دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

آشوب طلب ماجرا جو فیلسوف یا مصلح شرق


آشوب طلب ماجرا جو فیلسوف یا مصلح شرق

سیدجمال الدین اسدآبادی شیعه , ایرانی و از طرفداران و حامیان پرشور وحدت امت اسلامی بود او ناتوانی و بدبختی های مسلمانان معاصر خود را ناشی از نفوذ و سیطره استعمارگران بریتانیایی و روسی می دانست و با اظهار تاسف ابراز می داشت كه جمعیت مسلمان در زمان او, دو هزار برابر مسلمانان آغاز اسلام است , در حالی كه آنها آنقدر بزرگ و قوی بودند و اینها ذلیل و ضعیف هستند

● بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌

سیدجمال‌ در سال‌ ۱۲۵۴ قمری‌ در اسدآباد همدان‌ به‌ دنیا آمد. در ۸ سالگی‌ از خواندن‌ و نوشتن‌ فارغ‌ شد و به‌ اصفهان‌ رفت‌ و به‌ مدت‌ ده‌ سال‌ به‌ تحصیل‌ تفسیر، حدیث‌، فقه‌، اصول‌ و علوم‌ طبیعی‌، ریاضی‌ و طب‌ پرداخت‌. در هجده‌ سالگی‌ به‌ هندوستان‌ مسافرت‌ كرد و پس‌ از سفری‌ به‌ حجاز به‌ كابل‌ قدم‌ گذارد و با امیر كابل‌ مصاحب‌ و ندیم‌ گردید و چون‌، چندی‌ وزارت‌ افغانستان‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ به‌ افغانی‌ مشهور گشت‌. پس‌ از درگذشت‌ امیر به‌ حج‌ مشرف‌ شد و بار دیگر به‌ هندوستان‌ و از آنجا به‌ سویس‌ و مصر سفر كرد.

در مصر، حوزه‌ درسی‌ برپا كرد و جماعتی‌ در درسش‌ حاضر شدند. با ملاقاتی‌ كه‌ با كشیشی‌ داشت‌، او را به‌ دین‌ اسلام‌ مشرف‌ كرد و به‌ دنبال‌ او عده‌یی‌ از ارامنه‌ نیز به‌ دین‌ اسلام‌ گرویدند. این‌ امر موجب‌ درگیری‌ مسلمانان‌ با ارامنه‌ شد، خدیو مصر برای‌ خاموش‌ كردن‌ فتنه‌، سید را از مصر اخراج‌ كرد. سیدجمال‌ به‌ استانبول‌ آمد و با عالی‌ پاشا صدراعظم‌ آنجا آشنا شد. صدراعظم‌، فریفته‌ فضایل‌ سید گردید. این‌ امر حسد و رشك‌ عده‌یی‌ را فراهم‌ آورد و موجب‌ وحشت‌ سلطان‌ شد. به‌ ناچار سید به‌ مصر برگشت‌. مدتی‌ بعد به‌ تقاضای‌ ناصرالدین‌ شاه‌ به‌ ایران‌ آمد. شاه‌ مقدم‌ او را گرامی‌ داشت‌ و به‌ او وعده‌ صدارت‌ داد. منزل‌ سید در تهران‌ مجمع‌ علما و فضلا گردید. این‌ امر شاه‌ را به‌ سوءتفاهم‌ كشاند و سید به‌ روسیه‌ رفت‌. اما بعد از مدتی‌ به‌ دعوت‌ مجدد شاه‌ به‌ تهران‌ آمد و زمام‌ انتظام‌ لشگر را به‌ عهده‌ گرفت‌.

