پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

كاریزمای مسجد هدایت


كاریزمای مسجد هدایت

مسجد هدایت به یمن علم و فضیلت و تقوای او به ستاد مركزی احرار تبدیل شده بود و بسیاری از یاوران انقلاب همچون رجائی و باهنر و چمران و حبیبی و شیبانی و منتظری و از كانون گرم علمی و سیاسی او بهره می گرفتند

مسجد هدایت به یمن علم و فضیلت و تقوای او به ستاد مركزی احرار تبدیل شده بود و بسیاری از یاوران انقلاب همچون رجائی و باهنر و چمران و حبیبی و شیبانی و منتظری و . . . از كانون گرم علمی و سیاسی او بهره می‌گرفتند. او در حقیقت دست راست امام(ره) محسوب می‌شد و قوی‌‌ترین یار امام (ره) در صحنهٔ انقلاب بود. ایشان با بیانی جذاب، مشربی خوش، و طمأنینه‌ای ستودنی و علمی سرشار تمامی گروهها و شخصیت‌ها را جذب می‌كرد و بسیاری از فضلا و تحصیلكردگان از درس و بحث او فایده می‌بردند. حتی اشخاص و گروههای غیرمذهبی چپ و راست هم دوری از ایشان را موجب خسران می‌دیدند و آیت‌الله نقطهٔ ارتباط مجامع ملی و مذهبی و حتی غیرمذهبی بود. به قدری وسیع‌المشرب و آرام بود كه حتی ماركسیست‌ها احساس می‌كردند كه می‌توانند با وی مراوده و مذاكره كنند. به هر حال او ماند تا پیروزی انقلاب را ببیند و ثمرهٔ مجاهدت‌ها و مساعدت‌های خود را در پیروزی نهضت اسلام شاهد باشد اما افسوس كه با طلوع خورشید انقلاب، خورشید درخشندهٔ وجودش غروب كرد و نسل انقلاب را از علم و فضل و شخصیت خود محروم ساخت.

●جلسات تفسیر قرآن:

آیت الله محمود طالقانی فرزند آیت الله ابوالحسن طالقانی از همرزمان شهید مدرس و از شاگران میرزای شیرازی در زمان رضاخان بود. آیت الله طالقانی از شاگردان موسس حوزه علمیه قم آیت الله شیخ عبدالكریم حائری یزدی و آیت الله سید محمد حجت و آیت الله سید محمدتقی خوانساری به شمار می‌رفت كه از طرف آیت الله شیخ عبدالكریم حائری به درجه اجتهاد نائل گردید. با توجه به سابقه شاگردی مرحوم طالقانی نزد علمای عالی مقام آن مقطع می‌توان دریافت كه وی با اندیشه و احیاء تفكر دینی پا به عرصه مبارزه با استبداد و بیداری مسلمانان جهان به ویژه میهن خویش گذاشته بود. از آنجا كه شاهد سلطه استعمار و استبداد بر مردم و تبعید و شهادت علما بود، چنین می‌گوید:« از آن روزی كه این جانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیر تازیانه و چكمه خودخواهان دیدم، هر شامگاهان در خانه منتظر خبری بودیم كه امروز چه حوادث تازه‌ای رخ داده و چه كسی دستگیر، تبعید و یا كشته شده؟ و چه تصمیمی درباره مردم گرفته‌اند؟ پدرم كه از علمای سرشناس و مجاهد بود، هر روز صبح كه از خانه بیرون می‌رفت، ما اطفال خردسال و مادر بیچاره‌مان تا مراجعتش در هراس و اضطراب به سر می‌بردیم. آن روزهای خردسالی را با این مناظر و خوف و هراس و فشار و ناراحتی به سر بردم. آن دوره‌ای كه در قم سرگرم تحصیل بودم، روزهایی بود كه مردم این كشور سخت دچار فشار استبداد بودند، مردم از وحشت از یكدیگر می‌رمیدند. جان و مال و ناموس مردم تا عمامه اهل علم و روسری زنان مورد غارت و حمله مامورین استبداد بود. این وضع چنان بر روح و اعصابم فشار می‌آورد كه اثر آن، دردها و بیماریهایست كه تا پایان عمر باقی خواهد بود. در آن روزها با خود می‌اندیشیدم كه این بحثهای دقیق در فروع و احكام مگر برای عمل و سعادت فرد و اجتماع نیست؟…این روش و تضاد جمعی از پیشوایان دینی، این محیط تاریك، این تاثّرات روحی، قهراً به مطالعه و دقت بیشتر در آیات قرآن حكیم و كتاب شریف نهج البلاغه و تاریخ و سیره پیامبر اكرم و ائمه هدی علیهم الاسلام وادارم كرد. برخورد با بعضی از اساتید و علمای بزرگ دستگیرم شد، كم كم خود را در محیط روشنی دیدم و به ریشه‌های دین آشنا شدم و قلبم مطمئن گردید و هدف و مقصد را از نظر وظیفه اجتماعی تشخیص دادم، و تا توانستم به توفیق خداوند از دیگران دستگیری كردم…»۱ با توجه به مطالب ذكر شده، آیت الله طالقانی جهت احیاء تفكر دینی، روشنگری و بیداری جامعه به كمك تجربیاتی كه از بزرگان حوزه علمیه به دست آورده بود به طور مخفیانه در خانه‌ها جلسات قرآن را احیاء نمود و زمینه را برای برپایی جلسات بزرگتر و آشكارتر به وجود آورد.

