پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
قرآن و شریعت
همچنان که قرآن اوّلین مرجع برای عقاید اسلامی است، اولین مأخذ و مرجع شریعت نیز به شمار میآید. زیرا، اسلام عبارت است از ایمانی که عمل آن را تصدیق نماید، و عقیده بیانگر ایمان و شریعت تبلور عمل میباشد. فرقی نمیکند که آن عمل در زمرهی عبادات باشد و یا به پیوند انسان با پروردگارش مرتبط باشد، مانند عبادات شعائری بزرگ همچون نماز که اسلام اهتمام فراوانی به آن میورزد و در شرایط گوناگون امنیت و خوف و سفر و حضر، راجع به آن سخن گفته و مردم را به مواظبت و محافظت از آن سفارش کرده و به ویژه دربارهی بعضی نمازها توصیهی بیشتری کرده و سعی برای رفتن به نماز جمعه را مقرّر فرموده است. قرآن حتّی به برخی از شروط و مقدّمات نماز مانند طهارت و غسل و آراستگی و همچنین ایستادن رو به قبله (بیتالله الحرام) پرداخته است.
یا، زکات که در بیست و هشت مورد همراه با نماز ذکر شده است؛ یا، روزه که در سورهی بقره خداوند احکامش را بیان فرموده؛ و حجّ که بیشتر دستورات آن در سورههای بقره و حجّ آمده است.
یا اعمالی که به روابط انسان با خانوادهاش مربوط میشود، اعمّ از زن و فرزند و پدر و مادر و خویشاوندان که قرآن در بسیاری از سورههای مکّی و مدنی آداب و احکام آن را بیان نموده است.
یا مسائلی که با روابط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی میان اقشار مختلف امّت اسلامی یا روابط بینالمللی میان امّت اسلامی و دیگر امّتها و جامعهها، در حال صلح و جنگ و در شرایط قوّت و ضعف، مربوط میشود.
نیز، موارد دیگری که قانون جامع قرآن آنها را بیان نموده است و مباحث و مضامینی که در نزد محقّقان علوم اسلامی به «آیات الاحکام» شهرت دارند.
بعضی از دانشمندان میگویند: کلمهی «شریعت» تنها یک بار در قرآن آمده است و آن هم در یکی از سورههایی که در مکّه نازل شده است؛ یعنی پیش از آنکه احکام و مقرراتی برای ادارهی امور جامعهی اسلامی فرود بیاید. زیرا تنها در سورههای مدنی مقررات و ضوابطی برای امور اجتماعی نازل گردیدهاند؛ منظورشان از این سخن آن است که قرآن به قضیهی شریعت اهتمام چندانی نداشته است. آن موردی که میگویند کلمهی شریعت در قرآن آمده، در این آیه است:
ثُمَّ جَعَلْنَاکَ عَلَی شَرِیعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ*إِنَّهُمْ لَن یغْنُوا عَنکَ مِنَ اللَّهِ شَیئًا وإِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِی الْمُتَّقِینَ (جاثیه: ۱۹-۱۸)
سپس ما تو را (مبعوث کردیم و) بر (آیین و راه روشنی از) شریعت خداوند قرار دادیم؛ تو نیز از آن تبعیت کن و از هوا و هوس کسانی پیروی مکن که (از شریعت خداوند) آگاهی ندارند. آنان هرگز تو را از عذاب خداوند نمیتوانند برهانند؛ ستمگران کفرپیشه بعضی یار و یاور یکدیگرند؛ و خداوند نیز یار و یاور پرهیزگاران است.
اینکه قرآن تنها یک بار کلمهی «شریعت» را آورده است، هیچگاه به معنای آن نیست که به آن اهمیت نداده است. اگر چنان مطلبی درست باشد، باید گفت که اسلام به موضوع «عقیده» هم اهتمام چندانی نمیدهد، زیرا در هیچیک از سورههای و آیههای قرآن اسمی از عقیده برده نشده است. همچنین، میتوان مدعی شد که قرآن به اخلاق هم اهمیت نمیدهد، زیرا تنها یکبار آن هم در مقام ستایش و تمجید رسول گرامی اسلام و در راستای دفاع از ایشان اسم اخلاق را آورده و فرموده است:
وَ اِنَّکَ لَعَلیَْ خُلُقٍ عَظِیمٍ. (قلم: ۴)
مهم معنی این اصطلاحات است، نه ظاهر الفاظ آنها؛ مفهوم این اصطلاحات در لابلای همهی اوامر و نواهی و تعلیمات سورههای مکّی و مدنی قرآن وجود دارد.
