چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
زندگی نامه پائولو كوئلیو
پائولو كوئلیو، یكی از پرخواننده ترین ، و تاثیرگذارترین نویسندگان امروز است.
هیات داوران جایزهی بامبی آلمان، سال ۲۰۰۱برخی او را كیمیاگر واژههامیدانند و برخی دیگر، پدیدهای عامهپسند. اما درهر حال، كوئلیو یكی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن حاضر است.
خوانندگان بیشمار او از ۱۵۰ كشور، فارغ ازفرهنگ و اعتقادات خود، اورا نویسندهی مرجع دوران ما كردهاند. كتابهای اوبه ۵۶ زبان ترجمه شدهاند و جدای ازآن كه همواره در فهرست كتابهای پرفروش بودهاند، درتمام طول دوران ظهور او، مورد بحث و جدل اجتماعی و فرهنگی قرار داشتهاند.
افكار، فلسفه و موضوعات مطرح شده درآثار او، بر ذهن میلیونهاخوانندهای تاثیر گذاشته است كه به دنبال یافتن راه خویش، و روشهای تازه برای درك جهان هستند.
● زندگینامه
پائولو كوئلیو در سال ۱۹۴۷، درخانوادهای متوسط به دنیا آمد. پدرش پدرو، مهندس بود و مادرش، لیژیا، خانهدار. درهفت سالگی، به مدرسهی عیسویهای سن ایگناسیو درریودوژانیرو رفت و تعلیمات سخت و خشك مذهبی، تاثیر بدی بر او گذاشت. اما این دوران تاثیر مثبتی هم براو داشت.در راهروهای خشك مدرسهی مذهبی، آرزوی زندگیاش رایافت:
میخواست نویسنده شود. درمسابقهی شعر مدرسه، اولین جایزهی ادبی خودرا به دست آورد. مدتی بعد، برای روزنامهی دیواری مدرسهی خواهرشسونیا، مقالهای نوشت كه آن مقاله هم جایزه گرفت.اما والدین پائولو برای آیندهی پسرشان نقشههای دیگری داشتند.
میخواستند مهندس شود. پس، سعی كردند شوق نویسندگی را در اواز بین ببرند. اما فشار آنها، و بعد آشنایی پائولو باكتاب مدار راسالسرطان اثر هنریمیلر، روح طغیان را در اوبرانگیخت و باعث روی آوردن او به شكستنقواعد خانوادگی شد. پدرش رفتار اورا ناشی ازبحران روانی دانست. همینشد كه پائولو تا هفده سالگی، دوبار دربیمارستان روانی بستری شد و بارهاتحت درمان الكتروشوك قرار گرفت.
كمی بعد، پائولو با گروه تاتری آشنا شد و همزمان، به روزنامهنگاری روی آورد. ازنظر طبقهی متوسط راحتطلب آن دوران، تاتر سرچشمهی فساد اخلاقی بود. پدر و مادرش كه ترسیده بودند، قول خود را شكستند. گفته بودند كه دیگر پائولو رابه بیمارستان روانی نمیفرستند، اما برای بار سوم هم او رادر بیمارستان بستری كردند. پائولو، سرگشتهترو آشفتهتراز قبل، از بیمارستان مرخص شد و عمیقا در دنیای درونی خود فرو رفت. خانوادهی نومیدش، نظر روانپزشك دیگری را خواستند. روانپزشك به آنهاگفت كه پائولو دیوانه نیست و نباید دربیمارستان روانی بماند. فقط باید یاد بگیرد كه چهگونه با زندگی روبهرو شود. پائولو كوئلیو، سی سال پس ازاین تجربه، كتاب ورونیكا تصمیم میگیرد بمیرد رانوشت.
