شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چه كسانی باید پاسخگو باشند


چه كسانی باید پاسخگو باشند

الان نباید از میرزاپور انتقاد كرد مگر ۶ ماه قبل از آغاز جام جانی از الیوركان انتقاد نشد و جای او عوض نشد اگر آن روزها ریشه انتقاد از فدراسیون توسط یار دوازدهم زده نمی شد, ما چنین عملكردی را درون دروازه تیم مان می دیدیم

مجری برنامه «نود» بارها و بارها پس از نتایج بد و عملكردهای اشتباه میرزاپور، ضمن این كه خودش هم به بازی با پای بد میرزاپور اذعان كرده، می گفت كه الان نباید از میرزاپور انتقاد كرد. مگر ۶ ماه قبل از آغاز جام جانی از الیوركان انتقاد نشد و جای او عوض نشد؟ اگر آن روزها ریشه انتقاد از فدراسیون توسط یار دوازدهم زده نمی شد، ما چنین عملكردی را درون دروازه تیم مان می دیدیم؟

این روزها اجاق انتقاد از فدراسیون فوتبال و تیم ملی حسابی گرم است و هر كسی به نوبه خود هیزمی را به این آتش اضافه می كند، اعم از مطبوعات ورزشی و مطبوعات سیاسی، اجتماعی و البته رسانه ملی كه باید برآیند افكار عمومی جامعه باشد كه در این مورد هست. نیمه شب روزهای گذشته، برنامه« یك جام یك جهان» از شبكه سوم سیما به بحث و نقد عملكرد تیم ملی فوتبال كشورمان در جام جهانی اختصاص داشت.

استاد اردشیر لارودی، محمد مایلی كهن، حسین شعبانی و امیر حاج رضایی حرف هایشان را با جسارت و رك گفتند و البته انتقادات واردی هم داشتند. اصرار رضا جاودانی، مجری برنامه به رك بودن كارشناسان هم نكته جالبی بود. اشاره مایلی كهن به علل دعوت نشدن ایمان مبعلی به تیم ملی در عین شایستگی و اشاره حاج رضایی به این كه تیم ملی از روی نیمكت اداره نمی شده و از پشت پرده و در فدراسیون بوده كه تصمیم های اصلی گرفته می شد، حرف های قابل تأملی هستند كه بارها به آن اشاره شده بود، اما برای اولین بار بود كه از رسانه ملی پخش می شد، كه این شفاف سازی ها بسیار خوب و عالی هستند.

آن چیزی كه كارشناسان متفق القول چه در این برنامه و چه در مطبوعات به آن اشاره می كنند، نقش دایی و دادكان در باخت های ملی است. فدراسیون فوتبال ما با شیوه هیأتی اداره می شود؛ شیوه ای كه در آن «قدرت» رئیس فدراسیون حرف اول را می زند.

مهاجم تیم ملی ما هم با نفوذی كه در فدراسیون دارد، به قول محمد مایلی كهن از رانت استفاده می كند؛ لباسهای تیم های ملی در مقاطع مختلف را شركت تولیدی لباس دایی تأمین می كند. در این جا قصد نداریم راجع به روابط پشت پرده فدراسیون مخصوصاً دایی و دادكان صحبت كنیم.

زمان ،این مسائل را روشن می كند، همان طور كه امروز داریم از رختكن تیم ملی فوتبال در بازی ایران- آلمان در جام جهانی ۱۹۹۸ صحبت می كنیم. كارشناسان مسائل فوتبال و آگاهان از پشت پرده فدراسیون به موقع در این موارد صحبت كرده و می كنند.

اما در این جا قصد داریم در مورد ضلع سومی از این مثلث صحبت كنیم كه به اندازه دو ضلع دیگر مقصر است و باید پاسخگو باشد: رسانه های بده بستانكار با فدراسیون دادكان.

هفته گذشته سالروز وفات دكتر علی شریعتی، از معلمان بزرگ انقلاب بود. از یكی از مفاهیمی كه ایشان در درس ها و سخنرانی هایشان به كار می بردند، استفاده می كنیم: مثلث زر، زور و تزویر. شاید در نگاه اول خنده دار باشد؛ اما كافی است كه بیشتر در این زمینه تأمل كنیم. نقص در هر كدام از اضلاع این مثلث موجب نقص عملكرد این مثلث شوم می شود.

