چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

عدالت جنسیتی, حقوق و توانمندسازی زنان


عدالت جنسیتی, حقوق و توانمندسازی زنان

عصر ما, عصر پرسشگری است رشد و بالندگی با نحوهٔ پاسخگویی ما به پرسش هایی كه ما را احاطه كرده اند تعیین می شود در این عصر اگر به جلو نرویم, عقب ماندگی را به جان خریده ایم یكی از پرسش های كلیدی هزارهٔ جدید زنان , نحوهٔ پاسخگویی و رویارویی با حوزه های نگران كنندهٔ مسائل مربوط به آنان و در نهایت استفادهٔ بهینه از توانایی های آنان در فرایند توسعهٔ پایدار است

عصر ما، عصر پرسشگری است رشد و بالندگی با نحوهٔ پاسخگویی ما به پرسش‌هایی كه ما را احاطه كرده‌اند تعیین می‌‌شود. در این عصر اگر به جلو نرویم، عقب ماندگی را به جان خریده‌ایم. یكی از پرسش‌های كلیدی هزارهٔ جدید "زنان"، نحوهٔ پاسخگویی و رویارویی با حوزه‌‌های نگران كنندهٔ مسائل مربوط به آنان و در نهایت استفادهٔ بهینه از توانایی‌های آنان در فرایند توسعهٔ پایدار است.

بیست و سومین اجلاس ویژهٔ مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۰، "تساوی جنسیتی، توسعه و صلح برای قرن ۲۱" را شعار و دستور عمل خود قرار داد. تمركز اصلی چهارمین كنفرانس جهانی زن (۱۹۹۵) در پكن بر پیشرفت و توانمندسازی زنان در حوزه‌‌هایی مانند حقوق بشر و زنان، زنان و فقر و ... بود یعنی زمینه‌هایی كه وضعیت زنان نیاز به تغییر قابل ملاحظه‌ای داشت.

كارپایهٔ عمل پكن دوازده حوزهٔ نگران‌كننده را در ارتباط بازنان جهان مشخص كرده است: زنان وفقر، آموزش و پرورش زنان، بهداشت و زنان، خشونت علیهٔ زنان، زنان و مناقشات مسلحانه، زنان و اقتصاد، زنان در قدرت وتصمیم‌‌‌گیری، ساز و كارهای نهادین برای پیشرفت زنان، حقوق بشر زنان، زنان و رسانه‌‌ها، زنان و محیط‌‌زیست و دختر بچه ها. شاید بتوان ادعا نمود كه مهم‌ترین دستاورد فعالیت‌های سازمان ملل و تمام جهانیان وارد كردن رویكردهای جنسیتی در برنامه‌ریزی‌های راهبردی كشورهاست.

این مقاله بخش‌های زیر را پوشش می دهد: اهمیت نگاه جنسیتی در برنامه‌‌های راهبردی به‌منظور استفادهٔ بهینه از توانایی‌های نیمی از جمعیت جهان، نظریه‌ها و الگوهای متفاوت و نوین توانمند‌سازی، توانمندسازی نیروی انسانی به‌عنوان مهم‌ترین ابزار در اثربخشی سازمانی، توانمندسازی زنان، موانع و چالش‌های توانمندسازی، زنان كارآفرین و پیشرفت‌های آنان در هزارهٔ جدید، دستورعمل برای پژوهش، توسعهٔ و آموزش كارآفرینی زنان با تاْكید برهمواركردن مسیر كارآفرینی برای آنان.

●تاریخچه: جریان سازی جنسیتی

جریان‌سازی جنسیتی به‌‌عنوان روشی برای ارتقا عدالت جنسیتی در كار پایهٔ عمل چهارمین كنفرانس جهانی زن در پكن (۱۹۹۵) تصویب گردید. كمیتهٔ اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل ECOSOC [۱] جریان‌سازی جنسیتی، ابعاد و تبعات آن را چنین تعریف می‌كند: فرایند تعیین و ارزیابی آثار و تبعات هر فعالیت برنامه‌ریزی شده از جمله قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری یا برنامه‌‌ریزی در تمام زمینه‌ها و در تمام سطوح برای مردان و زنان است. جریان‌‌سازی جنسیتی روش یا استراتژی یكپارچه كردن ملاحظات و تجارب زنان و مردان در طراحی، اجرا، كنترل و ارزیابی سیاست‌ها و برنامه‌ها در تمام زمینه‌‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به‌‌گونه‌‌ای است كه زنان و مردان به‌‌طور مساوی بهره‌مند شوند وبی‌‌عدالتی اشاعه نیابد. هدف نهائی جریان سازی جنسیتی دستیابی به‌‌عدالت جنسیتی است.

به‌‌گفتهٔ خانم ملو [۲] وزیر زنان كامبوج اهمیت جریان‌‌سازی جنسیتی در این است كه "... زنان تنها به‌عنوان استفاده كنندگان از برنامه‌های توسعه در نظر گرفته نشوند بلكه آنان خود در برنامه‌‌های توسعه مشاركت كنند ..." درك این مهم كه جریان‌سازی جنسیتی فرایندی برای دستیابی به‌عدالت جنسیتی باشد بیان این حقیقت است كه وارد كردن نگرش جنسیتی در همهٔ خط مشی‌ها و برنامه‌ها ما را در نیل به سایر اهداف توسعه یاری خواهد داد.