پائولو خود میگوید : ورونیكا تصمیم میگیرد بمیرد، درسال ۱۹۹۸ دربرزیل منتشر شد. تا ماه سپتامبر، بیشتر ۱۲۰۰ نامهی الكترونیكی و پستیدریافت كردم كه تجربههای مشابهی را بیان میكردند. در اكتبر، بعضی ازمسایل مورد بحث دراین كتاب ــ افسردگی، حملات هراس، خودكشی ــ دركنفرانسی ملی مورد بحث قرار گرفت. در ۲۲ ژانویهی سال بعد، سناتورادواردو سوپلیسی، قطعاتی ازكتاب مرا دركنگره خواند و توانست قانونی رابه تصویب برساند كه ده سال تمام، دركنگره مانده بود: ممنوعیت پذیرشبیرویهی بیماران روانی در بیمارستانها.
پائولو پس ازاین دوران، دوباره به تحصیل روی آورد و به نظر میرسیدمیخواهد راهی راادامه دهد كه پدر و مادرش برایش درنظر گرفتهاند. اماخیلی زود، دانشگاه را رها كرد و دوباره به تاتر روی آورد. این اتفاق دردههی ۱۹۶۰ روی داد، درست زمانی كه جنبش هیپی، درسراسر جهانگسترده بود. این موج جدید، در برزیل نیز ریشه دواند و رژیم نظامی برزیل،آن را به شدت سركوب كرد. پائولو موهایش را بلند میكرد و برای اعلاماعتراض، هرگز كارت شناسایی به همراه خود حمل نمیكرد. شوق نوشتن، اورابه انتشار نشریهای واداشت كه تنها دو شماره منتشر شد.
در همین هنگام، رائول سیشاس آهنگساز، ازپائولو دعوت كرد تا شعرترانههای او را بنویسد. اولین صفحهی موسیقی آنهابا موفقیت چشمگیریروبهرو شد و ۵۰۰۰۰۰ نسخه از آن به فروش رفت. اولین بار بود كه پائولوپول زیادی به دست میآورد. این همكاری تا سال ۱۹۷۶، تا مرگ رائولادامه یافت. پائولو بیش ازشصت ترانه نوشت و با هم توانستند صحنهیموسیقی راك برزیل را تكان بدهند.
در سال ۱۹۷۳، پائولو و رائول، عضو انجمن دگراندیشی شدند كه برعلیه ایدئولوژی سرمایهداری تاسیس شده بود. به دفاع ازحقوق فردی هرشخص پرداختند و حتا برای مدتی، به جادوی سیاه روی آوردند. پائولوتجربهی این دوران رادر كتاب والكیریها به روی كاغذ آورده است.
در این دوران، انتشار ((كرینگ ـ ها)) راشروع كردند. ((كرینگ ـ ها))،مجموعهای از داستانهای مصور آزادیخواهانه بود. دیكتاتوری برزیل، اینمجموعه را خرابكارانه دانست و پائولو و رائول را به زندان انداخت. رائولخیلی زود آزاد شد، اما پائولو مدت بیشتری درزندان ماند، زیرا او رامغزمتفكر این اعمال آزادیخواهانه میدانستند. مشكلات او به همان جا ختمنشد; دوروز پس ازآزادیاش، دوباره در خیابان بازداشت شد و اورا بهشكنجهگاه نظامی بردند. خود پائولو معتقد است كه باتظاهر به جنون واشاره به سابقهی سه بار بستریاش در بیمارستان روانی، ازمرگ نجات یافته است. وقتی شكنجهگران در اتاقش بودند، شروع كرد به خودش را زدن، و سرانجام از شكنجهی اودست كشیدند و آزادش كردند.
این تجربه، اثر عمیقی بر او گذاشت. پائولو دربیست و شش سالگی به ایننتیجه رسید كه به اندازهی كافی "زندگی" كرده و دیگر میخواهد "طبیعی"باشد. شغلی دریك شركت تولید موسیقی به نام پلیگرام یافت و همان جا بازنی آشنا شدكه بعد بااو ازدواج كرد.
