسست اخلاق از سیاست.

در این عرصه، همه چیز وسیله ای شده است برای رسیدن به قدرت و حذف دیگران، مبارزه با فساد و افشاگری هم می تواند یکی از این وسیله ها باشد.

بر این اساس معتقدم مبارزه با فساد اگر با دو عنصر مهم دیگر، اخلاق و عقلانیت، همراه نباشد خود موجب فسادی افزون تر خواهد شد.

اگر با اخلاق همراه نباشد به ریاکاری، عوام فریبی، فرصت طلبی، حرمت شکنی و نفرت پراکنی منجر می شود و اگر با عقلانیت همراه نباشد ره به بی راهه می برد.

با عقلانیت است که می توان از سطح امور گذر کرد و به عمق آن رسید و ساختارها، ضوابط و روابط و مناسبات و بسترهای مفسده برانگیز را دید و به جای هیاهو با آرامش منفذها و البته بعضا دروازه های فساد را بست.

برخی ساختارهای معیوب اقتصادی، مناسبات غلط حاکم بر سیستم اداری، قواعد و ضوابط پیچیده، و فقدان نظارت موثر نهادهای مسوول، رسانه های گروهی و نهادهای مردمی عامل فساد هستند. با عقلانیت می شود اینها را شناخت.

هر کس که داعیه مبارزه با فساد داشته باشد باید این را با اصلاح ساختارهای مفسده برانگیز آغاز کند. و سپس برخورد قاطع، قانونی و هوشمندانه با مفسدین هم می تواند مکمل این اصلاحات باشد وگرنه بسیاری از مصادیق فساد در درون این ساختارها، اغلب قانونی و بر بستر ضوابط شکل می گیرند و به همین سبب برخورد قضایی و حقوقی با آنها بسیار سخت و بعضا ناممکن است و به زعم بنده، مرکز و مدار این اصلاحات هم ایجاد شفافیت است شفافیت در سیستم مالی اداری، سیاسی، منابع، درآمدها، هزینه ها، بخشش ها و... کارکرد "شفافیت" را هم حتی فراتر از بحث مبارزه با فساد می دانم. برای مسائل و مشکلات پیچیده کشور در حوزه های مختلف اگر بتوان یک محور و مرکز تعیین کرد (که برخی معتقدند از لحاظ روش شناختی قائل شدن به یک نقطه مرکزی برای همه مسائل درست نیست.) به نظر بنده آن "عدم شفافیت" است. در سیستم اقتصادی که آمار و ارقام ضد و نقیض و غیر قابل اتکا در همه حوزه ها، حتی امکان شناخت و تحلیل ساده ترین مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را از کارشناسان سلب کرده است، مبارزه با فساد از جنس افشاگری های آنچنانی چه معنایی می تواند داشته باشد.

نویسنده : محمد باقرقالیباف

منبع: وبلا گ شخصی



همچنین مشاهده کنید