این درست است که قرآن بیش از هر چیز به موضوع عقیده و همچنین به موضوع اخلاق و اصول فضایل اهمیت بیشتری داده، اما در عین حال از مسئلهی شریعت نیز غفلت نورزیده است. شریعتی که به راه و رسم و شیوههای زندگی فردی و اجتماعی انسان مسلمان ارتباط دارد؛ جامعهای که بیش از نود بار مورد خطاب و فراخوان ربّانی یا اَیها الّذینَ آمَنوا قرار گرفته است؛ ندای نوینی که برای اولین بار به گوش مردم شبه جزیرهی عربستان میخورد؛ زیرا، بیشتر آنان با عناوین عرب و عجم و طایفهی فلان و فلان یکدیگر را فرا میخواندند، و اینک با صفت اهل ایمان فراخوانده میشدند. ابن مسعود (رض) میگوید: «هر گاه شنیدید که خداوند متعال میفرماید: یا اَیها الّذینَ آمَنوا خوب توجه کنید و گوش فرا دهید؛ زیرا میخواهد امری را که مایهی خیر و رحمت است یا نهیی را که ارتکاب آن زمینهساز شرّ و زحمت است به شما اطلاع بدهد».
برخی میگویند: دنیا بیارزشتر از آن است که دین بخواهد به ادارهی و سازماندهی آن بپردازد. در واقع، این سخن شعاری ساختگی و غیرقابل قبول است. این درست است که دنیا در مقایسه با آخرت بسیار کمارزش است؛ اما، به خودی خود بسیار مهمّ و با ارزش میباشد، زیرا مزرعهی آخرت و گذرگاه آمادگی بسوی دنیای دیگر است. در اینجا انسان خود را آماده میکند و زحمت میکشد، تا در ابدیت جایی مطلوب را برای خود بدست بیاورد. عمر محدود انسان در این دنیا بینهایت با ارزش است، زیرا تنها سرمایهی او برای کسب اعمال صالحه و انجام وظایف خلیفهاللهی در روی زمین میباشد.
هیچ جای شگفتی نیست که خداوند متعال در کتاب ماندگار و ابدی خود طولانیترین آیه را به تنظیم امری از امور دنیا یعنی مکتوب کردن بدهیهای ناشی از معاملات اختصاص داده است که به «آیةُ المُداینَة» شهرت دارد:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَاینتُم بِدَینٍ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی فَاکْتُبُوهُ وَلْیکْتُب بَّینَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ (بقره: ۸۲)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر گاه نسبت به همدیگر تا مدّت معینی وامدار شدید، آن را بنویسید، و باید نویسندهای آن را بر اساس عدالت (بصورت قراردادی) فیمابین شما بنویسد.
علمای اسلام، در مورد تعداد آیاتی که به احکام شریعت ارتباط دارند، یعنی آیاتی که به «آیات الاحکام» شهرت دارند، نظر یکسانی ندارند. برخی میگویند: پانصد؛ بعضی هم بر این باورند که بیشتر است.
گفتنی است، ملاحظه میشود که قرآن در مورد مسائلی که با توجه به تغییرات و تحولات زمانی و مکانی متحول میشوند، سکوت نموده است؛ مانند شکل حکومت، آئین دادرسی، و امثال آنها. گاه نیز مسائل مهمّ و حساس را بصورتی کلّی مورد بحث قرار میدهد و وارد جزئیات آنها نمیشود؛ مانند شورا در زندگی اجتماعی و سیاسی، و نقش عدالت در حکومت و فراهمنمودن پشتیبانی و تدارکات برای مقابله با دشمنان، امّا به بیان چگونگی جزئیات آنها نمیپردازد.
از طرفی، میبینیم که قرآن احکام و مسائلی را که بر اثر تغییرات زمان و مکان و عرف و اوضاع و احوال دستخوش تحوّل و تغییر نمیشوند، با تفصیل بیشتری بیان مینماید؛ مانند مسائل مربوط به خانواده، ازدواج و طلاق و نفقه و میراث؛ یا قضایای مربوط به بعضی از جرایم دارای طبیعت و ویژگی خاص که به «حُدود» معروف هستند.
مسلمانان در هر زمان و مکانی ملزم به مراعات همهی این احکام هستند؛ زیرا، شریعت و قانونی است که خداوند برای ایشان نازل گردانیده است، و خداوند از خودِ اهل ایمان، به اوضاع و احوال و مصالح ایشان، و آنچه سبب پیشرفت در دنیا و سعادت در آخرت میشود، آگاهتر است.
وَ اللهُ یعْلَمُ المُفْسِدُ مِنَ المُصْلِحِ (بقره: ۲۲۰)
خداوند براستی مفسد و مصلح را به درستی از یکدیگر تشخیص میدهد.