اگر سیستم اداره فدراسیون و محمد دادكان در این میان نماد قدرت باشد و علی دایی با نفوذی كه دارد و فدراسیون منبع تأمین مالی او و شركت تولیدی پوشاكش باشد، ضلع سوم، بازوی رسانه ای فدراسیون فوتبال است. «عادل فردوسی پور» نماد این ضلع است كه حمایت های بی مورد و بی دلیل او در رسانه ملی، نقش انكار نشدنی در این میان دارد.

عادل فردوسی پور در حالی در پایان بازی ایران با آنگولا صحبت از بحث كارشناسی و بررسی دلایل باخت تیم می كند كه فراموش كرده خودش چند ماه پیش ریشه همه این بحث های كارشناسی را سوزاند.

امروز كارشناسان ما چه می توانند بگویند؟ سالهاست كه ما بعد از باخت از كارشناسان می پرسیم «چرا؟» و آنها می گویند: چون فوتبال ما زیر ساخت ندارد، چون ما باید در دوره پایه یك میلیون نفر را آموزش دهیم تا ۱۰ سال بعد از دل آن ۲۵بازیكن ملی پوش در بیاید، چون لیگ حرفه ای نداریم، چون استقلال و پرسپولیس استادیوم ندارند و... . ۱۳ سال است، از سال ۱۹۹۳ كه در قطر باختیم، همین حرفها را می زنیم و می شنویم.

واقعاً چه فایده ای عایدمان شده؟ بحث كارشناسی آن زمان باید انجام می شد كه تیم هنوز به جام نرفته بود و فرصت كافی برای هر تغییر و جا افتادن آن بود؛ كاری كه كره ای ها بعد از بازی با عربستان كردند و حالا دارند نتیجه اش را می بینند؛ كاری كه ما از آن غافل ماندیم.

آقای عادل فردوسی پور فراموش كرده است كه روزی كه در تورنمنت ال جی، ایران به مقدونیه باخت و نوك تیز پیكان انتقادات مطبوعات به سوی برانكو بود، با این ادعای ناموجه كه برانكو تیم را به جام جهانی برده و با فوتبال ما آشناست و باید در جام جهانی روی نیمكت تیم ما بنشیند، از او حمایت كرد.

او در آن قسمت یكی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیون، تصاویری از پیروزی های ۳ سال پیش تیم ملی در بازی های آسیایی چین را نشان داد و گفت كه این پیروزی ها را برانكو برایمان آورده است. در حالی كه تیم ما روز به روز بدتر و بدتر می شد، مثال از بازی های پكن آورده می شد. ریشه بحث های كارشناسی از همان جا زده شد.

۵سال پیش، در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ كره و ژاپن در بغداد با عراق بازی كردیم. اشتباه فاحش میرزاپور در بازی با پا، باعث گل خوردن تیم ما از عراق شد. بعد از ۵ سال دوباره از همان جایی گل خوردیم كه سابقه داشت: یعنی بازی با پای میرزاپور.

در حالی كه به نظر می رسد مربی ای كه توسط دادكان در تیم ملی گنجانده شده تا نظرات او را به مربی منتقل كند و رابط دادكان و تیم ملی باشد و دیگر مربی دروازه بانها كه برانكو بارها گفته مهره شانس من است و به خاطر خرافاتی بودن مربی در تیم جای دارد، كاری جز مسافرت و گرفتن عكس یادگاری در تیم ملی نداشته اند وگرنه ۵ سال زمانی كافی برای یاد گرفتن بازی با پاست.

اما عادل فردوسی پور بارها و بارها پس از نتایج بد و عملكردهای اشتباه میرزاپور، ضمن این كه خودش هم به بازی با پای بد میرزاپور اذعان كرده، می گفت كه الان نباید از میرزاپور انتقاد كرد. مگر ۶ ماه قبل از آغاز جام جانی از الیوركان انتقاد نشد و جای او عوض نشد؟ اگر آن روزها ریشه انتقاد از فدراسیون توسط یار دوازدهم زده نمی شد، ما چنین عملكردی را درون دروازه تیم مان می دیدیم؟