●تعاریف: جریان سازی جنسیتی

ابهامات زیادی در ارتباط با جریان‌سازی جنسیتی وجود دارد. اول آنكه جریان‌سازی جنسیتی فقط دربارهٔ تعادل جنسیتی یا داشتن شاخص‌های كمی در سازمان نیست بلكه جریان‌سازی جنسیتی به‌كارگیری نگرش جنسیتی در فعالیت‌های سازمانی است. افزون بر آن، فعالیت‌های انتزاعی و مقطعی دربارهٔ زنان را نمی‌توان جریان‌‌‌سازی جنسیتی نامید. جریان‌سازی جنسیتی بر وارد كردن زنان در فرایند توسعه بدون خارج كردن مردان از آن فرایند تأكید دارد.

"جریان‌سازی" به چه مفهومی به‌كار گرفته می‌شود؟ لغت نامه‌ها و فرهنگ‌‌نامه‌های زبان اصلاح "جریان‌‌سازی" را به‌عنوان جریان اصلی، جهت فعالیت یا اثرگذاری یا مبانی اصلی، گرایش یا روند تعریف كرده‌ا‌ند. جریان‌سازی به‌عنوان یك مفهوم به‌طور مشخص تمایل زنان برای در مركز قرار گرفتن یا بخشی از جریان سازی بودن را منعكس می‌‌كند. اما زنان چگونه می‌توانند قسمتی از جریان سازی شوند؟ روناك جهان (۱۹۹۵) دو رویكرد متمایز را برای جریان‌سازی جنسیتی به كار می‌برد: رویكرد اول، یكپارچگی مسائل جنسیتی را در پارادایم و چارچوب‌‌های توسعه قرار می‌‌دهد. در این رویكرد ملاحظات مربوط به زنان و جنسیت به‌طور گسترده به‌كار گرفته می‌شوند. زنان در تمام بخش‌‌ها و برنامه ها قرار می‌‌گیرند اما اولویت های برنامه‌ها به‌دلیل ملاحظات جنسیتی تغییر نخواهند كرد. در رویكرد دوم، استراتژی اصلی، مشاركت دادن زنان در تعیین اولویت‌های توسعه است. جریان‌سازی جنسیتی به‌طور بنیادی دربارهٔ‌ عدالت متمركز است یعنی به‌همان نسبت كه جریان‌سازی دربارهٔ قدرت مطرح است در برنامه‌ها نیز مطرح می‌‌گردد. از سال ۱۹۹۳، تقریباً بعد از یك دهه كه اصطلاح جریان‌سازی وارد مباحث زنان و توسعه گردیده بود، توافق نظر منسجم و واضح‌تری در مورد مفاهیم و معنای جریان سازی به‌وجود آمده است (اندرسون، ۱۹۹۳).

. جریان‌سازی جنسیتی فرایندی است كه تغییر در فرهنگ سازمانی، نحوهٔ تفكر، تغییر در هدف‌ها، ساختارها، و تخصیص منابع سازمان های بین المللی، دولتی و غیر‌دولتی را طلب می‌كند.

برنامه های اجرایی جریان سازی جنسیتی در قالب ظرفیت‌سازی، و توانمند سازی، آموزش و ارتقا سطح آگاهی، و فراهم نمودن فرصت‌هایی برای شبکه‌سازی و ارتباط اثربخش میان زنان انجام می‌‌گیرد. تمام تلاش‌ها و فعالیت‌ها در جریان‌سازی جنسیتی همانا برجسته كردن هدف اصلی آن یعنی عدالت جنسیتی است و تشخیص اینكه عدالت جنسیتی یكی از اهداف اصلی توسعه می‌باشد.

●عدالت جنسیتی

هدف اصلی عدالت جنسیتی رسیدن به‌عدالت میان زنان و مردان به‌منظور تضمین دستیابی به‌توسعهٔ پایدار است. با ورود به هزارهٔ جدید كشورهای جهان خود را ملزم می‌دانند فضایی خلق كنند كه در آن زندگی بهتر با حذف بی‌عدالتی بر پایهٔ جنسیت، نژاد، طبقه یا مذهب شكل گیرد. دستیابی به‌عدالت جنسیتی تنها با ارتقای مشاركت برابر زنان با مردان در فرایند تصمیم‌‌گیری‌های مربوط به‌‌توسعه مسیر نمی‌شود، بلكه كمك به‌‌زنان و دختران در تشخیص حقوق انسانی خود، كاهش تبعیض‌های جنسیتی در دسترسی به‌‌منابع و كنترل برآن و بهره‌گیری از مزایای توسعه است.