اَلا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ (مُلک: ۱۴)
مگر آنکه آفریدگار، و بسیار ریزبین و باخبر است، نمیداند؟!
هر کس خداوند را به عنوان معبود، و اسلام را به عنوان دین، و محمد s را به عنوان پیامبر خویش پذیرفته باشد، بنا به مقتضای ایمان خود بایستی به احکام خداوند و پیامبر او گردن بنهد و آنها را بکار بگیرد. در غیر این صورت، بایستی دربارهی ایمان خود تجدید نظر کند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیحْکُمَ بَینَهُمْ أَن یقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (نور: ۵۱)
تنها سخن آنان که اهل ایماناند، هنگامی که برای حکمیت خداوند و پیامبر او فیمابین ایشان فراخوانده شوند، این است که گویند: میپذیریم و اطاعت میکنیم؛ و ایشانند که رستگارند.
این درست است که احکام شرعی عملی در قرآن بسیار زیاد نیستند، اما بینهایت اهمّیت دارند؛ زیرا، این احکام هستند که یک امّت و تمدّن را از امّتها و تمدّنهای دیگر متمایز میگرداند.
واجب بودن نماز و زکات و روزه و حجّ و امر به معروف و نهی از منکر و دعوت دیگران به دینداری و جهاد در راه خداوند و سپردن امانتها و مسئولیتها به کسانی که اهلیت آنها را دارند و حکم کردن به ما انزل الله و تحریم ربا و زنا و همجنسگرایی و بیحجابی و سحر و جادوگری و قتل ناروا و خودکشی و شرابخواری و قماربازی و خورد مال مردم به ناروا و کمارزش گردانیدن اموال و کالاهای مردم و ترویج فساد در جامعه و ضرورت مجازات قاتل و سارق و کسانی که تهمت میزنند، و رویارویی با کسانی که با دین خداوند و پیامبر او به رویارویی میپردازند و دیگر همهی این امور که جامعهی اسلامی را از دیگر جوامع متمایز میسازند و آن را واجد شخصیت و خصوصیت و اصول و ارکان خاصّی میگردانند.
به همین دلیل، حاکم گردانیدن شریعت و اجرای مفاد و مقرّرات آن فریضهای الهی است و حاکمان و دیگر مردمان نباید در مورد آن کوتاهی نمایند؛ و همهی مسائل مربوط به خانواده و امور اجتماعی و حکومتی در این ارتباط یکسانند، و بدون تردید، هر کس احکام الهی را اجرا ننماید، به حَکَمیت و حاکمیت جاهلیت تن در داده است:
أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یوقِنُونَ (مائده: ۵۰)
آیا میخواهند به آیین و قانون جاهلیت تن در دهند؟! برای آنان که اهل (ایمان و) یقین هستند چه کسی از خداوند زیباتر (و بهتر) حکم مینماید.
یکی از ویژگیهای این شریعت قرآنی سهل و ساده بودن آن است. دشواریهای و قید و بندهایی را که برای پیشینیان وجود داشته است، از دوش امّت اسلامی برداشتهاند؛ و به همین جهت، رسول خدا در کتابهای اهل کتاب اینگونه توصیف شده است:
یأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیحِلُّ لَهُمُ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ (اعراف: ۱۵۷)
آنان را به معروف (و نیکی) فرمان میدهد و از منکر (و بدی) بر حذر میدارد و پاکیها را برایشان حلال و ناپاکیهای را بر آنان حرام میگرداند، و بار مشکلات (را از دوش ایشان و نیز) و زنجیرهایی را که بر (دست و پای) ایشان است برمیدارد.
همچنین، خداوند متعال در پایان آیهی مربوط به طهارت میفرماید:
مَا یرِیدُ اللّهُ لِیجْعَلَ عَلَیکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَکِن یرِیدُ لِیطَهَّرَکُمْ وَلِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (مائده: ۶)
خداوند نخواسته است که شما را در سختی و تنگنا قرار دهد، بلکه میخواهد شما را پاک گرداند و نعمتش را بر شما کامل کند، شاید که سپاسگزاری کنید.
و در پایان آیهی روزه میفرماید:
اللّهُ بِکُمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ (بقره: ۱۸۵)
و در پایان کلام از محرّمات ازدواج میفرماید:
یرِیدُ اللّهُ أَن یخَفِّفَ عَنکُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا (نساء: ۲۸)
و پس از امر به قصاص و بیان مشروع بودن عفو و تشویق به آن، میفرماید:
ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ (بقره: ۱۷۸)
یکی از موارد آسانگیری اسلام این است که شرایط بحرانی را لحاظ میکند، و مبنای اضطرار را آنچنان که باید و شاید در نظر میگیرد. به همین دلیل است که خداوند متعال پس از بیان احکام خوراکیهای حرام میفرماید:
فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (بقره: ۱۷۳)
چنانچه کسی ناچار گردد، اگر (قصد) سرکشی و تجاوزگری را نداشته باشد، گناهی بر او نیست؛ براستی خداوند بسیار بخشاینده و مهربان است.