وی در زمینه احیاء جلسات تفسیر از تجربیات استادش آیت الله میرزا خلیل كمره‌ای استفاده بسیاری برد و با همكاری ایشان در طرح موضوعات قرآن و نهج البلاغه، جلسات فوق را پررونق و جذاب‌تر نمود. این جلسات به صورت مخفی و پنهان تا سقوط رضاخان و تبعید به خارج از ایران در سال ۱۳۲۰.ش و روی كار آمدن فرزند ناخلفش محمدرضا پهلوی ادامه پیدا كرد. در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰و با وجود مبارزاتی كه از سوی آیت الله كاشانی علیه استعمارگران صورت می‌گرفت، خلاء پایگا‌ههای مبارزاتی از سوی عده‌ای از روحانیون از جمله آیت الله طالقانی احساس شد كه می‌بایست این پایگاهها جهت تقویت مبارزه علیه استعمارگران و رژیم شاه به وجود می‌آمد. برهمین اساس«مناره‌ای در كویر» روییدن گرفت كه ریشه بسیاری از تشكیلات و گروههای ضد استعماری در رژیم شاه را شكل می‌داد. این مناره، پایگاهی داشت به نام مسجد هدایت كه از سال ۱۳۲۷.ش به وجود آمد و علیه رژیم شاه قد علم كرده و مبارزین را در جهت پیشبرد اهداف مقدس و والای اسلام تعلیم و تربیت می‌كرد. آموزش مبارزین از همان اوائل به وجود آمدن مسجد توسط آیت الله طالقانی شروع شد. در این خصوص آقای سیاح مالكی از مغازه‌داران اطراف مسجد كه از سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ در این مكان ساكن بوده است می‌گوید:«یك روز برای نماز به مسجد رفته بودم، دیدم یك آقای جوانی به نام طالقانی آمده، ایشان عینك به چشم داشت و بلند بالا بود. تعداد ما برای نماز هفت، هشت نفر بیشتر نبود، بعدا در بین مردم پخش شد كه آقای طالقانی آمده و نماز می‌خواند و تفسیر قرآن می‌گوید.»۲

آیت الله طالقانی با شروع اینگونه جلسات طرح زمینه و ریشه بسیاری از مسائل كه در آن مقطع زمانی مطرح می‌شد را قویتر و روشنگرانه‌تر نمود. به دلیل اینكه، ایشان مورد تایید آیت الله كاشانی نیز بود، جلسات این پایگاه به صورت وسیله و ابزاری جهت مبارزه و بیداری مردم درآمد. در همین سالهاست كه تفسیر قرآنش رونق یافت و در ایامی كه ترویج افكار انقلابی و انسان‌ساز اسلام و بحث مسائل سیاسی و اجتماعی در مسجد، آنهم توسط یك عالم دین، به منزله كفر و از طرف سرسپردگان خارجی، جرم محسوب می‌شد، طالقانی قرآن را از سر بخاری منزل به میان خانواده و از بازوی پهلوانان به صحنه نبرد با زورگویان و از گوشه قبرستانها به عرصه زندگی و از مراسم عقد و نكاح به میعادگاه اخوت و برابری و برادری آورد. طالقانی به دست جوانان پرشوری كه از حوزه، دانشگاه، بازار و خیابان مشتاقانه به جلسات درس تفسیر قرآنش روی می‌آوردند مرز شیطانی جدایی دین و سیاست را از میان برداشت و سیاست را به مسجد برد. طالقانی مورد تایید و حمایت قاطع مردم، سنگرش مسجد هدایت و وسیله مبارزه‌اش قرآن و اسلام و انتقاد سازنده‌اش متوجه رهبران ملی و دینی و خواستش برقراری قسط اسلامی بود.۳‌« از سوی دیگر در این مكان سخن از قرآن و دین و مذهب بود و مردم هم خیلی استقبال می‌نمودند. انسانهایی كه طی سالها آیات قرآن را فقط در مجالس ختم و بر سر مزار مردگان شنیده بودند، اینك با تفسیر علمی و تحلیل شگفت‌انگیز آن آشنایی پیدا می‌كردند و قرآن در صحنه عمل و زندگی اجتماعیشان مطرح می‌شد. در هنگام نمازهای عید معركه‌ای می‌شد و روز به روز از آن استقبال بیشتری می‌شد. و اینها همه به خاطر شخصیت وجود طالقانی و افكار بلند او و كیفیت تفسیر اجتماعی او از قرآن بود.»۴آیت الله طالقانی در آن مقطع زمانی به دلیل اینكه رژیم تمامی راههای جذب نیروهای مسلمان را كنترل می‌نمود از طریق این پایگاه به تدریج با تفاسیر خود از قرآن زمینه‌های مبارزه را گسترده‌تر نموده و با كلمات قرآن و تفاسیر آن، قیام علیه ظالم را به جوانان می‌آموخت «جلسات تفسیر آیت الله طالقانی بهانه بسیار خوبی بود برای جذب جوانان و نقطه نظرهای سیاسی كه درباره رژیم مطرح می‌شد.»۵«بزرگترین نقش آیت الله طالقانی در تفسیر قرآن و به كار بردن الفاظ سیاسی علیه رژیم بود زیرا وی آیاتی كه در جهت برخورد ومبارزه با طاغوت بود بیان نموده و برای جوانان خوب تفهیم می‌كرد»۶ آیت الله طالقانی تفاسیری كه از قرآن بیان می‌كرد بسیار ساده و روان و با صراحت و بدون لفافه بود كه جوانان مشتاقانه دل به صحبتهای ایشان می‌دادند. در همین ارتباط مهندس سیفیان می‌گوید:«شبهای جمعه بعد از نماز جماعت، آقای محمد بهفروزی قرآن را تلاوت نموده و آیت الله طالقانی تفسیر را شروع می‌كردند… تفسیر ایشان خیلی صریح و روشن بود و در واقع عطش دانشجویان را می‌خواستند بیابند و آنها را ارضاء نمایند … نقش این تفاسیر از طریق این پایگاه خیلی مهم بود به دلیل اینكه بعد از رحلت آیت الله كاشانی یك خلاء تا نهضت حضرت امام(ره) به وجود آمد كه این تفاسیر و بحثها و جلسات این خلاء را تا حدودی پر نموده و قشر جوان و جویای فكر را احیاء می‌كرد… این تفاسیر تمامی مبارزین را در بر می‌‌گرفت و مخصوص گرایش فكری خاصی نبود و كلیه جوانان از این برنامه‌ها استفاده می‌كردند.»۷ «در این مقطع حساس، جامعه تشنه چنین مطالبی است و در آینده این افراد بیانگر و روشنگر همین مطالب می‌شوند… آوردن قرآن به میان جامعه و تفسیر آگاهانه آن از سوی طالقانی، اگر نگوییم در طول این چند سال بی نظیر و كم نظیر بود، می توانم بگوییم دقیقا نظیر كسانی رفتار كرد كه آنها هم چهره‌ها و ستاره‌های درخشان همین نهضت و همین حركت درباره اسلام یا حركت تجدید حیات اسلام بوده‌اند و این تولدی است كه اسلام بعد از قرنها پیدا كرده است.»۸ در همین ارتباط مرحوم علی حجتی كرمانی می‌گوید:«شیهد چمران را من از دوران مسجد هدایت می‌شناختم. مسجد هدایت، در واقع ستاد مركزی احرار بود… اغلب دانشجویان و استادان ضد رژیم، در پای درس تفسیر آیت الله طالقانی در این مسجد گرد می‌آمدند. از حوزه علمیه قم هم من و برادرمان آقای خسروشاهی از اصحاب دائمی آن مسجد بودیم.»۹‌برپایی جلسات بحث و تفسیر در مسجد همچنین باعث به وجود آمدن گردهمایی یا جلسات دیگری در خارج از این پایگاه می‌‌شد.