اما چرا عادل فردوسی پور و دیگران چنین كمپین عظیم تبلیغاتی را به راه انداختند؟ اگر ریشه بحث های كارشناسی، آن زمان سوزانده نمی شد، آیا ما یك مربی ترسو و بی دل و جرأت كه نخواست حتی ۴۵ دقیقه ریسك كند را روی نیمكت تیم ملی مان می دیدیم؟ آیا یك مربی درجه یك دنیا می پذیرفت كه در بست و چشم و گوشه بسته، حرف گوش كن دادكان و دایی باشد؟ آیا یك مربی با كلاس جهانی، حاضر می شد كه این طور با آبرویش بازی كند؟

این یك واقعیت است كه بزرگ ترین جایی كه برانكو در تمام عمرش به آن رسیده، نیمكت تیم ملی ایران است و او حاضر بود هر جور كه شده این نیمكت را حفظ كند.

باخت ما از مكزیك هم از همین جا ریشه می گیرد. او آن قدر از نتیجه نیمه اول راضی بود كه نیمه دوم بازی را بست تا بعدها هر جا كه رفت، بگوید كه من با تیم آماتور ایران، مكزیك، تیم چهارم رنكینگ فیفا را متوقف كردم. از طرف دیگر فدراسیون هم می دانست كه هیچ مربی دیگری در كلاس بالاتر از برانكو راضی نمی شود كه این طور چشم و گوش بسته حرفش را گوش بدهد.

اما این جا فدراسیون نیاز به كمپین تبلیغاتی داشت تا به همه بفهماند كه برانكو بهترین گزینه برای نیمكت تیم ملی است. این جا عادل فردوسی پور و برنامه پربیننده نود بهترین گزینه بود.

تهیه كننده برنامه نود، بارها به فدراسیون فوتبال اجازه داده كه برای پیاده كردن اهدافش از رسانه ملی استفاده كند. زمانی كه همه می دانستند در پرونده نفت- راه آهن، فدراسیون چطور خلاف نص قانون عمل كرده و حق تیم نفت پایمال شده، با پافشاری به این كه بازی تكراری نفت و راه آهن برگزار شود، و گزاره هایی از این قبیل، موضوع را لوث كرد و زمینه های پایمال شدن حق نفت را ایجاد كرد.

در حالی كه خودش در تماس تلفنی با یكی از ورزشی نویس ها بعد از برنامه گفته بود كه تحت فشار فدراسیون است و می داند حق با نفت است!

یكی از كارشناسان سابقاً پایه برنامه نود، آقای... كه مدتها خبری از او در تلویزیون نبود، بارها گفته بود كه در برنامه نود، كارشناسان چندان اجازه انتقاد از فدراسیون و دادكان و تیم ملی را نداشتند.

حتی روابط قوی دادكان و فردوسی پور باعث شده بود كه برنامه نود به تریبون پاسخگویی فدراسیون به مطبوعات و منتقدانش تبدیل شود و جالب این كه شرط دادكان برای شركت در بحث ها همیشه این بود كه آخر از همه صحبت كند و با هیچ كدام از منتقدین گفت وگو نكنند و پس از حرف های آنها، به آنها جواب دهد!

عادل فردوسی پور، نماد جریان بازوی رسانه ای فدراسیون است. بازویی كه ضلع سوم مثلث فاجعه بار تیم ملی ما در جام جهانی بود. دیگرانی هم بودند كه در این بین مقصر ند. از بعضی از مجری های تلویزیون گرفته تا بعضی مطبوعات.

رابطه گزارشگران فوتبال ما با اصحاب ورزش جای تامل بسیار دارد. برخی از گزارشگران تلویزیون از رانت گزارشگری استفاده می كنند تا با مدیریت تیم های لیگ برتری زد و بند داشته باشند. در این مورد «عادل فردوسی پور» یكی از پاك ترین مجریان و گزارشگران ورزشی است.

اما مثلاً آقای ... كه برای تیم لیگ برتری «ص» كلیپ می سازد، یا برای تیم لیگ برتری «ف.» بروشور طراحی می كند، یكی از عوامل این غفلت ها در صدا و سیماست.

از طرف دیگر، بعضی از روزنامه های رنگی ورزشی هم باید به خاطر حمایت های مشكوك خود از فدراسیون پاسخگو باشند. روابط خاص فدراسیون با بعضی رسانه ها باید آشكار شود و بازوهای بزرگ و كوچك رسانه ای دادكان را نباید فراموش كرد.

مهدی صارمی فر

msaremif@Hamshahri.org



همچنین مشاهده کنید