عقیده‌ سید این‌ بود كه‌: القاب‌ و مناصب‌ باید به‌ زحمت‌ و پاداش‌ خدمت‌ و تحصیل‌ علم‌ باشد، نه‌ به‌ وراثت‌. این‌ نظر باعث‌ وحشت‌ رجال‌، بویژه‌ وزیران‌ شد، او را در نزد شاه‌ خائن‌ قلمداد كردند و شاه‌ را از وجود او ترسانیدند. سید به‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ پناه‌ برد و چندی‌ به‌ خارج‌ كشور تبعید شد. سید به‌ بصره‌ و بغداد رفت‌ و با دعوت‌ پادشاه‌ عثمانی‌ به‌ اسلامبول‌ رهسپار شد. سلطان‌ عثمانی‌، عنان‌ اختیار مملكت‌ را به‌ او سپرد. اما چندی‌ بعد به‌ حركات‌ سید بدگمان‌ شد. سرانجام‌ در سال‌ ۱۳۱۴ به‌ دستور وی‌ به‌ شهادت‌ رسید. در اواخر سال‌ ۱۳۶۲ قمری‌، دوستانش‌ توانستند جسد او را به‌ افغانستان‌ (كابل) انتقال‌ داده‌ و به‌ خاك‌ بسپارند.

● زمینه‌ فكری‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌

دو مساله‌ درباره‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ همواره‌ مورد اختلاف‌ بوده‌ است‌. یكی‌ ملیت‌ و دیگری‌ مذهب‌ او. برخی‌ او را افغانی‌الاصل‌ و حنفی‌ مذهب‌ و عده‌یی‌ او را اهل‌ اسدآباد همدان‌ و شیعه‌ اثنی‌عشری‌ می‌دانند. مخالفینش‌ هم‌ او را یك‌ آشوب‌طلب‌ خطرناك‌ می‌خوانند. برخی‌ او را ماجراجو و بی‌دین‌ و عده‌یی‌ دیگر او را فیلسوف‌ واقعی‌ و مصلح‌ بزرگ‌ دنیای‌ شرق‌ میانه‌ و اسلام‌ می‌دانند. طرفدارانش‌ او را بزرگترین‌ فیلسوف‌ مشرق‌ و وطن‌دوستی‌ سترگ‌ می‌نامند. در هر صورت‌ اختلاف‌ نظر در اصل‌ و نسب‌، مذهب‌، نیت‌، غرض‌، اصالت‌ فكر او به‌ اندازه‌یی‌ است‌ كه‌ تصور اینكه‌ پژوهشگران‌ و مورخان‌ به‌ آسانی‌ در این‌ باره‌ به‌ توافق‌ برسند، نمی‌رود. شاید پاره‌یی‌ از این‌ اختلافات‌ از خود سیدجمال‌ ناشی‌ شده‌ باشد. زیرا او به‌ دلایلی‌ شخصیت‌ واقعی‌ خود را در مراحل‌ گوناگون‌ زندگی‌، مخفی‌ نگه‌ می‌داشت‌. ولی‌ واقعیت‌ آن‌ است‌ كه‌ سیدجمال‌ مرد دین‌ بوده‌ و از سرچشمه‌ زلال‌ و همیشه‌ جاری‌ تشیع‌، توش‌ و توان‌ گرفته‌ بود، اما بر همه‌ فرقه‌ها یكسان‌ پرتو می‌افكند. او سروش‌ بیداری‌ بود و فریادگر رهایی‌. از مجموع‌ اسنادی‌ كه‌ در ایران‌ از سیدجمال‌ باقی‌ مانده‌ و در كتابی‌ عینا نقل‌ گردیده‌، مسلم‌ است‌ كه‌ او با خط‌ خودش‌ هفده‌ نام‌ و در سایر اسناد و نشریات‌

چهار نام‌ داشته‌ است‌. با توجه‌ به‌ اسامی‌ هفده‌ گانه‌یی‌ كه‌ سیدجمال‌ در نوشته‌ هایش‌ بكار برده‌ است‌ و با گزارش‌های‌ سفیران‌ انگلیس‌ و پلیس‌ فرانسه‌ مسلم‌ شده‌ كه‌ او در مدت‌ ۵۹ سال‌ عمر خویش‌ با بیست‌ و یك‌ نام‌، زندگی‌ كرده‌ است‌. پروفسور گلد زیهر آلمانی‌ در دایره‌المعارف‌ اسلامی‌ معتقد است‌ كه‌ جعل‌ عنوان‌ و نام‌ سید برای‌ رهایی‌ از «زورگویی‌ و استبداد دولت‌ ایران‌» بوده‌ است‌.