محسن سعیدی

پی نوشت ها

حامد الگار، آ. مراد، ن. برك و عزیز احمد، نهضت بیدارگری در جهان اسلام، ترجمه: سیدمحمد مهدی جعفری، شركت سهامی انتشار با همكاری انتشارات فرهنگ، تهران،۱۳۶۲، صص۱۴۶-۱۴۵

خاطرات حاج سیاح مالكی

نهضت آزادی، طالقانی در آئینه گفتار و كردار، نهضت آزادی ایران، تهران، ۱۳۶۲، ص۹-۸

محمد تركمان، یادنامه دكتر سحابی، انتشارات قلم، تهران، ۱۳۷۷، ص۱۱۸

خاطرات حجه الاسلام شجونی

خاطرات مهندس سیفیان

سیفیان، همان

یادنامه ابوذر زمان، بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی با همكاری شركت انتشار، تهران، ۱۳۶۲، ص۲۱۰

۹- شعبانعلی لامعی، حكایتهایی از زندگی آیت الله طالقانی، انتشارات قلم، تهران، ۱۳۷۶،ص۱۹۹

۱۰- نهضت آزادی، همان،صص ۲۳-۲۲

۱۱- خاطرات مهندس دانش منفرد

۱۲- خاطرات عباس صاحب الزمانی

۱۳- راهی كه نرفته‌ ایم، مجموعه مقالات برگزیده از ۲۰ سال نشریه پیام هاجر درباره آیت الله طالقانی، تنظیم مطالب؛ مهدی غنی، مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی، تهران، ۱۳۷۹، صص۳۶-۳۴

۱۴- خاطرات مصطفی صادقی

۱۵- علی محمدی، آیت الله طالقانی ابوذر امام، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران،۱۳۷۳،ص۲۹

۱۶- خاطرات محمد صادق قاضی طباطبایی

۱۷- راهی كه نرفته ایم، همان،ص۳۵

۱۸- هجرت و انقلاب، مجموعه سخنرانیهای آیت الله طالقانی، بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی با همكاری انتشارات قلم، تهران،۱۳۵۹،ص۳۷

۱۹- بهفروزی، همان

۲۰- یادنامه شهید محمدعلی رجایی، به اهتمام شجاع الدین میرطاوسی،ج۱، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱، ص۱۴-۱۳

۲۱- شهید محمدعلی رجایی، یاران امام به روایت اسناد ساواك، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۷۸

۲۲- صادقی، همان

۲۳- یادنامه شهید محمدعلی رجایی، همان،ص۱۳

۲۴- راهی كه نرفته ایم، همان،ص۱۳۷

۲۵- همان،ص۱۶۴

۲۶- مناره در كویر، همان

۲۷- یاران امام به روایت اسناد، شهید باهنر،ص۵۲۹

۲۸- همان، ص۲۴

۲۹- خاطرات حجه الاسلام معادیخواه

۳۰- خاطرات مهندس یكتا

۳۱- شجونی، همان

۳۲- معادیخواه، همان

۳۳- خاطرات مكری نژاد

۳۴- دانش منفرد، همان

۳۵- علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۱و۲، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،۱۳۷۷، ص۴۳۳

۳۶- راهی كه نرفته ایم، همان،ص۲۱

۳۷- رجائیان، همان

۳۸- حكایتهایی از زندگی آیت الله طالقانی، همان،ص۸۲-۸۱

۳۹- قاضی طباطبایی، همان

۴۰- خاطرات طالب زاده

۴۱- خوش صولتان، همان

۴۲- سیفیان، همان

۴۳- صادقی، همان

۴۴- طالقانی، به اهتمام علی جان زاده، انتشارات همگام، تهران، ۱۳۵۸، ص۹

۴۵- خاطرات ولی اله چهپور

۴۶- رجائیان، همان

۴۷- خاطرات دكتر حسین نامی، آرشیو بنیاد تاریخ. ش۷۷۲

۴۸- راهی كه نرفته‌ایم، همان،ص۴۴

۴۹- طالقانی در آئینه گفتار و كردار، همان،ص۱۰

۵۰- سیاح مالكی، همان

۵۱- رجائیان، همان

۵۲- صاحب الزمانی، همان

۵۳- آیت الله طالقانی، ابوذر امام، همان،ص۴۰-۳۹

۵۴- راهی كه نرفته ایم، همان،ص۲۶

۵۵- سیفیان، همان

۵۶- راهی كه نرفته ایم، همان،ص۳۸۳

۵۷- معادیخواه، همان

۵۸- موسوی، همان

۵۹- محمدرضا محمدی پاشاك، روزی مردی برخاست، ص۹۰

۶۰- راهی كه نرفته ایم، همان،ص۲۳

۶۱- نامی، همان

۶۲- رجائیان، همان

۶۳- موسوی، همان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.