چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

لزوم اصلا ح نحوه تعامل سیاسی در داخل


لزوم اصلا ح نحوه تعامل سیاسی در داخل

چه بسیار زوج هایی که از منظر بیرونی دارای روابطی خوب و عاطفی شناخته می شوند, اما به یکباره متوجه می شویم که از یکدیگر جدا شده اند, چرا که آتش واقعی اختلا فات زیر خاکستر, پنهان بوده است اگر خانواده در جلوگیری از شفافیت روابط داخلی خود حق دارد, آیا دولت ها هم چنین حقی را دارند

هنگامی که آخرین گزارش آقای البرادعی و سازمان انرژی هسته‌ای منتشر شد، رسانه‌های رسمی و دولت جشن و پایکوبی راه انداختند و حتی در خیابان‌ها شیرینی پخش کردند و در عین حال اعلا‌ن کردند که با این گزارش پرونده مختومه شده و دیگر جایی برای صحبت باقی نمانده است. اما از آنجا که موارد جدیدی در گزارش آژانس وجود داشت و عدم پاسخگویی به این موارد می‌توانست فشارها را بیشتر کند، بسیاری نگران شدند که مبادا دولت با استنکاف از همکاری با آژانس راه را برای افزایش فشارها که دودش به چشم مردم می‌رود، بیشتر باز کند، به ویژه آنکه تبلیغات رسمی در ایران اتخاذ چنین رفتاری را وانمود می‌کرد و برخی نوشته‌های روزنامه‌های طرفدار مقابله با سیاست‌های غرب نسبت به پرونده هسته‌ای ایران، نیز موید این گرایش بود.

‌ اما خوشبختانه در سفر اخیر نماینده آژانس معلوم شد که آن شعارها مصرف داخلی داشته است و مدیریت سیاست خارجی کشور به نسبت عاقل‌تر از آن است که خود را در تارهای تنیده اینگونه شعارها حبس کند. دست‌اندرکاران امر به خوبی می‌دانند که چه مقدار از اوقات ادارات و مسوولا‌ن کشور صرف خنثی‌سازی آثار ناشی از تحریم‌های قطعنامه‌های اخیر می‌شود. این موضوع در سخنان وزیر سابق اقتصاد و دارایی در جلسه تودیع به خوبی بیان شده است (گرچه ظاهراً به عنوان موفقیت بیان شده است)، اما در واقع هدف از بیان این گفتار آن بود که نشان دهد، قطعنامه‌ها نه‌تنها کاغذپاره نیستند، بلکه بسیار هم جدی هستند و ظرفیت آنها برای بحرانی‌تر کردن اقتصاد ایران هنوز به فعلیت کامل نرسیده است. ‌ پرسش مشخص نوشته حاضر این است که اگر دولت می‌تواند در سیاست خارجی خود انعطاف نشان دهد و از مواضع تبلیغاتی پیش‌گفته کوتاه بیاید و به درستی با بیگانگان مذاکره کند و پرسش‌های آنان را برای رفع ابهام و ایجاد اعتماد پاسخ دهد و اجازه ندهد که روابط بیش از این بحرانی شود، چرا این سیاست‌ها را در تعامل با نیروهای داخلی انجام نمی‌دهد؟ منظور از نیروهای داخلی، منتقدان و حتی اصلا‌ح‌طلبان از هر نوعش نیست، بلکه منظور کسانی است که با شور و علا‌قه زیاد از دولت موجود دربست حمایت کردند. ‌ اگر می‌توان هر روز پذیرای نماینده آژانس شد و به درستی و برحسب مصلحت اجتماعی و مصلحت مردم تمام درهای بسته را برای صدق ادعاهای خود به روی آنان باز کرد، چرا این کار را در سیاست داخلی نباید انجام داد؟ البته این بدان معنا نیست که لزوماً باید حق را به مخالفان و منتقدان دولت داد، همچنان که در سیاست خارجی هم تعامل با آژانس هسته‌ای به معنای تایید ادعاهای آنان نیست. در سیاست داخلی هم باید شیوه‌های متین و توسعه‌یافته‌ای را در تعامل با دیگران پیش گرفت. ‌ موارد تعاملا‌ت عجیب و غریب در عرصه کنونی سیاست در ایران کم نیست. وقتی که دولت در برابر انتقادات واضح در خصوص سیاست دولت درباره عدم تغییر ساعت رسمی و یا تغییر ساعت کار بانک‌ها مقاومت می‌کند کار به آنجا می‌رسد که مجلس هم برای مقابله با سیاست دولت؛ تغییر ساعت بانک‌ها و تغییر ساعت رسمی کشور را به صورت قانون درمی‌آورد تا از ابزار قانون‌نویسی خود علیه تصمیم‌های اجرایی دولت استفاده کند، در مقابل دولت هم در لا‌یحه بودجه خود، هزینه‌هایی را تحت عنوان <کمک برای ساخت نیروگاه به منظور جبران هزینه‌های ناشی از تغییر ساعت> و یا <یارانه سیستم حمل و نقل عمومی موضوع تغییر ساعت بانک‌ها> منظور می‌کند.