● ویژگی‌های‌ فكری‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌

یكی‌ از ویژگی‌های‌ فكری‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ این‌ است‌ كه‌ در اثر آشنایی‌ نزدیك‌ با جامعه‌ شیعه‌ و با جامعه‌ سنی‌، تفاوت‌ و دوگانگی‌ وضع‌ روحانیت‌ شیعه‌ را با روحانیت‌ سنی‌ بخوبی‌ درك‌ كرده‌ بود. او می‌دانست‌ كه‌ روحانیت‌ سنی‌ یك‌ نهاد مستقل‌ نیست‌ و در مقابل‌ قدرت‌های‌ استبدادی‌ و استعماری‌ قدرتی‌ به‌ شمار نمی‌رود. ولی‌ روحانیت‌ شیعه‌ چنین‌ نیست‌. این‌ روحانیت‌ یك‌ نهاد مستقل‌ است‌، یك‌ قدرت‌ ملی‌ است‌ همواره‌ در كنار مردم‌ و در برابر حكمرانان‌ بوده‌ است‌. از این‌ رو سیدجمال‌ در جامعه‌ شیعه‌، اول‌ به‌ سراغ‌ علما رفت‌ و به‌ آگاه‌سازی‌ آنها پرداخت‌. دیگر ویژگی‌ فكری‌ سیدجمال‌ این‌ است‌ كه‌ با اینكه‌ به‌ اصطلاح‌ مردی‌ تجددگرا بود و مسلمانان‌ را به‌ علوم‌ و فنون‌ جدید و اقتباس‌ تمدن‌ غربی‌ می‌خواند و با بی‌سوادی‌، بی‌خبری‌ و عجز فنی‌ و صنعتی‌ مسلمانان‌ به‌ پیكار برخاسته‌ بود، متوجه‌ خطرهای‌ تجددگرایی‌های‌ افراطی‌ بود. او می‌خواست‌ مسلمانان‌، علوم‌ و صنایع‌ غربی‌ را فرا گیرند؛ اما از اینكه‌ جهان‌بینی‌ آنها، جهان‌بینی‌ غربی‌ گردد مخالف‌ بود.

● زمینه‌ اجتماعی‌ اندیشه‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌

آنچه‌ درباره‌ سید اهمیت‌ دارد، تاثیر اندیشه‌های‌ او بر جنبش‌های‌ سیاسی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ در قرن‌ گذشته‌ و حاضر است‌ كه‌ در آن‌ به‌ هیچ‌وجهی‌ نمی‌توان‌ تردید كرد. گسترش‌ نهضت‌های‌ ضداستعماری‌ و حس‌ وطن‌دوستی‌ در مصر قرن‌ ۱۳ به‌ رهبری‌ او و مریدانش‌ روی‌ داد و در قرن‌ ۱۴ نیز سعد زغلول‌ كه‌ زمانی‌ ابتكار مبارزات‌ ضداستعماری‌ مردم‌ مصر را بر عهده‌ داشت‌ از شاگردان‌ او بود. در سال‌های‌ اخیر همراه‌ با اوج‌گیری‌ نهضت‌های‌ اسلامی‌ سیدجمال‌ و میراث‌ فكری‌ او بیش‌ از پیش‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌. تا جایی‌ كه‌ او در میان‌ توده‌های‌ مسلمان‌، تبدیل‌ به‌ یكی‌ از چهره‌های‌ افسانه‌یی‌ مبارزه‌ علیه‌ غرب‌ شده‌ است‌. جهان‌ اسلام‌ در بخش‌ مهمی‌ از حركت‌ خود از این‌ میراث‌ سودهایی‌ نیز برده‌ است‌ كه‌ اینك‌ به‌ آنها اشاره‌ می‌كنیم‌.

۱. اعتقاد به‌ توانایی‌ ذاتی‌ دین‌ اسلام‌، برای‌ رهبری‌ مسلمانان‌ و تامین‌ نیرومندی‌ و پیشرفت‌ آنان‌.

۲. مبارزه‌ با روحیه‌ تسلیم‌ به‌ قضا و قدر و گوشه‌نشینی‌ و بی‌جنبشی‌.

۳. بازگشت‌ به‌ منابع‌ اصلی‌ و اساسی‌ فكری‌ اسلام‌، تفسیر عقلی‌ تعالیم‌ اسلام‌ و فراخواندن‌ مسلمانان‌ به‌ یاد گرفتن‌ علوم‌ نو.

۴. مبارزه‌ با استبداد و استعمار به‌ عنوان‌ نخستین‌ گام‌ در راه‌ رستاخیز اجتماعی‌ و فكری‌ مسلمانان‌.

۵. واكنش‌ در مساله‌ واپس‌ماندگی‌ جامعه‌های‌ اسلامی‌ و كوشش‌ در راه‌ زنده‌ كردن‌ مجدد عظمت‌ گذشته‌.

● بررسی‌ اندیشه‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ پیرامون‌ فراماسونری‌

گوشه‌یی‌ از فعالیت‌ سیدجمال‌ در مصر كه‌ زمینه‌ مناقشه‌ درباره‌ شخصیت‌ سیاسی‌ او شده‌ است‌، عضویتش‌ در جمعیت‌ فراماسونری‌ مصر بود. چون‌ فراماسونری‌ در برخی‌ از كشورهای‌ مسلمان‌، همواره‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از عوامل‌ سیاسی‌ استعماری‌ شناخته‌ شده‌ است‌ كه‌ عضویت‌ سیدجمال‌ در آن‌ در مقام‌ یكی‌ از رهبران‌ مبارزه‌ مسلمانان‌ بر ضد استعمار بهانه‌یی‌ به‌ دست‌ مخالفان‌ برای‌ عیب‌گیری‌ از او داده‌ است‌. ولی‌ ستایشگران‌ سید عضویت‌ او در جرگه‌ فراماسونرها، صرفا تدبیر سیاسی‌ هوشمندانه‌ در راه‌ هدف‌ اصلی‌ او یعنی‌ پیكار با استعمار انگلستان‌ می‌دانند. چنانكه‌ استاد محمد محیط‌ طباطبایی‌ در كتابش‌ با عنوان‌ سیری‌ در اندیشه‌های‌ سیاسی‌ عرب‌ می‌نویسد: «سید جمال‌ هر عنوان‌ و اقدامی‌ را كه‌ برای‌ پیشرفت‌ نظریه‌ سیاسی‌ خود مفید می‌دانست‌ بدان‌ دست‌ می‌زد و قید عقیده‌ و محل‌ انتشار و روش‌ خاصی‌ را كه‌ مضر توسعه‌ افق‌ نفوذ فكری‌ برای‌ اصلاحات‌ عالم‌ اسلام‌ می‌دانست‌، از میان‌ برداشته‌ و چند صباحی‌ از دسته‌ فراماسونهای‌ مصری‌ كه‌ وسایل‌ نشر عقیده‌ و افكار در اختیار داشتند، استفاده‌ كرده‌ بود.»

انگیزه‌ سید برای‌ پیوستن‌ به‌ جمعیت‌ فراماسون‌ مصر، هرچه‌ بود پس‌ از مدتی‌ به‌ اتهام‌ الحاد و نشر عقاید سوسیالیستی‌ و نهیلیستی‌ از آن‌ بیرون‌ رانده‌ شد. اخراج‌ وی‌ از جمعیت‌ فراماسونهای‌ مصر بهترین‌ دلیل‌ دشمنی‌ با استعمارگری‌ بریتانیا و صداقت‌ و دلسوختگی‌ او نسبت‌ به‌ سرنوشت‌ مسلمانان‌ است‌.

● شاگرد و مرید سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌: محمد عبده‌

نامورترین‌ مرید سیدجمال‌، محمد عبده‌ (۱۲۶۶ تا ۱۳۲۳ قمری) بود. او در نزد مسلمانان‌ بخاطر این‌ امر دارای‌ اجر و مقام‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ نه‌ تنها در احیای‌ فكر دینی‌ و انطباق‌ آن‌ با مبانی‌ عقلی‌ كوشیده‌ است‌ بلكه‌ از تجددخواهی‌ دینی‌ برای‌ اصلاح‌ پاره‌یی‌ از وجوه‌ زندگی‌ اجتماعی‌ مصر نیز بهره‌ جست‌.

محمد عبده‌ می‌نویسد: «پدرم‌ به‌ من‌ حیاتی‌ بخشید كه‌ علی‌ و محروس‌ (دو برادرش‌ كه‌ كشاورز بودند) در آن‌ با من‌ سهیم‌ بودند، ولی‌ سیدجمال‌ به‌ من‌ حیاتی‌ بخشید كه‌ من‌ در آن‌ با محمد و ابراهیم‌ و موسی‌ و عیسی‌ و اولیا و قدسیان‌ شریكم‌.»

محمد عبده‌ در عین‌ رفت‌ و آمد به‌ «ازهر» به‌ تشویق‌ جمال‌الدین‌ تلاش‌های‌ علمی‌ و اصلاحی‌ را آغاز كرد و در سال‌ ۱۲۹۰ هجری‌ به‌ نوشتن‌ مقالاتی‌ گیرا و جاذب‌ در روزنامه‌های‌ مصر بویژه‌ در روزنامه‌ الاهرام‌ دست‌ زد. مقالات‌ او نشان‌ می‌داد كه‌ نویسنده‌، چگونه‌ تلاش‌ می‌كند تا محیط‌ تاریك‌ تقلید را به‌ روشنایی‌ تعقل‌ و تحقیق‌ هدایت‌ كند و توجه‌ به‌ علوم‌ عقلی‌ و روحانی‌ را با كوشش‌ در فراگیری‌ علوم‌ مادی‌ و تجربی‌ قرین‌ سازد. كارهای‌ علمی‌ هرچند در تحول‌ و تربیت‌ جامعه‌ موثر است‌ ولی‌ این‌ تاثیر در صورتی‌ قاطعیت‌ می‌یابد كه‌ جامعه‌ هم‌ آمادگی‌ دریافت‌ تحول‌ را داشته‌ باشد و بتواند از مصلحین‌ بخوبی‌ بهره‌برداری‌ كند. برای‌ پیروی‌ در اصلاحات‌ اجتماعی‌ لازم‌ است‌ كه‌ افراد همفكر با یكدیگر پیوند داشته‌ و با خلوص‌ نیت‌ همكاری‌ كنند و دارای‌ نظام‌ و سازمان‌ و قرارداد و تشكیلاتی‌ باشند. برهمین‌ مبنا، سیدجمال‌ پس‌ از اینكه‌ مدتی‌ در مصر ماند با كمك‌ شاگردان‌ هوشیار و مریدان‌ زیرك‌ خود «حزب‌ وطنی‌» را تشكیل‌ داد. او در این‌ حزب‌ ابتدا گروهی‌ از شاگردان‌ خود را آزاده‌ و پرجرات‌ در كار سیاست‌ و ادب‌ تربیت‌ كرد و آنگاه‌ فعالیت‌های‌ سیاسی‌ را آغاز كرد. در میان‌ شاگردان‌ سید جمال‌، شیخ‌ محمد عبده‌ از دیگران‌ برجسته‌تر و به‌ سید نزدیك تر بود و در نظام‌ حزب‌ وطنی‌ مرد شماره‌ دو به‌ حساب‌ می‌آمد.

داوود نادمی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.