عدالت جنسیتی محور سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌های اثرگذار بر مردان و زنان در آینده زمانی حاصل می‌شود كه به این واقعیت پی‌ببریم كه هر سیاستگذاری یا هر برنامهٔ توسعه به‌طور متفاوت بر مردان و زنان اثر می‌گذارد. گروهی به‌دلیل عدم آگاهی می‌پندارند كه عدالت جنسیتی به‌ معنای یكسان كردن زنان همانند مردان است، در حالی كه بنیان و هدف عدالت جنسیتی بر پایهٔ توانمند‌سازی و ارتقای مشاركت برابر آنان به‌عنوان پیشگامان تغییر در فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استوار است. [۳] همچنانكه در كارپایهٔ عمل پكن (۱۹۹۵) آمده است پیشرفت و رسیدن به‌عدالت میان زنان و مردان جوهرهٔ اصلی حقوق بشر است. شاید ساده ترین تعریف از عدالت جنسیتی چنین باشد: زمانی كه فرصت‌های در دسترس برای زنان و مردان جامعه بیشتر شود و زنان و مردان جامعه در كنار هم و با هم برای تغییر در نگرش‌ها، باورها، رفتارها، نفش‌ها و مسوؤلیت‌ها در محیط كار، خانواده، جامعه، و بازار جهانی تلاش كنند تا شاْن انسانی حفظ شود و اعتلا یابد، عدالت جنسیتی حاكم می‌‌شود.

●عدالت جنسیتی، توانمندسازی: كارآفرینی زنان

یكی از روش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های نوین توسعهٔ نیروی انسانی با هدف بهبود عملكرد، افزایش بهره‌وری، استفاده از ظرفیت‌های آنان و آماده كردن آنان برای چالش های آتی توانمندسازی است. در سازمان‌های پیشرو كه نظام‌های یكپارچه و منسجم مدیریت منابع انسانی با هدف رشد و توسعهٔ كاركنان طراحی شده است برنامه‌ریزی شغلی، برنامهٔ جانشین ‌پروری، ارزشیابی عملكرد به ‌همراه آموزش و مربیگری بخشی از برنامه‌های توسعهٔ نیروی انسانی است. توانمند‌سازی در گرو تغییر بنیادی در نگرش، برداشت ما از مسوؤلیت، تعهد و مشاركت همراه با داشتن شرایط فرهنگی مناسب است. توانمندسازی تبدیل طبیعی قدرت به دانایی و فرهیختگی بدون تلاش در حفظ و تملك قدرت است. [۴]

الگوهای نوین رهبری برخلاف ساختارهای سنتی- مدیران در راس هرم و تمام زیر دستان در پایین- پیروانی برای رهبر درنظر گرفته نمی گیرد و به‌عبارت دیگر رهبر یك تیم توانمند، رهبر رهبران است.

A Paradigm Developed by Ron HughesBased on the work of P. Connell, D. Roberts, and W. Edward Deming

توانمندسازی در بارهٔ قدرت و تغییر توزیع نابرابر آن در جامعه است. توانمندسازی فرایند توزیع دوبارهٔ قدرت اجتماعی به‌طور مثال حقوق، منابع، فرصت‌ها و مسوؤلیت‌های افراد و گروه‌های اجتماعی در ارتباط با یكدیگر، در یك جامعه است. هدف توانمند‌سازی ایجاد تساوی (برابری و همسانی به‌طور قانونی) و عدالت (دسترسی برابر به‌طور مثال، آموزش و بهداشت) بین افراد و گروه‌‌های اجنماعی است.‌ قدرت اجتماعی را می‌توان ظرفیت متفاوت افراد و گروه‌های اجتماعی در بارهٔ تقسیم منافع، تقسیم كار، تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی دانست. قدرت اجتماعی از دسترسی متفاوت به یا كنترل بر منابع مادی، نیروی انسانی و منابع ذهنی شكل می‌گیرد .(Batliwala, ۲۰۰۲ )

با نگاهی به‌حوزه‌های نگران‌كنندهٔ مربوط به‌‌زنان، روشن است كه هدف نهایی یا چشم‌‌انداز آتی برای زنان، توانمندسازی و كمك در نیل به استقلال اقتصادی است. با اشاره‌ای كوتاه به مفهوم جنسیت و حقوق، بحث را دنبال می‌كنیم. جنسیت تفاوت‌های ساختار یافتهٔ اجتماعی بین زنان و مردان فارغ از تفاوت‌های بیولوژیكی میان آنان است.

حق/حقوق مجموعه‌ای از فرصت‌ها، منابع و حمایت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرد در جامعه است كه وسیلهٔ قانون حمایت و تضمین می‌شود به عبارت دیگر لازم الاجرا بوده و انكار یا نادیده گرفتن آنها به مفهوم سرپیچی از قانون خواهد بود.

●توانمند‌سازی زنان فرایند و نتایج فرایندی است كه وسیلهٔ آن جنسیت و ارتباطات اجتماعی:

▪ به نفع زنان؛

▪ برای ایجاد تساوی و عدالت بیشتر بین مردان و زنان در میان گروه‌های اجتماعی؛

▪ و برای ایجاد تساوی و عدالت بیشتر بین مردان و زنان در گروه‌های مختلف اجتماعی تغییر یافته‌اند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.