در سال ۱۹۷۷ به لندن رفتند. پائولو ماشین تایپی خرید و شروع به نوشتنكرد. اما موفقیت چندانی به دست نیاورد. سال بعد به برزیل برگشت و مدیراجرایی شركت تولید موسیقی دیگری به نام سیبیسی شد. اما این شغل فقطسه ماه طول كشید. سه ماه بعد، همسرش ازاو جدا شد و از كارش هماخراجش كردند.
بعد بادوستی قدیمی به نام كریستینا اویتیسیكا آشنا شد. این آشنایی منجربه ازدواج آنهاشد و هنوز باهم زندگی میكنند. این زوج برای ماه عسل به اروپا رفتند و درهمین سفر، ازاردوگاه مرگ داخائو هم بازدید كردند. درداخائو، اشراقی به پائولو دست داد و در حالت اشراق، مردی رادید. دوماهبعد، دركافهای در آمستردام، باهمان مرد ملاقات كرد و زمان درازی بااوصحبت كرد. این مرد كه پائولو هرگز نامش را نفهمید، به اوگفت دوباره بهمذهب خویش برگردد و اگر هم به جادو علاقهمند است، به جادوی سفیدروی بیاورد. همچنین به پائولو توصیه كرد جادهی سانتیاگو (یك جادهیزیارتی دوران قرون وسطی) را طی كند.پائولو، یك سال بعد از این سفر زیارتی، درسال ۱۹۸۷، اولین كتابشخاطرات یك مغ رانوشت. این كتاب به تجربیات پائولو درطول این سفرمیپردازد و به اتفاقات خارقالعادهی زیادی اشاره میكند كه در زندگیانسانهای عادی رخ میدهد. یك ناشر كوچك برزیلی این كتاب راچاپ كردو فروش نسبتا خوبی داشت، اما با اقبال كمی ازسوی منتقدان روبهرو شد.پائولو درسال ۱۹۸۸، كتاب كاملا متفاوتی نوشت: كیمیاگر. این كتابكاملا نمادین بود و كلیهی مطالعات یازده سالهی پائولو را دربارهی كیمیاگری،در قالب داستانی استعاری خلاصه میكرد. اول فقط ۹۰۰ نسخه از این كتابفروش رفت و ناشر، امتیاز كتاب را به پائولو برگرداند.
پائولو دست ازتعقیب رویایش نكشید. فرصت دوبارهای دست داد: باناشر بزرگتری به نام روكو آشنا شدكه از كار اوخوشش آمده بود. درسال۱۹۹۰، كتاب بریدا رامنتشر كرد كه در آن، دربارهی عطایای هر انسانصحبت میكرد. این كتاب با استقبال زیادی مواجه شد و باعث شدكیمیاگر وخاطرات یك مغ نیز دوباره مورد توجه قرار بگیرند. درمدت كوتاهی، هرسهكتاب در صدر فهرست كتابهای پرفروش برزیل قرار گرفت. كیمیاگر، ركوردفروش تمام كتابهای تاریخ نشر برزیل راشكست و حتا نامش دركتابركوردهای گینس نیز ثبت شد. در سال ۲۰۰۲، معتبرترین نشریهی ادبیپرتغالی به نام ژورنال د لتراس، اعلام كرد كه فروش كیمیاگر، ازهر كتابدیگری در تاریخ زبان پرتغالی بیشتر بوده است.
در ماه مه ۱۹۹۳، انتشارات هارپر كالینز، كیمیاگر رابا تیراژ اولیهی۵۰۰۰۰ نسخه منتشر كرد. در روز افتتاح این كتاب، مدیر اجرایی انتشاراتهارپر كالینز گفت: ((پیدا كردن این كتاب، مثل آن بود كه آدم صبح زود، وقتیهمه خوابند، برخیزد و طلوع خورشید رانگاه كند. كمی دیگر، دیگران هم
خورشید راخواهند دید.)) ده سال بعد، درسال ۲۰۰۲، مدیر اجرایی هارپركالینز به پائولو نوشت: ((
كیمیاگر به یكی ازمهمترین كتابهای تاریخ نشر ماتبدیل شده است.))موفقیت كیمیاگر درایالات متحده، آغاز فعالیت بینالمللی پائولو بود.
تهیهكنندگان متعددی از هالیوود، علاقهی زیادی به خرید امتیاز ساخت فیلماز روی این كتاب نشان دادند و سرانجام، شركت برادران وارنر درسال۱۹۹۳، این امتیاز راخرید.پیش از انتشار كیمیاگر درامریكا، چند ناشر كوچك دراسپانیا و پرتغال،آن را منتشر كرده بودند. اما این كتاب تاسال ۱۹۹۵، در فهرست كتابهایپرفروش اسپانیا قرار نگرفت. هفت سال بعد، درسال ۲۰۰۱، اتحادیهی ناشران اسپانیا اعلام كرد كه كیمیاگر ازپرفروشترین كتابهای اسپانیاست.
ناشر اسپانیایی پائولو (پلنتا)، در سال ۲۰۰۲ مجموعهی آثار كوئلیو رامنتشركرد. فروش آثار كوئلیو درپرتغال، بیش ازیك میلیون نسخه بوده است.
در سال ۱۹۹۳، مونیكا آنتونس كه از سال ۱۹۸۹، بعد ازخواندن اولینكتاب كوئلیو بااو همكاری میكرد، بنگاه ادبی سنت جوردی را در بارسلونتاسیس كرد تابه نشر كتابهای پائولو نظم ببخشد. در ماه مه همان سال،مونیكا كیمیاگر رابه چندین ناشر بینالمللی معرفی كرد. اولین كسی كه این كتابرا پذیرفت، ایوین هاگن، مدیر انتشارات اكس لیبرس از نروژ بود. كمی بعد، آن
كاریر، ناشر فرانسوی برای مونیكا نوشت: ((این كتاب فوقالعاده است و تمامتلاشم را میكنم تا در فرانسه موفق شود.))
در سپتامبر سال ۱۹۹۳، كیمیاگر درصدر كتابهای پرفروش استرالیا قرارگرفت. در آوریل سال ۱۹۹۴، كیمیاگر درفرانسه منتشر شدو بااستقبال عالیمنتقدان و خوانندگان مواجه شد و درفهرست پرفروشها قرار گرفت. كمیبعد، كیمیاگر پرفروشترین كتاب فرانسه شد و تاپنج سال بعد، جای خود را بهكتاب دیگری نداد. بعد از موفقیت خارقالعاده در فرانسه، كوئلیو راه موفقیترا درسراسر اروپا پیمود و پدیدهی ادبی پایان قرن بیستم دانسته شد.
از آن هنگام، هریك ازكتابهای پائولو كوئلیو كه در فرانسه منتشر شده،بیدرنگ پرفروش شده است. حتا دریك دوره، سه كتاب كوئلیو همزمان درفهرست ده كتاب پرفروش فرانسه قرار داشت.
انتشار كنار رود پیدرا نشستم و گریستم در سال ۱۹۹۴، موفقیت بینالمللیپائولو راتثبیت كرد. دراین كتاب، پائولو دربارهی بخش مادینهی وجودشصحبت كرده است. در سال ۱۹۹۵، كیمیاگر درایتالیا منتشر شد و فروشبینظیری داشت. سال بعد، پائولو دوجایزهی مهم ادبی ایتالیا، جایزهی بهترینكتاب سوپر گرینزا كاور، و جایزهی بینالمللی فلایانو رادریافت كرد.
در سال ۱۹۹۶، انتشارات ابژتیوای برزیل، حق امتیاز كتاب كوه پنجم راخرید و یك میلیون دلار پیشپرداخت داد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست