سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

رقص اژدهای دو سر تروریسم در کابل


رقص اژدهای دو سر تروریسم در کابل

نگاهی به ناآرامی های اخیر افغانستان در آستانه مراسم تحلیف کابینه

“تروریسم”به بدترین شکل ممکن در افغانستان بروز و ظهور پیدا کرده است.البته از این تروریسم باید تعریفی جامع و صریح ارائه داد،نه از نوع تعریفی که اوباما از تروریسم ارائه می دهد!آنچه مسلم است اینکه منبع تغذیه این تروریسم در داخل خاک افغانستان قرار ندارد و از آن سوی آتلانتیک هدایت می شود اما نقطه ظهور آن در کابل و دیگر شهرهای افغانستان می باشد.حیات دوباره طالبان درافغانستان مرهون سیاستها و رفتارهای ایالات متحده آمریکا طی سالهای پس از وقوع حادثه۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ می باشد. حوادث اخیر افغانستان و آتش بازی طالبان در کابل پایتخت این کشور همزمان با تحلیف وزرای جدید دولت مرکزی، شوک تازه ای را به دولت کرزای و اشغالگران وارد ساخته است.اگرچه کرزای از برقراری مجدد نظم و امنیت در کابل خبر داده است اما بر کسی پوشیده نیست که حملات دیروز مقدمه ای جهت “بحرانهای فردا”در کابل محسوب می شود.بحرانهایی که در یک سوی آن دولت باراک اوباما و در سوی دیگر آن نیروهای طالبان قرار دارند .

کشته شدن۹ نفر و زخمی شدن۳۸ نفر دیگر در جریان درگیری های پراکنده و در عین حال گسترده کابل که در جریان تحلیف کابینه کرزای رخ داد پرده از بازی جدید طالبان در افغانستان برمی دارد.کاخ ریاست جمهوری افغانستان نیز در این حملات مورد تهدید قرار گرفت ؛تهدیدی که می تواند در آینده علیه کرزای استمرار داشته باشد.به راستی این مسئله چگونه و در چه ابعادی باید مورد واکاوی و تحلیل قرار گیرد؟صورت مسئله این است که ایالات متحده آمریکا جهت توجیه حضور خود در افغانستان به طالبان نیاز دارد و هیچ گاه نمی گذرد حضور طالبان در خاک افغانستان وشبه قاره هند پایان یابد.واشنگتن به دنبال حضور طولانی و بلند مدت در افغانستان است .آنچه می تواند این حضور بلند مدت را با خدشه روبه رو سازد نابودی طالبان است،بنابر این طالبان و القاعده به صورت همزمان حکم دوست و دشمن آمریکا را دارند.

رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا اخیرا اعلام نموده است که به رغم اینکه باراک اوباما طرح خروج تدریجی نیروهایآمریکایی را از افغانستان اعلام کرده است، آمریکا افغانستان را به حال خود رها نخواهد کرد. این اظهار نظر گیتس به خودی خود نشان می دهد که واشنگتن طرحهای بلند مدتی جهت حضور در شبه قاره هند و افغانستان دارد .

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا ماه گذشته میلادی در چارچوب راهبرد جدید خود در افغانستان اعلام کرد قصد دارد برای تقویت مبارزه با شبه نظامیان طالبان سی هزار نیروی نظامی جدید به افغانستان اعزام کند. وی همچنین در آن زمان تصریح کرد خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان پس از هجده ماه آغاز خواهد شد. رابرت گیتس خاطرنشان کرده است که آمریکا شبه نظامیان کنونی طالبان را در دهه هشتاد میلادی مسلح کرد تا برضد نیروهای شوروی سابق مبارزه کنند.آمریکا پس از شکست نیروهای شوروی در افغانستان این کشور را ترک کرد اما دیگر این اشتباه را تکرار نخواهد کرد!این درحالیست که آمریکا دقیقا دارد همان اشتباه شوروی سابق در افغانستان را تکرار می کند.

واقعیت امر این است که افغانستان در سایه حضور اشغالگران دارد به دوران طالبان باز می گردد.فاجعهای که از همان ابتدای اشغال افغانستان توسط دولت جرج بوش می توانستیم آن را تصور کنیم.عرض اندام طالبان در افغانستان بیشتر از آنکه علیه دولت مرکزی باشد،علیه شهروندان افغان می باشد.از سوی دیگر،حضور نیروهای ناتو در افغانستان نیز بیشتر از آنکه به ضرر طالبان باشد به ضرر ملت افغانستان است.ماحصل حضور ناتو در افغانستان تنها جنگ و کشتار و ناامنی بوده است.ناتو سعی دارد با استناد به دلایل و عناوین واهی حضور خود در افغانستان را توجیه نماید اما در این خصوص به شدت ناکام مانده است و هر لحظه بر وسعت دامنه شکست آتلانتیکیها در شبه قاره هند افزوده می شود. ژنرالهای نظامی اشغالگر در افغانستان معتقدند که زمان در حال حاضر به نفع نیروهای ائتلافی ناتو در افغانستان نیست بنا براین باید برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده تغییراتی در اسرع وقت صورت گیرد.البته این قضاوت ژنرالها بسیار دیر صورت گرفته است!

حضور ناتو در افغانستان منجر به تقویت قدرت طالبان گردیده است.چندی پیش رهبر طالبان در پیامی اعلام کرد که “آمریکا و ناتو باید به تاریخچه طولانی جنگ در افغانستان توجه کنند”. به نظر میرسد که رهبر طالبان قصد داشت تا این موضوع را یادآوری کند که نیرو های خارجی موفقیت محدودی در تاریخ افغانستان کسب کرده اند.

هیچ چیز در افغانستان در محل صحیح و طبیعی خود قرار ندارد.در چنین شرایطی از یک دولت مرکزی چه انتظاری می توان داشت؟فضای سیاسی و امنیتی افغانستان آکنده از ابهاماتی است که حل و فصل آن برای بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی دشوار است!هنوز چرایی عدم دستگیری بن لادن در دوران وزارت دفاع دونالد رامسفلد،آن هم در حالی که نیروهای آمریکایی در یکصد متری کمینگاه وی حضور داشته اند مشخص نگردیده است!تنها مسئله ای که در این میان مشخص شده این است که ایالات متحده آمریکا در ماورای لفاظی های مقامات کاخ سفید نسبت به طالبان دیدی دوستانه دارد زیرا ادامه حضور آمریکا در افغانستان بدون حضور طالبان و القاعده در این کشور امکان پذیر نخواهد بود.

هنوز مشخص نیست رژیم طالبان که در سال۲۰۰۱ تنها توانست چهار روز در برابر حملات موشکی کاخ سفید مقاومت کند چگونه در دره ها و نقاط کوهستانی خود را بازتعریفی دوباره کرده است!در اینکه اساسا “ایالات متحده آمریکا”حیات خود در افغانستان را مدیون طالبان است و طالبان نیز جهت بزرگ نمایی خود به اشغالگران نیاز دارد کوچکترین شک و شبهه ای وجود ندارد اما اینکه “طالبان”در معادلات پنهان و پشت پرده سیاست خارجی واشنگتن چه وزن و نقشی دارد هنوز جای ابهام دارد.این همان ابهامی است که پاسخدهی به آن می تواند مسئله افغانستان را به صورتی دقیق واکاوی نماید.استراتژی جدید ایالات متحده آمریکا درافغانستان نیز در سایه پاسخدهی به همین سوال باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.اینکه اوباما با اتخاذ این استراتژی چه پیامهایی را به طالبان و القاعده داده و حتی در آینده خواهد داد؟بنابر این تروریسم در افغانستان مانند اژدهایی دو سر است که آمریکا و طالبان آن را تشکیل می دهد.

سحاب فاطمی