طبعاً حذف اینها از لا‌یحه بودجه کمترین اقدامی است که از مجلس انتظار می‌رود و حتی اگر مجلس هزینه‌های جدیدی را هم بر دولت تحمیل می‌کرد که منبع درآمد آن صرفه‌جویی‌های ناشی از تغییر ساعت رسمی کشور و تغییر ساعت کار بانک‌ها بود، جای تعجبی نداشت!‌ این نحوه برخورد در سخنرانی‌ها و نامه‌نگاری‌های میان مقامات، تماماً معرف آن است که نحوه تعامل ناخوشایند در عرصه داخلی، بیش از آنکه خط‌مشی انتخابی و آگاهانه‌ای علیه رقبا باشد، خط‌مشی‌ای غریزی و خصلتی است که حتی گریبان همراهان خود را هم می‌گیرد؛ کسانی که بیش از ۳۰ ماه است که با یکدیگر در سطح بالا‌ی دولت کار کرده‌اند و در این مدت هم هیچگاه در سطح آشکار و علنی اختلا‌ف‌نظری میانشان نبوده یا انعکاس نیافته، اما به‌یکباره و در عرض یک شب که کار به برکناری یا استعفا می‌کشد، توپخانه طرفین علیه یکدیگر چنان آتش می‌شود که تاکنون در هیچ کناره‌گیری یا برکناری‌ای مسبوق به سابقه نبوده است!

چرا طی چند سال به جامعه چنین وانمود می‌شود که گروه حاکم کاملا‌ً یکدست و یک‌دل است، اما به‌یکباره و در کوتاه‌ترین مدت قابل تصور، شایعه برکناری برخی مطرح می‌شود، به‌طوری که حتی نفر دوم کابینه هم که برحسب وظیفه باید از موضوع خبر داشته باشد، برکناری را صریحاً تکذیب می‌کند؟ اگر این اختلا‌ف‌ها ریشه‌ای و دیدگاهی است، چرا تاکنون مطرح نمی‌شده است؟ آیا جامعه و مردم حق ندارند که به نحو صحیحی از این اختلا‌ف‌ها مطلع شوند و درباره طرف‌های درگیر منازعه قضاوت کنند؟ این نحوه تعامل ظاهراً در امور غیرسیاسی هم مشاهده می‌شود.

چه بسیار زوج‌هایی که از منظر بیرونی دارای روابطی خوب و عاطفی شناخته می‌شوند، اما به‌یکباره متوجه می‌شویم که از یکدیگر جدا شده‌اند، چرا که آتش واقعی اختلا‌فات زیر خاکستر، پنهان بوده است. اگر خانواده در جلوگیری از شفافیت روابط داخلی خود حق دارد، آیا دولت‌ها هم چنین حقی را دارند؟تغییر و تحولا‌ت در کابینه‌ها و حتی اختلا‌فات در هر گروه سیاسی، امری معمول و حتی قابل انتظار است، اما وقوع یکباره و ناگهانی و بدون پیش‌زمینه ذهنی و عینی، پذیرفتنی نیست و نه‌تنها جامعه و مردم و گروه‌های سیاسی درسی از آن نمی‌گیرند بلکه بی‌اعتمادی و تحلیل‌های ناخوشایند از این نحوه بروز اختلا‌ف رواج می‌یابد. اگر استعفا یا برکناری برمبنای فرآیند شناخته‌شده و معطوف به تفاوت دیدگاه‌ها باشد، طبعاً در طول زمان شکل می‌گیرد و پیش از وقوع آن، ناظران دیگر می‌توانند جدایی را حدس بزنند، اما هنگامی که این اتفاقات ناگهانی رخ می‌دهد، به معنای آن است که اختلا‌فات ریشه در امور شخصی و خصلتی و نه دیدگاهی و برنامه‌ای دارد. ‌ امروز نیازمند بازنگری در نحوه تعامل سیاسی در داخل کشور با همه آحاد مردم و گروه‌های سیاسی اعم از همسو و غیرهمسو، رقیب و رفیق هستیم. اگر می‌توانیم با بیگانگان چنین سیاستی را تجربه کنیم، تجربه آن در داخل کشور مقدم‌تر و ضروری‌تر است.

عباس عبدی



همچنین مشاهده کنید