همچنین، شرایط غیرعادی آدمی را که مورد اکراه و اجبار قرار گرفته و اختیار خویش را از دست داده است، مراعات نموده است:
... اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالایمَْانِ (نحل: ۱۰۶)
... بجز کسی که (تحت فشار و اجبار) وادار اظهار کفر میگردد و در همان حال دل او بر ایمان استوار باشد.
در ارتباط به روزه، رخصتها و تخفیفاتی را قائل شده و فرموده است:
فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیامٍ أُخَرَ (بقره: ۱۸۵)
هر یک از شما (آمدن) ماه (رمضان) را شاهد باشد آن را روزه بگیرد، و هر کسی که مریض یا مسافر بود، روزهای دیگری را (پس از ماه رمضان) روزه بگیرد.
در رابطه با نماز نیز میفرماید:
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ فَلَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ (نساء: ۱۰۱)
هر گاه به قصد مسافرت بهراه افتادید، گناهی بر شما نیست اگر نماز را کوتاه کنید.
و در ارتباط با جهاد میفرماید:
لَیسَ عَلَی الْأَعْمَی حَرَجٌ وَلَا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ فتح: ۱۷)
بر شخص نابینا گناهی نیست و بر شخص لنگ گناهی نیست و بر بیماران نیز گناهی نوشته نمیشود.
شریعت اسلام شریعتی است منطقی، زیرا احکام آن دارای دلایل قابل فهمی میباشند، و احکامی اجباری به شمار نمیآیند، و آیاتی هستند «لِقَوْمٍ یعْقِلون»؛ «لِقَوْمٍ یتَفَکَّرونَ»؛ «لِقَوْمٍ یعْلَمونَ»؛ و «لاُِولی الالباب».
شریعت اسلام برای تحقق بخشیدن به مصالح معاش و معاد انسانها مقرر گردیده است؛ زیرا شارع مقدّس از همهی آفریدههایش بینیاز است و احکام شریعتش را صرفاً در راستای خیر و منفعت انسانها وضع فرموده است؛ مردم آنها را دوست بدارند، یا برایشان ناخوشایند باشد؛ و اوامر و نواهی خداوند تابع عواطف ایشان نیست؛ چنانچه خداوند متعال میفرماید:
وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره: ۲۱۶)
ممکن است از چیزی بدتان بیاید، امّا برای شما خیری در آن باشد، و ممکن است چیزی را دوست داشته باشید، امّا برایتان شرّی به بار بیاورد؛ خداوند میداند، امّا شما بیخبر هستید.
سپری شدن زمانها و وقوع رویدادها این موضوع را به اثبات رسانیده است که همهی احکام قرآن خیر و مصلح انسانها را تحقق میبخشند، و شرور و مفاسد را از ایشان دور میگردانند؛ همچنانکه در ارتباط با تشریع و مباح گردانیدن طلاق به هنگام غیرممکن بودن تفاهم زن و مرد ثابت گردیده است. آئین مسیحیت آنرا حرام گردانیده است و در نتیجه، بسیاری از مسیحیان در غرب ناچار شدهاند از دین خود دست بردارند تا از مباح بودن طلاق استفاده کنند. نیز مانند مباح گردانیدن تعدّد همسر که در قانون غرب ممنوع است، اما عملاً در کشورهای غربی مردان به جای همسران متعدّد، رفیقههای متعدّد دارند، و در ارتباط با این مسئله هیچگونه مسئولیت و تعهّد و وظیفهی اخلاقی مراعات نمیشود.
نمونهی دیگر، تحریم زنا و همجنسبازی است که میبینیم چگونه این اباحیگری در غرب به بیماریهای سخت مانند ایدز و غیره انجامیده است و کیان فرهنگ و تمدّن غرب را به نابودی تهدید مینماید.
همچنین است تحریم شراب و قمار که قرآن آنها را پلید و شیطانی به شمار آورده است، و این پلیدی و شیطانی بودن آنها به طور آشکار در زندگی مردم غرب معاصر مصداق پیدا کرده است و زشتیها و پلیدیها و مفاسد و زیانهای انسانی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی بسیاری را پدید آورده است که بجز خداوند هیچکس از عواقب و پیامدهای نهائی آن اطلاع ندارد.
نوشتهی دکتر یوسف قرضاوی
ترجمهی دکتر احمد نعمتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست